کتابی که برای اقتباس انتخاب شدهاست،«عصرهای کریسکان» نام دارد. این اثر سال ۱۳۹۹منتشر شد و خاطرات امیر سعیدزاده از دوران جنگ تحمیلی و مقاومت مردم کردستان در برابر گروههای تروریستی مدعی خلق کُرد را به تصویر میکشد. این کتاب، به سرعت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و با انتشار تقریظ رهبر انقلاب، این استقبال تشدید هم شد. کیانوش گلزار راغب، نویسنده کتاب خود از چهرههایی است که در جریان مبارزه مردمیعلیه گروههای تروریستی تجزیهطلب در منطقه کردستان حضور داشته و در جریان این مبارزات اسیر شدهاست. او با تسلط بر فرهنگ منطقه و لمس وضعیت بحرانی کردستان در دوران ابتدایی انقلاب، در کنار قدرت نویسندگی خود توانستهاست، کتابی پرکشش که بازگوکننده وضعیت منطقه و افشاکننده چهره واقعی گروههای تجزیهطلب است، بنویسد. پخش سریال تلویزیونی سوران انگیزهای شد با او درباره این کتاب و نیز موضوع استقبال در ادبیات همکلام شویم.
با توجه به اینکه اثر ارزشمند شما، «عصرهای کریسکان» به سریال تبدیل شده و در حال پخش از تلویزیون است، با توجه به اینکه سریال بازخورد خوبی داشته و گروه بسیاری از مخاطبان هم آن را پسندیدهاند، میخواستم بدانم خودتان سریال را دنبال میکنید؟
بنده هم مثل سایر بینندگان، سریال را دنبال میکنم. یعنی خیلی در جریان موضوع، جزئیات فیلمنامه و حتی ساخت آن نبودم، ولی از ابتدای سریال، تمام قسمتها را با دقت و حتی وسواس دارم میبینم که ببینم ثمره این اقتباس ادبی، به چه نحو بودهاست و حتی سریال را با جزئیات کتاب هم مطابقت میدهم. برای من یک کار جدید و خوشایندی بود.
تا الان برآیند شما از سریالی که پخش شده، چیست؟
من احساس میکنم این سریال، کار موفقی است. الحمدلله هم از نظر محتوایی و هم از نظر حقوق معنوی نویسنده و مؤلف و همچنین جزئیات سریال، آن را موفق ارزیابی میکنم. جزئیات موضوع داستان، بحث کردستان و همچنین دیگر عوامل مثل استفاده از لهجه کردی، صحنهآرایی و دیالوگها، بازی خوب بازیگران، موسیقی تقریبا حماسی و عاشقانهای که روی کار نشسته، به این موفقیت کمک کردهاست و از جمیع جهات فکر میکنم این اثر، کارنامه قابل قبولی دارد.
بنابراین خودتان اقتباسی را که از کتابتان شدهاست، پسندید؟
بله.
اگر خودتان قرار بود مشاور فیلمنامه باشید یا فیلمنامه را بنویسید، با توجه به آن چیزی که تا الان پخش شده، روی چه چیزهایی بیشتر انگشت میگذاشتید؟ چه موضوعاتی در این سریال هست که اگر شما نویسنده فیلمنامه بودید، پررنگتر یا کمرنگتر میشد؟
درخصوص سایر کتابهایم هم پیشتر اشاراتی شد که به فیلم تبدیل شود، از همان زمان و نیز از ابتدای مراحل نخستین نگارش و تولید این سریال، سعی کردم حیطه کار خودم را حفظ کنم؛ یعنی بهعنوان یک نویسنده و خاطرهنویس، وظیفهام این است که کتاب تولید کنم و این را برای خودم چارچوب قرار دادهام. وظیفه من تولید سریال و فیلم نیست، چون نه تخصص دارم و نه قصد داشتم و دارم که در این حوزه ورود کنم. حالا در حد مشاورهای در یکی، دو جلسه که حداقل بروم هم به گروه برای اینکه میخواهند کارشان را شروع کنند، تبریک بگویم و به آنها دلگرمی بدهم و جزئیاتی را که دوستان فکر میکردند لازم است برایشان توضیح دهم، در خدمت دوستان بودم و بعد خودم را کنار کشیدم. اصلا نمیخواستم نه در بحث فیلمنامه و نه در بحث تولید دخالت کنم و تا روز آخری هم که یک هفته قبل از پخش سریال بود، من دیگر دوستان را ندیدم. البته عوامل تولید سریال، لطف کردند و مرا دعوت کردند و رفتم شاید ۱۰ دقیقه جزئیات و کلیات سریال را یک نگاه کلی کردم و خسته نباشید گفتم، اما مثل سایر بینندگان منتظر پخش سریال ماندم. اینکه من بخواهم در ساخت سریال دخالت کنم، اگر تخصص داشتم که خودم میساختم و حالا که ندارم، دلیلی نمیبینم بیایم و دخالت کنم.
و قبول دارید یکی از چالشهای اصلی حوزه اقتباس در کشور ما، نبود این روحیه در نویسندگان است؟
من این را قبول دارم؛ نویسندگان دوست دارند مثل اقتباس ادبی که در سایر کشورها میشود، نعل به نعل اثرشان به فیلم تبدیل شود. این روحیه ممکن است در هر نویسندهای باشد، ولی ما باید شرایط را در ایران بسنجیم. در کشور ما و در بحث اقتباس به هرحال سالها کمکاری بوده و اگر هم بوده، روحیه تعامل بین سینماگر و نویسنده وجود نداشته و متأسفانه این دو گروه به جای اینکه سعی کنند یکدیگر را تقویت کنند، کارشان به تنش و چالش کشیده شده است. من با این دید به این سریال ورود کردم که بتوانم این روحیه همگرایی و ارتباط میان سینما و ادبیات را حداقل به سهم خودم ایجاد کنم و انشاءا... برای همکاریهای بهتر پایهای بشود. طبیعتا هیچ متنی، قابل تبدیل به تصویر نیست؛ یعنی تمام یک کتاب قابلیت تبدیل از این مدیوم (کتاب) به مدیوم تصویری ندارد و یک مقدار هم نویسندگان ما باید انعطاف داشته باشند. از طرف مقابل هم سینماگران ما، واقعا باید خالق اثر را به رسمیت بشناسند و سعی کنند روحیه تعامل متقابل را ایجاد و حقوق مادی و معنوی نویسنده را رعایت کنند که این تنشها و چالشها برداشته شود.
من کتاب آخر شما سیطره را نخواندهام، ولی اگر قرار بود بین عصرهای کریسکان و شنام یکی را برای تبدیل شدن به تصویر انتخاب کنم، ترجیح میدادم شنام تبدیل به اثر سینمایی شود، چراکه حس عاطفی بیشتری در آن کتاب بود. برای آن کتاب پیشنهادی به شما نشده است؟
شاید تا امروز بیشترین فیلمنامه در مورد شنام نوشته شده، یعنی شاید بیش از چهار، پنج فیلمنامه براساس آن کتاب نوشته شده، ولی اراده تولید اثر اقتباسی در نهادهای ما وجود نداشته است؛ وگرنه پیشزمینه این کار قبلا فراهم بوده، تا یک جاهایی هم پیش رفته، ولی اراده لازم و فضای کافی و نیاز امروزی جامعه قبلا نبوده که این امر محقق نشده است. شنام از نظر انسجام قصه و روایت، خیلی منسجم، پیوسته و یکنواخت است. همینطوری که الان ملاحظه میکنید، فقط یکسوم کتاب عصرهای کریسکان کار شده و از دل آن یک سریال درآمده است و جای کار برای یکی، دو فصل دیگر سریال دارد. حتی به صورت جدا جدا هم فصلهایش تبدیل به فیلم شود؛ یعنی این قابلیت را دارد، ولی شنام یکنواخت است. یعنی یک فیلم سینمایی خیلی خوب یا یک سریال طولانی از دل آن برمیآید، چون قصه منسجمیدارد. توجه به اقتباس برای کتابهای من بوده ولی ترجیح میدهم اگر کارگردانی باشد، کتاب «وسوسههای نوشه» که طنز اجتماعی است و قرار بود قبل از انقلاب از آن یک اثر کمدی ساخته شود، به اثر اقتباسی تبدیل شود. آن کتاب، خیلی مهجور و مظلوم ماند! چون ناشر فقط یک چاپ از آن را منتشر کرد و دیگر هم چاپ نشد.
در کدام نشر چاپ شده است؟
نشر روزگار چاپ کرده است. آقای محمد عزیزی در نشر روزگار این را چاپ کرده است و الان فکر میکنم در فضای مجازی یک کار نوجوان با کاراکتر شیطان بسیار ریزنقش قابلیت دارد که گل کند و خود من دوست دارم وسوسههای نوشه در قالب یک سریال به تصویردرآید.
در حوزه ادبیات دفاعمقدس و تاریخ شفاهی، یک بحثی وجود دارد؛ اینکه طی سالهای اخیر کتابهای خیلی خوبی منتشر شده ولی ما فقط در بحث تولید اثر توانستهایم خوب کار کنیم و از این مرحله بعد، نتوانستهایم از این آثار در قالبهای مختلف مانند سریال تلویزیونی، فیلم سینمایی، تئاتر، بازی، کمیک استریپ و...ارزش افزوده کسب کنیم، حالا یا کمکاری کردهایم یا بلد نیستیم کار کنیم. شما بهعنوان نویسندهای که در این زمینه کار کرده، فکر میکنید مشکل کجاست؟
من بهواقع احساس میکنم ما دو تا مطلب را همزمان باید داشته باشیم، یکی آن مصالح لازم است، یکی هم اراده ساخت است. نویسندگان ما، چندین هزار نویسنده طی ۲۰ سال و دو دهه گذشته واقعا در دنیای ادبیات و دفاع مقدس، مخلصانه و جانانه و بدون هیچ چشمداشتی، حتی با هزینه خودشان و با دل و جان، بدون هیچ توقع مادی و حتی رایگان وارد عرصه نگارش و ثبت خاطرات دفاعمقدس شدهاند. به هر حال این رویکرد امروزه الحمدلله بعد از دو دهه به ثمر نشسته است. الان ما صاحب آثار بسیار خوب و درخشانی در زمینه ادبیات دفاعمقدس هستیم اما از طرف مقابل طبیعتا ایجاد بستر کار برای اقتباس تصویری، فیلم، سریال و... نیازمند مساعدت و هزینه مسئولان است که این بستر را آنها باید فراهم کنند، یعنی منِ نویسنده، فیلمساز یا کارگردان به تنهایی نمیتوانم تصمیم بگیرم که یک سریال بسازم، مگر اینکه نهادهای فرهنگی و مسئولان به جایگاه و اهمیت اقتباس، توجه و عنایت داشته باشند و بودجه لازم را در اختیار گروههای تولید سینمایی و تلویزیونی بگذارند، کتابهای ارزشمند را انتخاب و موضوعات برجسته را احصا کنند و در اختیار سازندگان قرار دهند. این بخش نیازمند سیاستگذاران است، طبیعتا آنها باید اقدام کنند.
همیشه هر مسئولی در نهادهایی که میتوانست در این زمینه سرمایهگذاری کند، چه در ارشاد، چه در حوزه هنری و چه کانون پرورش و چه آموزش و پرورش و چه جاهای مختلف، همیشه شعار و وعده حمایت از اقتباس را داده است. من یادم است در حوزه هنری چند بار بحث اینکه این کتابها را تبدیل به فیلم کنیم، شده و حتی کار تا جاهایی هم پیش رفته، ولی هیچگاه به پای عمل نرسیده، نمیدانم گیر مرحله آخر چیست؟
به هر حال هرچه هست، از جانب نویسندگان نیست. نویسندگان با آن روحیه و با ازخودگذشتگیای که دارند، آماده تعامل هستند. البته ما مشکل دیگری هم که داریم، رعایت حقوق مادی و معنوی نویسندگان است و شاید تا حالا خیلی از دوستان آثارشان به صورت نصفه و نیمه ساخته شده و حتی اظهار نکردهاند که این اثر برای من است، یعنی اینقدر ازخودگذشتگی داشتهاند، درصورتیکه ممکن است حقوق مادی و معنوی آنها رعایت هم نشده باشد، ولی اینها مشکلاتی است در این مسیر که انشاءا... باید قدمبهقدم و گامبهگام پیش برویم. بههرحال من معتقدم اول باید ما برادریمان را ثابت کنیم، بعد تقاضای ارث و میراث کنیم. یعنی اول باید یک اثر، دو اثر یا ۱۰ تا اثر ساخته شود تا بتوانیم نقاط ضعف و قوت این مسیر اقتباس را در کشور ایران شناسایی و با غرور و تعامل انشاءا... آن را حل کنیم.
در مجموعه کارهایی که در حوزه تاریخ شفاهی و خاطرات دفاعمقدس انجام شده، اگر یک برآیند کلی بگیریم، به نظر میآید در حوزه کردستان کمی نسبت به جاهای دیگر کمتر کار شده. این را قبول دارید؟
اتفاقا من هفته گذشته هم این بحث را در جلسهای مطرح کردم. بههرحال درخصوص حوزه کردستان چون بحث گروهکها و معاندین بود، یک حساسیتهای خاصی وجود داشت و از طرفی خود مردم هم درگیر این قضایا بودند. شاید حس میشد که خیلی نباید به این فضای امنیتی و موضوع گروهکهایی که فکر میکردیم فراموش شدهاند ورود کنیم. این بحث مطرح بود که نباید بیاییم و اینها را دوباره علم یا مطرح کنیم. شاید این حس در وجود ما بود و احساس میکردیم اگر کار نکنیم، بهتر از این است که کار کنیم و دوباره یک موضوعاتی را علم کنیم، ولی با التهابات سال گذشته احساس میکنم امروز واقعا نیاز است که بهصورت جدی بیاییم و به موضوعات کردستان بپردازیم و برای نسل جوانی که از آن دوران اطلاعات دقیقی ندارد، عملکرد، مواضع، رویکرد و جنایات این گروهکها را کاملا و روشن و شفاف بیان کنیم تا با این شعارهای جذابی که امروز گفته میشود، مقایسه کنند و بفهمند عملکرد و شعار خیلی تفاوت دارد.
با توجه به اینکه یک جریان سفیدسازی کومله هم راه افتاده است، این کار اهمیت مضاعفی هم دارد.
دقیقا، یعنی با توجه به آن عملکرد، جنایات، خونریزیها و برادرکشیها که عموما هم خلق کرد قربانی شدند. اینها اگر روشن و شفاف بیان شود، فکر میکنم خود جوانان میفهمند که در پس این شعارهای جذاب، باتلاقی نهفته است.
شما با توجه به اینکه خودتان کردستان بودید و در این درگیریها حضور داشتید، این یک سؤالی است برای همه نسل جوان که به نظرم کسی مثل شما، فارغ از بحث نویسندهبودن، بهعنوان کسی که در آن حوزه زندگی کردهاید، میتوانید این سؤال نسل جوان را جواب دهید. این گروهها بهخصوص کومله الان مدعی هستند که ما اصلا هیچ نیت تجزیهطلبانهای نداریم. آیا واقعا راست میگویند؟
اینها چون همیشه از یک زاویه فریبکاری وارد اذهان میشوند، دقیقا خیلی مرموزانه اهدافشان را مطرح میکنند. اگر شرایط عمومی ایران کاملا ملتهب و بههمریخته باشد، طبیعتا دنبال تجزیه هستند. اگر تا حدودی بینابین باشد، دنبال خودمختاری هستند و اگر ببینند واقعا مردم ایران همدل و همراه هستند و حکومت مرکزی قدرتمند و قوی است، دنبال فدرالیسم هستند. یعنی اینها خودشان را مرموزانه و شیطنتآمیز با شرایط وفق میدهند، ولی هدف اصلی اینها طبیعتا تجزیه و خودمختاری است البته چون امروز به ضعف و به سراشیبی سقوط رسیدهاند، مجبورند یک مقدار با انعطاف مسائل خودشان را در یک پوششی که قابلقبولتر باشد، بیان کنند. از روز اول، هدف از جنگ مسلحانه این گروهها تجزیه و خودمختاری بود.
اگر یک جوانی الان بخواهد برود و یک سیر مطالعاتی داشته باشد و مسأله کردستان و ماجراهای کومله را بهصورت کامل متوجه شود، شما کتاب یا فیلم خاص یا موضوع خاصی را برای نسل جوان پیشنهاد میدهید که با واقعیت ماجرای کردستان آشنا شود؟
من احساس میکنم الان جدیدترین کاری که میتواند در این زمینه به نسل جوان کمک کند، همین کتاب «سیطره» است. از لحظهای که یک نوجوان، یک دختر نوجوان یا جوان ایرانی که شیفته شعارهای فریبنده گروهکها میشود، از آن لحظهای که با او ارتباط میگیرند، همینطور در فضایمجازی، به او پیشنهاد میدهند که وارد این گروهکها شود و حتی قدمبهقدم او را میکشانند لب مرز و بعد هم با خودروی لیلا علوی که یک خودروی خاصی است مثل پاترول خودمان که به آن میگویند لیلا علوی، میآیند لب مرز و ایشان را سوار میکنند و میبرند درون اردوگاهها و آنجا به او آموزش نظامی میدهند و تا زمانی که لباس و اسلحه گروهکها را به او میدهند و وارد فاز گردانها و گروهکهای عملیاتیشان میکنند و یک خانم نوجوان را در آنجا بهصورت مختلط و آزاد رها میکنند تا آن نیازهایی را که ادعا میکنند در ایران نیست در آنجا به دست بیاورند، تا سرانجامیکه بعد از سالها اینها به سرخوردگی میرسند و میفهمند که واقعا انسان با این زرقوبرقها به کمال، آسایش و آرامش نمیرسد و بههمیندلیل سرخورده میشوند و دست به خودکشی میزنند و حتی بعضیهایشان که میخواهند از آنجا فرار کنند یا ارتباط بگیرند، بهطور بسیار پنهان و مرموزی کشته میشوند و جنازهشان بدون اطلاع خانوادهشان در آنجا دفن میشود و سرانجام بسیار تلخی که بر سر این افراد و داوطلبان میآید و خانوادههایشان سالهای سال چشمانتظار و غمزده میشوند. همه اینها را میشود در کتاب سیطره خواند، چون براساس خاطرات فردی بوده که هفت سال این مسیر را طی کرده و خودش مسئول گزینش و پذیرش داوطلبان بوده و بسیاری از این داوطلبان شیفته گروهکها را از نزدیک دیده و نوشته و سرگذشت اینها را بیان کرده است. امیدوارم همچنین کتابهای سهگانه اینجانب هم که در دوران اسارت و دفاعمقدس بوده و جنایتی که این گروهکها انجام دادند و تعداد بسیار زیادی از اسرایی که حتی نظامی هم نبودند، معلم بودند و جهادگر بودند، اینها را اعدام کردند و جنازهشان را هم هنوز پس ندادند، این هم سرنوشتی از عملکرد این گروهکهاست که در این کتابها چاپ شده است.
تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «عصرهای کریسکان»
در مراسم دهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که در اسفند ۱۳۹۹ با حضور جمع محدودی از پیشکسوتان جهاد و مقاومت و فعالان حوزه ادبیات و هنر دفاعمقدس در شهر سنندج برگزار شد، تقریظ حضرت آیتا... خامنهای بر کتاب «عصرهای کریسکان» منتشر شد. کتاب عصرهای کریسکان، خاطرات آقای امیر سعیدزاده (سعید سردشتی) از فعالیتهای دوران پیش از انقلاب و مجاهدتهای دفاعمقدس تا رنجهای اسارت در زندانهای کومله و دموکرات است که به قلم کیانوش گلزار راغب، تدوین و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
بسم ا... الرّحمن الرّحیم
ـ بسیار جذاب تهیه شده است؛ هم خود سرگذشت این جوان آزاده کرد جذاب است و هم نوع نگارش صریح و کوتاه و بیحاشیه کتاب. با اینکه نیروهای مبارز کرد طرفدار جمهوری اسلامیرا از نزدیک دیده و شناختهام، آنچه از فداکاریهای آنان در این کتاب آمده، برایم کاملا جدید و اعجابآور است. نقش مادر و همسر هم حقا برجسته است. دلاوری و شجاعت راوی و خانوادهاش ممتاز است و نیز برخی عناصر دیگر کردی که از آنان نام برده شده است. در کنار این درخشندگیها، رفتار قساوتآمیز و شریرانه کسان دیگری که بهدروغ از زبان مردم شریف کرد سخن میگفتند نیز بهخوبی تشریح شده است. کتاب جامعی است؛ تاریخ، شرح حال، شناخت قوم کرد، شناخت حوادث تلخ و شیرین منطقه کردی در اوایل انقلاب... / در آذر ۹۹ مطالعه شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم