در گفتگو با یک نماینده مجلس مطرح شد

فرهنگ دینی، نخ تسبیح وحدت ملی در ایران

تأملاتی درباب سخنان رهبری در دیدار با بانوان

نگاه دقیق و به‌فعلیت رسیده از زن در فرهنگ دینی

نحوه‌ مواجهه‌ ما با سخنان رهبری، نه در موضع حاکمیت باید باشد و نه در موضع ولی فقیه، بلکه آنچه از زبان این مرد حکیم می‌شنویم باید آن‌را قوه‌‌عاقله‌ نظام ساختارمند اسلامی در عصر حاضر دانسته و با یک رویکرد کلان دینی به‌آن نگاه کنیم. البته نه به این معنی که وقتی سخنان ایشان در نقد ساختار و حاکمیت دستگاهی باشد شنیده نشود، نه اما متفکر و اندیشمند بودن رهبری همیشه باید در جایگاه حاکمیتی ایشان پررنگ‌تر باشد تا امت حزب‌ا... خیال نکند چون ولایت‌مدار است، باید به حرف ایشان لبیک بگوید بلکه ما از این‌رو مطیع این مرد شده‌ایم که تمامیت فعل و قول او حکیمانه، سنجیده و نقطه‌زن است.
کد خبر: ۱۳۹۴۶۲۴
نویسنده امیر حسین اوصالی - چاردیواری

ما باید نظام فکری ایشان را به‌مثابه‌ یک کل ساختارمند و منسجم تداعی کرده و در این پازل فکری گزاره‌های گفته شده را به‌پای تحلیل بکشیم. آنچه در دیدار با بانوان درباب مسأله‌ غرب و فرهنگ غربی گفته شد، همان قوه‌ عاقله‌ دین در برابر جبهه‌ باطل است که در هر موضعی کاربرد دارد. البته ما تمامیت غرب را باطل نمی‌دانیم و نکات مفیدی هم درآنها پیدا می‌شود. به عنوان مثال، ایشان فرموند که ما در مسأله‌ زنان در مقابل غرب، مهاجم هستیم نه مدافع. این کلام نشأت گرفته از یک خصومت شخصی و دشمنی کشوری نیست، بلکه مسأله در موضع کلان فکری و فرهنگی مطرح است. آنچه غرب و جبهه‌ باطل را ایستاده نگه داشته است جبهه‌ حق و انقلاب اسلامی است و قوام باطل در وجود حق است و اگر حقی نباشد یقینا باطل محلی از اعراب نخواهد داشت. حال ما در این منظومه‌ ساختارمند همیشه در کنار تبیین حق و حقیقت باید برای رسوایی باطل نیز قدمی برداریم و اصل در تبیین، تبیین جبهه‌مند است که با افشای حقیقت باطل نیز به‌تیغ نقد و بررسی کشیده می‌شود که رهبری تاکید کردند این مردم دنیا تشنه‌ این معارف و مطالب برخاسته از فرهنگ دینی هستند و باید بدانند آنچه غرب به‌مثابه‌ شیر در دهان دنیا گذاشته پستانکی فاسد است و چه خیانت‌هایی علیه زنان انجام داده است. نکته‌ مهم دیگر این که وقتی از موضع کلان فکری صحبت می‌کنیم دقیقا نقدی است که ایشان بر فلسفه‌ دیالکتیکی هگلی و مارکسیستی داشته و آن ‌را مخالف قانون عام زوجیت در هستی دانستند. این نقد بر تمامیت پیکره‌ تفکر غربی، فرهنگ غربی، هویت ‌و ماهیت غربی وارد است که درجای خود باید بحث بشود. آنچه در مسأله‌ زنان در طول تاریخ بشریت به‌آن پرداخته نشده یا کم پرداخته شده،  تفکیک ۳ گزاره‌ اصلی است که ما را در تحلیل دچار خطا کرده است.
ما در این مسأله یک گزاره‌‌ طبیعی ــ جنسیتی، یک گزاره‌ تاریخی ــ قانونی و یک گزاره‌ اسلامی داریم. باید دانست نگاه اسلام به‌زن با گزاره‌های دیگر متفاوت است. اسلام به‌زن نگاه انسانی دارد که هردو فرد (مرد و زن) در ارزش‌ها دارای تساوی هستند. البته وظایف و حقوق این دو یکسان نیست اما از تعادل کاملی برخوردار هستند. ولی متأسفانه چیزی که در جامعه نمایان می‌شود که گاهی از فشل بودن ساختار نیز نشأت می‌گیرد، خلاف این واقع است‌. به عنوان مثال، وقتی جایگاه زن در دوران قاجار را مطالعه می‌کنیم، با ظلم‌هایی مواجه می‌شویم که علیه زنان انجام شده است. حال سؤال اساسی این‌ است که این ظلم از کدام منظر باید بررسی و مداقه بشود؟ گاهی در برهه‌ای از تاریخ به علت فرهنگ حاکم در یک اجتماع اتفاقاتی رخ می‌دهد که به‌هیچ عنوان در دایره‌ دین نمی‌گنجد اما به‌خاطر حمل عنوان مسلمانی بر جامعه، این خطاها به ‌اسم اسلام نوشته می‌شود. 
آنچه در دوره‌ قاجار اتفاق افتاده، نباید به‌نام‌ دین نوشته بشود. مثال دیگری که می‌توان زد، عدم تفکیک نگاه قانونی ــ ساختاری با نگاه فقهی ــ دینی در این مسأله است که رابطه‌ قانون و فقه در مسائل زنان عموم و خصوص مطلق نیست بلکه من‌وجه است. گاهی ظلم قانون و ساختار نیز به‌پای اسلام نوشته می‌شود‌. در عرف دینی طلاق گرفتن یک زن چنین مصیبتی برای زن ندارد که ماه‌ها عمر شریف خود را در راهر‌وهای سرد و طولانی دادگستری و دادگاه‌ها تلف کند. آیت ضعف قانون و ساختار‌است. 
رهبری در این باب نیز نگاه کامل اسلامی را تبیین کرده و تذکری نیز درباره محکم‌کردن و اصلاح قوانین داخل خانه در خصوص عدم ظلم به ‌زن دادند. گاهی این ظلم نسبت به‌طبیعت و زنانگی زن اتقاق می‌افتد که این دیگر مربوط به عرف جامعه و رفتار مردم است. به عنوان مثال، زن نحیف‌الاندام است و توانایی مقابله با برخی مشکلات را به‌تنهایی نخواهد داشت و اینها را نیز نباید در دایره دینی قرارشان داد و دین را متهم نمود. در کنار این تبیین‌ها باید به خدمات جمهوری اسلامی نیز توجه خاصی شود که این تعداد کارمند، دانشجو ‌و زنان تحصیلکرده حتی در زمان پهلوی نیز وجود نداشته است و این مسأله روشن نمی‌شود الا با بررسی خیانت غرب علیه زنان. 
این‌که فرموده شد «نظام غرب مرد سالار است» یک حقیقت است و این را می‌توان در جای جای رسانه‌‌های امروزی مشاهده کرد. آنچه فرهنگ غربی از زن می‌خواهد، درست نقطه‌ مقابل فرهنگ اسلامی است. اسلام، زن را کنش‌مند مخدره و عفیف می‌خواهد اما غرب از این زن یک برده‌ کارگر ارزان ساخت که بتواند لذایذ جنسی مرد را نیز اشباع کند. البته نه از طریق زوجیت و خانواده، بلکه از راه تعرض و تجاوز.
نکته‌ بسیار جالب و حائز اهمیت این بخش از کلام رهبری استناد ایشان برای اثبات ادعای‌شان به‌یک رمان است. یک فقیه برای اثبات کلامش استناد به‌رمان می‌کند. این‌ است که فهم می‌شود چرا رهبری چندهزار رمان را خوانده‌اند. باید بدانیم ادبیات یک کشور برخاسته از فرهنگ و آداب آن کشور است که می‌توانیم با مطالعه‌ ادبیات و داستان‌های یک کشور به برخی از ویژگی‌ها و آداب و فرهنگ آن مردم شناخت پیدا کنیم. رهبری با مثال رمان «عمو تام» ادبیات غرب، فرهنگ غربی را نقد کردند. نقد اساسی بر ادبیات خودمان نیز وارد است که آیا توانسته‌ایم کتاب‌های خوش‌فرم و خوانایی تولید کنیم که فرهنگ چند هزارساله‌‌مان را به خود و جهانیان تبیین بکنیم؟ انسان درطول زندگی خود نیاز به‌یک الگو و یک اصالت رفتاری دارد که قرآن وقتی می‌خواهد الگویی معرفی بکند، دو زن را معرفی می‌کند و این همان عاقله‌ کرامت‌بخش اسلام به زن و هویت زنانه است. اگر نگاه‌ها و نظرها تکنیک بشود، مشاهده خواهیم کرد این اسلام است که کرامت به جایگاه زن می‌بخشد، نه فرهنگ معیوب‌غربی.
رهبری با بیان ماجرای حضرت مریم و آسیه با لطافت خاص خودشان بغض نیز می‌کنند! باید دانست که اسلام زن را نه برده می‌خواهد و نه پستو نشین. یقینا منظور از خانه‌داری و جهاد زن در خانه نیز خانه‌نشینی مطلق نیست که فرمودند: «خانه‌داری خانه‌نشینی نیست» در همین راستا دین و ساختار دینی با تکلیف و ضرورت سراغ انسان می‌آید و با مواجهه با طبیعت هر انسانی مصادیق این کنش‌مندی و تکلیف‌محوری را مشخص می‌کند. با مشاهده و مطالعه‌ تاریخ دینی می‌بینیم که زن‌ها همیشه کنش‌مند و جریان‌ساز بوده و قسمتی از تاریخ دینی ما را نیز زنانه کرده‌اند. زن هم در نقش همسری و هم در نفش مادری یک اصل را باید محور کار خود قرار دهد و آن تفکیک اولویت و ضرورت‌است. 
گرچه جهاد برای هر دو واجب است اما مصادیق جهاد اینجا یکسان نخواهد بود. اسلام زنی می‌خواهد کنش‌مند، جریان‌ساز و خالق که بتواند هویت ملی ــ دینی را در نسل‌های آینده تزریق کرده و یک نسل اصیل انسانی تربیت کند. نکته‌ پایانی این است که برخی سخنان رهبری در گذشته نیز گفته شده بود و مسئولان باید توجه کنند که اگر این سخنان در لایه‌های زیرین ارگان‌ها، سازمان‌ها، مدارس و... نهادینه نشود، ما باز برسر حجاب، گشت و... هرینه‌های فراوانی را بر انقلاب متحمل خواهیم شد. آنچه گفته شد یک نگاه دقیق و به‌فعلیت رسیده از زن در فرهنگ دینی بود که باید تبیین و نهادینه شود تا جامعه‌ ما بتواند با یک رویکرد صواب دینی با مسائل زنان مواجهه بشود.

منبع: ضمیمه چاردیواری روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها