اما آنها که جا ماندهاند و نتوانستهاند در این رویداد بزرگ شرکت داشته باشند حسابی دلشان تنگ است. این دلتنگی بهخصوص برای آنها که سالهای قبل اربین حسینی را درک کردهاند و قدم در مشایه گذاشته و در چنین روزهایی هوای بینالحرمین را تنفس کردهاند به مراتب سختتر است. با وجود این مگر میشود حتی برای یک بار هم که شده در چنین جغرافیایی قدم بگذاری و چنین اقلیمی را درک کنی اما تا ابد دلت حسینی نماند. هر چند برای حسینی بودن، حسینی شدن و حسینی ماندن همین که دلت به زیارت ضریح شش گوشه برود و حال و هوایت کربلایی شود و در بین الحرمین در مقدسترین دو راهی دنیا بخشی از وجودت را به صحن و سرای ابوالفضل العباس، ساقی عطشان کربلا بفرستی و بخش دیگر را به حرم سید و سالار شهیدان. کافی است که «بعد منزل نبود در سفر روحانی ».
اصلا حسین (ع) همه چیزش فرق میکند. محرمش، اربعینش، عشقش، شورش؛حسینی که باشی حال و هوای دلت حال و هوای دیگری است و چه سعادتی بالاتر از اینکه در ایام اربعین حسینی بتوانی خادم باشی آن هم خادم حرم مطهر و باشکوه سید الشهدا و در جوار ضریح حسینی و زیر قبهای که مستقیمترین مسیر تا بهشت الهی است ساکن شوی! این حسی است که خانم آیات هاشمی خام، آنرا تجربه کرده است. تجربهای که گرچه دیگر تکرار نشد اما حلاوتش تا همین امروز در زندگیاش وجود دارد و به برکت امام حسین و حضور در کنار نزدیکترین موضع به ضریح در کربلای معلی حاجت روا شده و امروز در کنار فرزندان، عاشقانه دلش را رهسپار کربلا کرده است.
«سال ۷۷ ازدواج کردم و سال ۷۹ خدا نخستین فرزندم را به ما داد اما بعد از آن با آنکه بهشدت دوست داشتم فرزندان بیشتری داشته باشم اما باردار نمیشدم. » این روایتی است که خانم هاشمی از زندگیاش دارد. این بانو که از ایرانیان ساکن نجف بوده در دوران رژیم بعث عراق به دلیل آزار و اذیتهای صدام از عراق اخراج شده و به کشور برمیگردند از جمله افرادی است که به واسطه سالها زندگی در ایران و عراق به زبان و فرهنگ هر دو کشور تسلط کامل دارد و سال ۹۴ برای نخستین بار به عنوان خادم دو زبانه راهی کربلا میشود.
خانم هاشمی میگوید با اینکه فقط یک بار به سفر اربعین رفتهام اما خاطرات زیادی از این سفر دارم و روزی نیست که این سفر را به یاد نیاورم و با یادآوری خاطرات آن حالم خوب نشود.» خانم هاشمی تصمیم داشته هر سال به این سفر برود و خدمتگزار زائران امام حسین باشد. اما در همان یک سفر و در شرایطی که او زیر گنبد امام حسین، درست همانجایی که میگویند دعا به آسمان میرود و بدون اجابت برنمیگردد دعا میکند تا خدا به او فرزندی عطا کند. همچنانکه دوستان خادم دیگر برایش دعا میکنند و این دعا هم شامل اجابت الهی میشود و آیات خانم دوباره حس مادری را تجربه میکند؛ آن هم برای سه بار دیگر.
سه فرزند خانم هاشمی کوچک هستند و همین مسأله هم موجب شده تا نتواند نیتش را برای حضور دوباره در حرم امام حسین (ع) انجام دهد و ظاهرا پایش بسته شده. قصه خانم هاشمی اما شنیدنی است. این بانو بعد از بازگشت از کربلا دعایش مستجاب شده و پس از ۱۶سال ناباروری خدا به او سه فرزند عطا میکند؛ دو دختر و یک پسر. فرزندانی که صدای بازی و خندهشان از پشت تلفن در گوشی میپیچید و مادر خوشحال از حضور فرزندان و دلگرم به اینکه آنها هم در این مسیر قدم بگذارند و حسینی و زینبی باشند، با وجود آنکه جا مانده سفر اربعین حسینی است اما همچنان حال و هوای کربلا را دارد و به قول خودش «دلش را راهی کربلا کرده است».
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد