از پله های منتهی به طبقه دوم ساختمان پلیس راه در شهرک آزمایش تهران که اتاق کار سرهنگ علیرضا اسماعیلی در آن قرار دارد، پایین می آمدم که این جمله از دل کلماتی که ذهنم را به خود مشغول کرده بود
کد خبر: ۱۴۰۹۷۳
سر و شکل گرفت و خود را بالا کشید: «این گفتگو همچنان ادامه دارد».
گفتگویی که هر روز تکرار می شود. من در دفتر کارم در روزنامه می نشینم و به این فکر می کنم که تصادفات رانندگی سالانه 20 میلیارد تومان به کشور خسارت وارد می کند. آمار کشته های آن سالانه برابری می کند با تلفات زلزله بم و می پرسم چرا؛ فرمانده پلیس راه کشور پاسخ می دهد؛ پاسخی 2 ساعته به سوالاتی که هر روز هست . پاسخها آشناست. حداقل برای من که خبرنگار حوزه راهنمایی و رانندگی و ترافیک هستم. ناهماهنگی مسوولان ، بی توجهی مسوولان ، خودروهای غیراستاندارد، ایمن نبودن جاده ها و رانندگی های بی مبالات. راستی جناب سرهنگ ، چرا هیچ خبر تازه ای نیست؛ حرف تازه ای نمی شنویم؛ همه همان است که بود. تصادف ، جاده ، تلفات ترافیک و...این گفتگو همچنان ادامه دارد.

به عنوان فرمانده پلیس راه کشور اگر بخواهید مقوله ای به نام ترافیک و جاده را واکاوی کنید، برای شروع دست روی چه نکته ای می گذارید؛
من در ابتدا به سراغ پیشینه ترافیک در ایران می روم ، چون برای شناخت این پدیده مثل هر پدیده ای باید به شناخت گذشته رسید. مقوله ترافیک در کشور ایران یک مقوله فرهنگی ابزاری است که همزمان با ورود وسیله نقلیه به ایران و شکل گیری مثلث انسان ، جاده و خودرو به وجود آمد که در این مقوله جاده و خودرو به عنوان ابزار در کنار انسان دارای فهم و شعور و فرهنگ قرار گرفت ، اما متاسفانه مانند بسیاری از مقولات دیگر این سه عنصر به صورت متوازن رشد نکرد و این توسعه نامتوازن بویژه بعد از انقلاب و شروع جنگ تحمیلی و خسارت های ناشی از آن ، منجر به یک عقب ماندگی وسیع در بخش ترافیک شد و به صورت طبیعی توجه به ترافیک در معنای عام آن یعنی توسعه جاده ها، استانداردسازی وسایل نقلیه و استانداردسازی رفتار ترافیکی شکل نگرفت و این عقب ماندگی انباشته شد تا این که در مقوله ترافیک و حمل و نقل با توجه به تولید خودرو در کشور و افزایش گرایش به خرید خودرو، افزایش گرایش به سفر به نقطه بحرانی یا نقطه خطر رسیدیم و این جمله سر زبان ها افتاد که در بحث ترافیک بویژه در شهری مانند تهران به بن بست رسیدیم و یا به اینجا رسیدیم که آمار مربوط به تصادفات رانندگی آنچنان افزایش یافت که دیگر قابل تحمل نبود و اکنون با وجود تلاش در زمینه های مختلف حمل و نقل و ترافیک بویژه در سالهای اخیر و توجه به توسعه راهها و همزمان آموزش و فرهنگ سازی در این مقوله باز هم شاهد اثرات عقب ماندگی مورد اشاره هستیم.
به نظر من مهمترین نکته در مقوله ترافیک این است که این مساله زمان بر است و هر گونه توسعه در آن نیازمند برنامه ریزی دقیق با نگاه به آینده است و در این نگاه باید به طور جدی به گذشته ، عقب ماندگی های مربوط و توان و ظرفیت موجود نیز توجه کرد.

