بررسی دلایل شکست دانش آموزان در تحصیل به مطالعه دقیق احتیاج دارد ، تنبلی یا بی میلی را نمی توان تنها دلیل عقب افتادگی تحصیلی دانست . گاهی علت شکست دانش آموزان را باید در خانواده جستجو کرد. در خانواده های آشفته ارتباطات آنچنان خشک و نامردمی است که فکر و اندیشه نوجوان را به خود مشغول می کند و او را از توجه به پرداختن به درس باز می دارد. تغییر محل سکونت و تحولات خانوادگی گاهی باعث عقب افتادگی در تحصیل می شود. ممکن است فرد نتواند بسادگی خود را با محیط جدید وفق دهد و تغییر وضع را بپذیرد.
بیشتر جوانانی که به شهر و مدرسه ای انس گرفته اند وقتی به شهر و مدرسه دیگری می روند، مدت زیادی طول می کشد تا خود را با محیط تازه سازگار کنند و همین موضوع باعث عقب افتادگی آنان در کارهای مدرسه می شود.
هوش ، استعداد ، علاقه ، میل شخصی و شیوه فعالیت جوانان را در پیشرفت تحصیلی آنان باید در نظر گرفت . برخی جوانان ، استعداد برخی از رشته ها را ندارند یا علاقه ای به رشته ای که تحصیل می کنند ندارند و همین موضوع باعث عقب افتادگی و احیانا رد شدن آنان می شود. برخی از دانش آموزان در خواندن کند هستند و نمی توانند خود را با آهنگ کلاس هماهنگ کنند، این مساله بویژه در یادگیری زبان خارجی و ریاضیات بیشتر صدق می کند ، شاگردی که در خواندن زبان خارجی ضعیف باشد یا مفاهیم ریاضی را درک نکند، نمی تواند همراه با کلاس پیش برود و مدت بیشتری را صرف حاضر کردن و انجام تکالیف درسی می کند. در این مورد لازم است تدریس با متوسط پایین کلاس هماهنگ شود تا شاگرد ضعیف بتواند بهره ای از کلاس ببرد.
گاهی عقب ماندگی در تحصیل بر اثر تشتت فکری و وضع آشفته و هیجاناتی است که به مناسبت بلوغ در نوجوانان ایجاد شده است . از یک سو بحران بلوغ و مسائل مربوط به آن و از سوی دیگر بحران هویت و مسائل ارزشی و از طرفی روابط با والدین و همسالان ، نوجوان را بر سر راه های انتخاب قرار می دهد و واقعا نمی داند از زندگی چه می خواهد و دیگران نسبت به او چه عکس العملی نشان می دهند. این امور باعث ناراحتی ، افسردگی و اضطراب نوجوان و در نتیجه عقب افتادگی و شکست در تحصیل می شود.
اودلوم معتقد است که نظام آموزشی امروز برای نیازهای مختلف دانش آموزان در مراحل مختلف رشد و با توجه به تفاوت های فردی آنان کافی نیست ، نظام آموزشی چنین است که به دانش آموز هر چه گفته می شود ، باید انجام دهد و اگر از قبول آن سرباز زند به نوعی تنبیه و زندگی برای او تلخ می شود. اگر مطالب آموختنی برای دانش آموزان جالب نباشد به طرف آن نمی روند. جالب توجه بودن برای روان ما شبیه اشتهای به غذا برای جسم است . همان طور که جسم غذای ناخوشایند را رد می کند ، فکر ما نیز غذای نامطبوع را رد می کند. موفقیت یک نظام آموزشی مستلزم وجود 5 رکن است :
1- برنامه تحصیلی مناسب
2- معلمان کافی و با صلاحیت
3- کتابها و وسائل درسی مناسب
4- آموزشگاه های مطابق با وضعیت جغرافیایی و با کیفیت مناسب
5- سازمان اداری مطابق با مقتضیات اجتماعی ، اقتصادی و جغرافیایی کشور.
چنانچه برنامه با مرحله سنی کودکان مناسب نباشد یا محتوای زیاد و غیر ضرور را شامل شود و کتابها از نظر محتوا کهنه یا تکراری باشد و توزیع آموزشگاه ها در سطح کشور درست صورت نگیرد یا شرط دیگری تحقق نپذیرد به مشکلات تحصیلی و در نتیجه افت آن می انجامد و سرمایه انسانی ، اقتصادی زیادی تلف می شود و طبعا جبران اتلاف نیروی انسانی امکانپذیر نیست و چه بسا نیروهای فکری در جهت درست و مناسب خود رشد نکنند.