صفآرایی دو جبهه خیر و شر و نمایش لانگشات (نمای باز) موتورسواری در تپه ماهورها و هفتتیرکشی، از عناصری است که برای برساختن گونه وسترن در این سریال، کمک گرفته شده است. اما آنچه به بومیسازی وسترن در این مجموعه یاری رسانده، این است که قهرمان این سریال، برخلاف قهرمانان سایر آثار وسترن در سینمای جهان، به جای گاوچرانها، یک پلیس عدالتجو و مردمدار است.
داستان این سریال در ناکجا آبادی به نام «۶۰ کیلومتر» میگذرد که هم به شهرهای جنوبی ایران شباهت دارد و هم به محلههای گنگستری آمریکا؛ روستایی دورافتاده با پاساژهای مدرن! میتوان این همه تناقض در این دنیای کوچک را به پای تلاش برای خرق عادت و تنوع بخشی جغرافیایی به فضای درام گذاشت اما این همه بیقانونی و نابهنجاری چیست؟ چطور ممکن است یک باند مخوف و جانی در یک شهر کوچک، این همه خلاف کند اما پلیس به این بهانه که هیچ مدرکی ندارد با آن برخورد نکند؟!
شخصیتهای مثبت داستان، منشی قهرمانانه و روشی پهلوانانه دارند. خوبی آنها این است که قهرمانهایی سرشار از هویت ایرانی هستند و از هالیوودی شدن در امان ماندهاند. فقط شخصیت آقاخان با بازی علیرضا خمسه که به قهرمان معروف فیلم پدرخوانده شبیهسازی شده است، اغراقآمیز به نظر میرسد. مشکل اصلی درباره آقاخان این است که منشأ قدرت او نامشخص است؛ نه ثروتی خیرهکننده دارد و نه جذبهای که مردم را بترساند. نه در دولت و حکومت نفوذی دارد و نه تجهیزات نظامی خاصی و نه پشتوانه مردمی! پس چرا این همه قدرتمند است و میتواند در یک شهر کوچک، طوری جرم و جنایت کند که پلیس هم نمیتواند مدرکی از او بیابد؟!
حجتالاسلام سید حمید روحانی در گفتوگوی تفصیلی با «جامپلاس»:
در گزارشی پشت پرده شبکه جاسوسی و تخریب نیروهای حامی در منطقه را بررسی کردهایم
گفتوگو با محمد فیلی:
به بهانه بحث درباره بودجه تولید مجموعههای فاخر تاریخی-مذهبی
گفتوگو با فواد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا
در گفتوگو با حسن هانیزاده مطرح شد:
رایزن سابق فرهنگی ایران در مصر:
گفتوگوی «جامجم» با فرزاد مؤتمن، در باب کتابخوانی و بازیگریاش در فیلم «خاطرات بندباز»