نامتوازن بودن سیستم تعطیلات


باید ببینیم و باور کنیم که جاده های شمال با قدمت 40 سال به هیچ وجه ظرفیت پاسخگویی به میل شدید ایرانیان به سفر را ندارد و با یک نگاه جدی می توانیم در کنار برنامه ریزی برای توسعه و نوسازی جاده ها در درازمدت ، در کوتاه مدت نیز به فکر کارهای دیگری باشیم. به عنوان مثال به نظر من باید در یک اقدام جدی مقاطع سفر در ایران را ساماندهی کنیم.
به هر حال مردم حق دارند به مسافرت بروند، اما سیستم تعطیلات ما متوازن نیست و به صورت منطقی توزیع نشده است. الان اوج سفرهای ما در نوروز و ایام تابستان است و با این حجم سفر در این دو مقطع و توان ناوگان حمل و نقل ظرفیت جاده ها، توان پلیس و مهمتر از همه فرهنگ رانندگی باید هم انتظار حوادث وسیع رانندگی را داشته باشیم.
باید تعطیلات را طوری تقسیم کرد که به صورت فصلی و در تمام طول سال سفرها تقسیم شود. یکی دیگر از کارهایی که می توان انجام داد و انجام نشده یا کمتر انجام شده است ، تغییر در ساختار اداری کشور و تقسیم آن در سراسر کشور و درواقع مرکززدایی از خدمات اداری و در کنار آن استفاده هرچه بیشتر از خدمات الکترونیک برای کاهش سفرهای درون شهری و برون شهری نیز ضروری است. در حال حاضر، بسیاری از مراکز اقتصادی سیاسی و مراکز پزشکی در تهران قرار دارد و ارائه خدمت در آنها نیازمند آمد و شد به این شهر است. در داخل شهرها نیز باید هرچه بیشتر به سمت ارائه خدمات از طریق سیستم های اینترنتی و الکترونیک برویم.
اینها مسائلی است که برای توسعه آن باید اقدام کرد و مهمتر از آن در هنگام برنامه ریزی برای توسعه آن به این فکر نیز بود که تاثیر این کارها روی کاهش ترافیک و کاهش حوادث رانندگی تا چه حد موثر است


ولی به نظر می آید که در این حیطه بیشتر از این که بنشینیم و به گذشته فکر کنیم یا فقط حرف بزنیم ، باید عمل کنیم. چون حرفها بیش از حد تکراری به نظر می رسد. حتی آمارها هم خاصیت بازدارندگی خود را از دست داده است. به نظر شما چرا تغییرات در این مقوله چندان چشم نواز نیست؛
این مساله دقیقا به دلیل زمان بر بودن مقوله ترافیک و ایجاد هر گونه تغییر رفتاری به مرور زمان است ؛ چراکه همزمان با تجهیز و توسعه ابزارهای موردنیاز و دخیل در آن باید به تغییر ذهنیت ها نیز پرداخت. من و تمام مسوولان راهنمایی و رانندگی این مساله را قبول داریم که مثلا در باب ترافیک کشته های تصادفات ، ناایمن بودن جاده ها و موارد متعدد مرتبط بارها و بارها صحبت شده است. سالهاست که ما می گوییم ماشین های تولید شده استاندارد نیستند. سالهاست که فریاد می زنیم ماشین های تولید شده غیراستاندارد با وضعیت و ظرفیت جاده ها و خیابان های ما همخوانی ندارد و سالهاست که می گوییم رانندگی در ایران و کشته های متعدد و رو به فزونی آن به هیچ وجه زیبنده ملت بزرگ و دارای فرهنگ و تمدن دیرینه ایران نیست. شاید شما که خبرنگار هستید بارها شنیده اید که 7 هزار میلیارد تومان خسارت سالانه ما از ناحیه حوادث جاده ای است و این خسارت ها جدای خسارت های معنوی و غیرقابل محاسبه و ارزشگذاری مادی در این بحث است. مثلا تا به حال متوسط عمرهای از دست رفته بر اثر تصادف را کسی محاسبه نکرده است.

خب ، سوال من هم همین بود. چرا این فریادها و این حرفها شنیده نمی شود؛
به دلیل این که این مساله اولویت اول ما قرار نگرفته است.

ما؛ منظورتان لزوما چه کسانی است؛
منظورم این است که باید اولویت اول تمام مسوولان و کسانی قرار گیرد که این آمارهای وحشتناک را می شنوند و خم به ابرو نمی آورند. به نظر من مساله ترافیک ، تصادفات رانندگی و دیگر مسائل مرتبط باید در کنار مسائل مهم و اولویت داری مانند انرژی هسته ای قرار گیرد؛ چرا که خسارت های آن واقعا وحشتناک است و ساماندهی و بهینه سازی آن واقعا منجر به صرفه جویی و توسعه می شود.

چطور می توانیم این مساله را در اولویت قرار دهیم؛ چه کارهایی باید انجام شود که نشده است؛
مسائل زیادی در این رابطه سهیم و تاثیرگذار است اول از همه توسعه متوازن است . وقتی می گوییم توسعه متوازن ، یعنی این که همه مسائل مرتبط با یک مساله بررسی ، ریشه یابی و کمبودها، نیازها و ظرفیت های آن سنجیده شود. در این مقوله میزان و نحوه تولید وسایل نقلیه ، نحوه استفاده از آن ، قوانین ترافیکی ، جاده ها و وضعیت آنها باید بررسی شود و این بررسی هنگامی صورت می گیرد که برای تصادفات رانندگی و مقوله ترافیک اولویت قائل شویم.

مجبورم دوباره تکرار کنم که چرا این اتفاقات نیفتاده است؛ اشکال از کجاست؛
این که ناهماهنگی در این زمینه وجود دارد و حساسیت لازم وجود ندارد و هر بخش ساز خود را می زند.

پس باز هم رسیدیم به این مساله تاریخی در مدیریت کشور؛ ناهماهنگی در اجرا، این مساله که خیلی تکراری است.
اما به هر حال واقعیتی است که وجود دارد. نقش پلیس در این خصوص نقش یک سوپروایزر است ، پلیس نه راه می سازد و نه خودرو تولید می کند. پلیس مسوول اعمال قانون است و در نهایت باید طوری برنامه ریزی کند که مردم را به وضعیت های جدید در رانندگی به بستن کمربند ایمنی به رانندگی در سرعت قانونی و به جلوگیری از تخلف های رانندگی عادت دهد و آنها را به این کارها ترغیب کند تا در نهایت تصادفات رانندگی کاهش یابد. پلیس وظیفه خود می داند که با اطلاع رسانی از مقوله فرهنگ ترافیک مردم را با رویه های استاندارد در رانندگی آشنا کند، اما در این بعد هم محدودیت دارد.

مهمترین هدف و سیاست پلیس این است که سطح و میزان برخورد مستقیم و رودرروی خود را مردم در جاده ها و معابر به کمترین سطح برساند

به عنوان مثال ، هیچ قانونی وجود ندارد که به شما به عنوان یک خبرنگار بگوید در این زمینه با ما همکاری کنید یا صدا و سیما را ملزم کند برنامه هایی را در این زمینه تولید و پخش کند. آنچه هم اکنون اجرا می شود، به صورت توافقی و در واقع رفاقتی است وگرنه ما قانونی در این زمینه ها نداریم.
در واقع در حال حاضر در این زمینه به صورت جزیره ای عمل می شود و هیچ کسی نیست که بتواند وظیفه قانونی داشته باشد که به این اوضاع سر و سامان بدهد. الان ما با آموزش و پرورش تفاهمنامه ای درباره اجرای طرح هایی مانند همیار پلیس امضا کرده ایم اما فراتر از آن رفتن ، نیازمند همکاری در چارچوب قانون مشخص است. شما ببینید الان یک دهه است که آزادراه تهران شمال در دست اقدام است ؛ اما به نتیجه نرسیده است و من به عنوان پلیس نمی توانم حرفی بزنم و باید مقامی باشد که به عنوان متولی موضوع را پیگیری کند.

و این هم موضوعی است که هنوز محقق نشده است. چقدر امیدوار به این اتفاق هستید؛
به هر حال مدیریت واحد در این زمینه هنوز به نتیجه نرسیده است و امیدواریم این اتفاق بیفتد تا بتوانیم در قالب یک مدیریت واحد و شورایی متشکل از نهادهای ذی ربط به جزییات این مساله بپردازیم.

اجازه بدهید کمی هم وارد مقوله فرهنگی ترافیک بشویم. قطعا انسان به عنوان عنصر هوشمند در رانندگی قلمداد می شود. اما همین عنصر در ایران خیلی به هنگام رانندگی گوشش بدهکار تمکین از جاده ، خودرو حتی منطق و هوش خود نیست!
بله ، انسان عنصر کلیدی در رانندگی است و به همین نسبت باید کلیدی ترین روشها و برنامه ها برای تغییر رفتار و ذهنیت او در رانندگی ایجاد و به کار گرفته شود. در حالی که الان کمترین آموزش ها از سوی مراجعی مانند آموزش و پرورش ، دانشگاه ها و دیگر مراکز و کمترین اقدامات از سوی دستگاه هایی مانند تربیت بدنی ، صداوسیما و دیگر نهادها انجام شده است. الان بسیاری از تصادفات ناشی از حس هیجان و تخلیه آن از طریق رانندگی ، موتورسواری با سرعت نامتعارف در جاده ها و بزرگراه ها است در حالی که ما هیچ پیست موتورسواری یا ماشین سواری برای تخلیه این هیجانات نداریم و کمتر کسی به فکر این مسائل است و شاید هیچ کس در تربیت بدنی تا به حال به این فکر نیفتاده که ایجاد این گونه پیست ها می تواند رابطه ای هم با تصادفات داشته باشد یا این که ما کمتر به ارزیابی رفتارهای اجتماعی و ارزشها و مقایسه آن در حین رانندگی پرداخته ایم. باز هم مجبورم مثال بزنم که ما کمتر اتفاق می افتد در صف نانوایی ، صف را رعایت نکنیم یا به بزرگتر احترام نگذاریم ، اما در رانندگی این طور نیست ، بلکه بعکس زود رسیدن و جلو افتادن از ماشین کناری چه راننده اش پیرمرد باشد چه بزرگتر، به نوعی ارزش است و کمتر محفل علمی و پژوهشی تا به حال درخصوص این رفتارها و تفاوت ها پژوهش کرده تا براساس یافته های آن برنامه ریزی شود.

اشاره کردید که پلیس در واقع یکی از عناصر در مسیر ساماندهی بحث ترافیک و ساماندهی اوضاع حمل ونقل و رانندگی است. بفرمایید که در مقایسه با نقش و جایگاه خود، چه حد از موفقیت برای خود قائل هستید و چه کارهایی در اولویت شماست؛
مهمترین هدف و سیاست پلیس این است که سطح و میزان برخورد مستقیم و رودرروی خود را مردم در جاده ها و معابر به کمترین سطح برساند و به جای آن از ابزار و امکانات هوشمند برای رسیدگی و کنترل وضعیت راهها و ترافیک استفاده کند؛ چرا که معتقدیم هرچه ارتباط پلیس در جاده ها و معابر با مردم و در واقع با رانندگان کمتر شود، بهتر می توان به کنترل اوضاع پرداخت و کمتر دچار مشکل بین مردم و ماموران بود. چون این مساله دخالت سلیقه ماموران و در نتیجه بی اعتمادی را کاهش می دهد.

جناب سرهنگ همه این حرفها درست ، اما گویا به آمار تکراری و حوادث تکراری عادت کرده ایم و عادت کرده ایم تصادف ، رانندگی و ترافیک اولویت جدی ما نباشد و حرف تازه ای درباره توسعه و پیشرفت از آن به گوش نرسد؛ چرا؛
موضوع همان عقب ماندگی است که عرض کردم. اینقدر مشکلات ما در این بخش زیاد بوده و انباشته شده که تلاشهای صورت گرفته در ابعاد مختلف در بعد جاده سازی ، سعی در تولید خودروهای مناسب تر، کنترل تخلفات و افزایش تجهیزات هوشمند چشم ما نمی آید. اما باید امیدوار باشیم. نکته خوبی است که اشاره کنم ایرانیانی که سالها دور از کشور بوده اند و در این سالها به ایران می آیند متوجه تغییرات صورت گرفته در افزایش میزان جاده ها و امکانات حمل ونقل می شوند. اما هنوز اول راه هستیم.


صولت فروتن
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها