«جام‌جم» تاثیر فرهنگ ایرانی را بر آیین‌های مسیحی بررسی می‌کند

ریشه‌‌های شگفت‌‌انگیز کریـسمس

آیین مهر از میراث‌های ماندگار اندیشه و تفکر مردم ایرانیان در دور دست‌‎های تاریخ است که به واسطه جذابیت و زیبایی‌های که در خود داشت خیلی سریع مرزها را در نوردید و راهی سرزمین‌های غربی شد و گستره آن از مردم غرب مدیترانه تا شرق آسیا را با خود همنوا ساخت. قدرت نفوذ و تاثیرگذاری آیین مهر به قدری زیاد بود که از آن به عنوان پایه‌های فکری و اندیشه‌ای بسیاری از آیین‌های این روزهای جهان یاد می‌شود.
کد خبر: ۱۳۹۲۰۸۷
نویسنده علی رحیمی - گروه فرهنگ و هنر

نمونه بارز این تأثیرگذاری‌ها را می‌توان بر نفوذ پررنگ آیین مهر بر آیین‌های فرهنگی مسیحیت دید. آیینی که آن نیز با نام صلح و محبت شناخته می‌شود و به عقیده صاحب‌نظران بسیاری بنیادهای باور‌فرهنگی و نهادهایی که در آن می‌یابیم، نشات گرفته از آیین و فرهنگ مهر است. همین قرابت و نزدیکی است که بر این شائبه که مسیحیت مولد این آیین ایران باستان است یا آیین مهر تحت عنوان مسیحیت، تجدید حیات پیدا کرد، مهر تایید می‌زند.

هورست وولدمار جنسن در کتاب «تاریخ هنر» دراین‌باره می‌نویسد: «آیین مهر که ریشه در فرهنگ دینی ایران باستان -قبل از زرتشت- داشت، هنگام ورود به مغرب زمین با آموزه‌های هلنیستی و رومی درآمیخت و هنگام محو شدن، نمادها، شعائر و اصول خود را به مسیحیت واگذار کرد تا این آیین رازورانه در قالب جدید خودنمایی کند. بدین ترتیب مسیحیت غرب، چهارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله آیین مهر و در مفهومی جاودانه‌تر تمدن ایران مدیون است‌ .»
این ارتباط مادر و فرزندی بین آیین‌های مهر و آیین‌های فرهنگی مسیحیت، بهانه‌ای شد تا همزمان با آغاز جشن کریسمس فرصت را غنیمت بشماریم و ضمن تبریک فرا رسیدن میلاد پیامبر محبت و آغاز سال نو میلادی، با نگاهی کوتاه به تاثیر فرهنگ ایرانی بر آیین‌های کریسمس، جایگاه این روزهای آیین مسیحیت در فرهنگ و هنر این روزهای کشور را بررسی کنیم:

تاثیر یک تمدن بر آیین‌های کریسمس

نشانه‌های تاثیر آیین مهر بر مسیحیت از همان آغازین روز میلاد مسیح دیده می‌شود.
چله و کریسمس: شب یلدا در روایت مهر از پاک بانوی باکره‌ای به نام آناهیتا در دریاچه هامون به دنیا آمد. در حالی که آن دو را دریایی از گل نیلوفر در برگرفته بود. زاد‌روز عیسی در واقع زاد‌روز مهر بوده است. جشن مقدس تولد میترا، ۲۵ دسامبر در تاریک‌ترین شب سال و در تاریک‌ترین غار، نشانه تولد نور و پیدایش امید و نشانه زایش دوباره طبیعت است. جشن مقدس عیسی نیز درست در همین شب در زمان انقلاب خورشیدی زمستانی است که به تولد عیسی مسیح و کریسمس امروزی تبدیل شده است. ناهید در میان یک تیره سکایی ایرانی در شرق ایران زائیده شد و قرن‌ها بعد آنگونه که در انجیل لوقا می‌خوانیم مسیح از دوشیزه حضرت مریم متولد می‌شود: «... جبرئیل به مریم ظاهر شد و گفت: سلام بر تو ای دختری که مورد لطف پروردگار قرار گرفته‌ای، خداوند با توست.

فرشته به او گفت: نترس، چون خدا می‌خواهد به تو برکت دهد. بزودی آبستن شده، صاحب پسری می‌شوی و اسمش را عیسی می‌گذاری. او خیلی بزرگ خواهد بود و دوره سلطنت او هرگز به سرنمی‌آید. »
کاج مهر هدیه کریسمس به مسیحیان: کاج، نماد فصل و شادی‌بخش است. مسیحیان در ایام کریسمس یک درخت کاج را تزئین می‌کنند. مهم‌ترین تزئین این کاج، ستاره‌ای است که در بالای کاج قرار می‌گیرد. این ستاره تزئینی، نماد ستاره‌ای است که ولادت مسیح را بشارت داد. سنت تزئین درخت کاج در خانه که از نمادهای جدایی‌ناپذیر جشن کریسمس و آغاز سال نو است، نیز به قبل از ظهور مسیحیت و آیین مهر بازمی‌گردد.

درخت کریسمس

در این خصوص پروفسور المار شورتهایم در کتاب «گسترش یک آیین ایرانی در اروپا» می‌نویسد: «استفاده از درخت کاج در سنگ‌نگاره‌های تخت جمشید نمایان است. همچنین در مهرابه دیبروگ آلمان تصویری از مهر که بر فراز درخت کاج نشسته، دیده می‌شود. مهرپرستان در سالروز تولد مهر درخت کاجی را تزیین کرده و با دو رشته از نوارهای زرین و سیم‌گونه که نشانی از کهکشان بود، می‌آراستند. ستاره‌ای بر بالای کاج نصب می‌کردند که نشان از درخشیدن خورشید بر بالای کاج داشت».

غسل تعمید

غسل‌تعمید از مقام‌های آیین مهر: غسل‌تعمید گرچه از دستورات حضرت‌مسیح(ع) به پیروان خود ــ «پس رفته، همه‌ امت‌ها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم آب و ابن و روح‌القدس تعمید دهید(انجیل متی)» ــ و از ارکان ضروری مسیحیت شناخته می‌شود اما ریشه‌ آن از مکتب مهر است. از نظر بندگان کیش مهر، غسل‌تعمید شست‌و‌شوی انسان از گناهان مرتکب‌شده بود.
مجید یکتایی در کتاب «تریانا» در این خصوص می‌نویسد: «یکی از مقام‌های مهرپرستی آن است که مهرپرست در آب فرو می‌رود و بر می‌آید و بر سر کلاه آزادی می‌نهد...این رسم در مسیحیت نیز هست که عیسوی را تعمید می‌دهند تا آزاد و پاکیزه شود.

حواریون

حواریون مشترک: در آیین مهر، حواریون به‌صورت ۱۲برج سال یا نمادهای مخصوص به خود در بالای محراب‌ها به‌صورت نقش‌برجسته هستند. این نمادها بعدها در دین مسیحیت به‌صورت انسانی درآمدند.

چلیپا

صلیب همان چلیپای مهر: نشانه رازآمیز چلیپا یا صلیب که علامت و مشخصه مهر و نقش نمادین دایره و چرخ خورشید بود و در مراحل بالای سلوک در آیین‌های تشرف به پیشانی یا بازوان سربازان میترا نقش می‌شد، در دین مسیحی به‌عنوان علامت شاخص و مقدس این دین شناخته شده است. صلیب در دین مهر، نشانه اتفاق، اتحاد و برابری مردم چهار سوی جهان و نیز گردش چرخ زمان و روند آن است. چهار گوشه صلیب همان نقاط اساسی راه سالانه خورشید بوده که دو نقطه آن نشانه اعتدال ایام (شب و روز) و دو نقطه دیگر نشان انقلاب خورشیدی است. هرچند صلیب در مسیحیت نشانه رنج و مقاومت است اما مفهوم خورشید را در خود حفظ کرده است.

بابانوئل

کلاه و ردای بابانوئل: بابانوئل نیز به گفته‌ای، یادآور سه مغ ایرانی است که عروسک آنان در پای درخت کاج نهاده می‌شود و بر پایه‌ گفتاری دیگر برداشتی از هیزم‌شکن جشن شب‌چله است که با پوششی سرخ‌رنگ برای روشن‌نگه‌داشتن آتش‌دان خوانچه‌ این جشن به هر خانه هیزمی پیشکش می‌دهد. ارامنه مسیحی در مراوده با مهر، کلاه و ردای مهری را نیز برای خود حفظ کردند. بابانوئل در جشن میلاد مسیح کلاه سرخ‌رنگ نوک‌برگشته مهری بر سر می‌گذارند و همانند مهر ردای سرخ می‌پوشند. کلاهی که حتی پاپ‌ها در گذشته و اسقفان مسیحی امروزه با نام «میتره» بر سر می‌گذارند.

الئونوردورنر در مقاله‌ای با عنوان «خدای کلاه‌به‌سر» در این خصوص چنین می‌نویسد: «از زمانی که مهر در آسیای صغیر و اروپا مورد پرستش ایرانی بوده است، براساس تمامی شواهد و مدارک موجود، کلاهی همانند کلته کنونی پاپ به سر داشته که طراحی آن براساس هنر ایرانی بوده است ... این عناصر در روایت رومی از مسیحیت تعابیر دیگری نیز یافت.»

با مروری بر مراسم عشای ربانی، تثلیث مسیحیت، نواختن ناقوس در کلیساها، بامداد به کلیسا رفتن، تقدس روز یکشنبه، قربانی‌کردن، افروختن شمع و زانوزدن هنگام نیایش، حوضچه آب در کلیساها، سرود دسته‌جمعی به همراه نواختن موسیقی مهرابه‌ها و خیلی رسوم دیگر مسیحیان، به‌راحتی می‌توان رگه‌هایی از آیین مهر را دید.

جشن‌های مشترک ایرانیان و ارامنه

در کنار جشن شب‌چله و کریسمس، ایرانیان و ارامنه‌، جشن‌های مشترک دیگری نیز دارند که برخی از آنها عبارتند از:
جشن سده ایرانی و درندرز ارمنیان: این جشن دهم بهمن‌ماه برگزار می‌شود و از جشن‌های خاص ایرانیان باستان است. فردوسی، پیشینه این جشن را به دوران هوشنگ‌شاه، از نخستین شاهان پیشدادی، منتسب می‌داند. در شاهنامه آمده است هوشنگ‌شاه هنگام شکار، چون مار سیاه‌رنگی را می‌بیند، به سوی آن سنگی پرتاب می‌کند که از برخورد این سنگ به سنگی دیگر، جرقه‌ای می‌جهد و بوته خشکی که در آنجا بوده آتش می‌گیرد. ایرانیان از آن هنگام به بعد از آن آتش پاسداری می‌کنند. سده در میان زرتشتیان با روشن کردن آتش برگزار می‌شود.
این جشن سال ۱۳۹۱ در فهرست میراث معنوی ایران و در بهمن ۱۳۹۸ در فهرست میراث فرهنگی ناملموس ایران ثبت شد. ارمنیان نیز پس از پذیرفتن مسیحیت آن را در قالب جشن‌های مذهبی درآوردند.جشن نوسرد ایرانیان و ناواسارد ارمنیان: یکی از مهم‌ترین جشن‌های مشترک ایرانیان باستان جشن ناواسارد یا نوسرد است. در این جشن درباریان و تمامی مردم شرکت می‌کردند و برنامه‌های متنوعی برگزار می‌شد.
حسین تقی‌زاده در بیست مقاله خود(۱۳۴۶) درباره این جشن می‌نویسد: پس از این‌که نخستین کبیسه در سال ایرانی صورت گرفت آغاز سال پنج روز به عقب رفت. نوروز واقعی ششمین روز سال شد ولی ایرانیان بازهم تشریفات این روز را به‌عنوان نوروز دوم (جشن سده) مراعات می‌کردند و این روز پیوسته محل نوروز اصلی را نشان می‌داد.

جشن برغندان ایرانیان و باریگندان ارمنیان: این جشن را ایرانیان و ارمنیان قبل از روزه بزرگ برگزار می‌کردند و با نوید نزدیک شدن روزه، آن را به شادی و سرور برگزار می‌کردند.
جشن تیرگان ایرانیان و وارتاوار ارمنیان: از کهن‌ترین جشن‌های مشترک ایرانیان و ارمنیان جشن تیرگان یا آب‌پاشی است. این جشن در فصل تابستان و هنگام کمبود باران برگزار می‌شد و در حقیقت نوعی مراسم طلب باران بود که از دوره مادها اجرا می‌شود. در این روز مردم روی یکدیگر آب می‌پاشیدند و مسابقات ورزشی ترتیب داده می‌شد.

قدیمی ترین کلیسای جهان در ایران

جدا از سفر مغان ایرانی و دیدار با حضرت مریم(س) و بشارت حضرت مسیح، نخستین رویارویی ایرانیان با دین مسیح را به ابتدای ظهور مسیحیت منتسب می‌دانند. تسامح پادشاهان اشکانی با فرستادگان و مُبلغان مسیحی، زمینه ورود مسیحیت را به ایران فراهم کرد. در دوران ساسانیان و همزمان با جنگ‌های بزرگ ایرانیان با دولت روم، آنها در نواحی مختلف کشور سکنی داده شدند و به مرور جایگاه خاصی در میان مردم پیدا کردند. با حضور مسیحیان در ایران، به مرور عبادتگاه‌های پیروان این دین در گوشه و کنار ایران سر برآوردند و هریک به شیوه‌ای ساخته شدند. کلیساها به‌عنوان نمادی از دنیای مسیحیت به زیبایی هرچه تمام‌تر آراسته شدند و جلوه‌هایی بی‌بدیل از معماری را به نمایش گذاشتند. امروزه بیش از ۴۰۰ کلیسا در ایران وجود دارد که برخی از آنها جزو نمونه‌های بی‌نظیرترین بناهای مذهبی مسیحیت در سراسر دنیا محسوب می‌شوند که نشان از جایگاه ویژه مسیحیان در ایران دارد.

اولین کلیسای جامع جهان مسیحیت در ایران: قره‌کلیسا یکی از ارزشمندترین بناهای مذهبی در آیین مسیحیت به‌شمار می‌رود. بر‌اساس عقاید ارمنیان، قره‌کلیسا، اولین کلیسایی است که به دستور مبشرین و حواریون مسیح در دنیا ساخته شد. نام این کلیسا از نام یکی از حواریون عیسی مسیح می‌آید که به قصد تبلیغ این دین در سال ۴۰ یا ۴۳ میلادی وارد شمال‌غربی ایران و شهری به نام آرداز (‌آرتاز‌) شد و در این راه به شهادت رسید.

کوچک‌ترین کلیسای جهان در سوادکوه:

شاید جالب باشد بدانید کلیسای سرخ‌آباد شهرستان سوادکوه با طول و عرض سه در سه، کوچک‌ترین کلیسای جهان است. این کلیسا در اوایل دوران پهلوی اول و برای انجام مراسم مذهبی کارکنان راه‌آهن در روبه‌روی ایستگاه راه‌آهن سرخ‌آباد کنار جاده اصلی با فاصله دو کیلومتر از ورسک روی تونل راه‌آهن ساخته شد. در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۸۲ با شماره ثبت ۹۲۷۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.‌کلیسای نیکلای مقدس، اولین خانه سالمندان ایران: پس از تغییر حکومت روسیه و قدرت گرفتن استالین، نیروهای ارتش سفید که بر علیه استالین می‌جنگیدند و موافق پیروزی تزارها بودند، به ایران آمدند. روس‌ها در خیابان شهید مفتح، سکونت یافتند. آنها برای عبادت کردن، کلیسای جامع سنت نیکلاس یا کلیسای نیکلای مقدس را ایجاد کردند. با توجه به این‌که آنها اغلب تنها بودند، در کنار این کلیسا اولین خانه سالمندان ایران را بنا کردند. این خانه سالمندان برای نگهداری از مهاجران روسی بود که تنها یا بدون خانواده به ایران مهاجرت کرده بودند. بعدها خانه سالمندان تبدیل به مرکز خیریه شد که در کنار نگهداری از سالمندان روس، مسیحی، مسلمان و دیگر آیین‌ها، به دیگر فعالیت‌های خیریه می‌پرداخت. ثبت جهانی ۳ کلیسای ایران در یونسکو: تاکنون‌در‌مجموع ۲۶ اثر میراث فرهنگی، طبیعی و تاریخی ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده است که نام سه کلیسای تادئوس مقدس (قره‌کلیسا) در چالدران، مریم مقدس (زور زور) در ماکو و کلیسای استپانوس مقدس در جلفا دیده می‌شود.ثبت جهانی آیین زیارت کلیسای تادئوس مقدس: یکی دیگر از اقدامات ایران در تعامل با مسیحیان، ثبت جهانی آیین زیارت کلیسای تادئوس مقدس به‌عنوان شانزدهمین میراث ناملموس ایران در پرونده‌ای مشترک با ارمنستان است. زیارت تادئوس مقدس، آیینی مذهبی در قره‌کلیساست که ارامنه هر‌ساله از نقاط مختلف جهان به این مکان تاریخی (قره‌کلیسا- کلیسای تادئوس) - که جزو میراث جهانی ثبت شده است- می‌آیند و این آیین را برگزار می‌کنند. این مکان مذهبی میعادگاه حدود ۵۰۰۰ ارامنه ایران و جهان می‌شود. افزون بر ارامنه، خانواده‌هایی از آشوریان و خانواده‌های مسیحیان کاتولیک هم در این جشن شرکت می‌کنند.

جایگاه ویژه هموطنان ارامنه در هنر ایران

تاثیر فرهنگ مسیحی بر فرهنگ و ادب ایرانی، از اواسط دوره اشکانی آغاز شده و در قرن سوم میلادی و با روی کار آمدن ادبیات دوره میانه ایران به اوج خود رسیده است و این به ورود گنوستیک‌ها (عارفان مسیحی) به این مرز و بوم برمی‌گردد. این هنرمندان در ایران توانسته‌‌اند با تطبیق هنر خود و جریان‌‌های هنری مختلف با تحولات هنری همگام شوند و با تجربیات خود بر غنای دستاوردهای هنری دوران‌‌های مختلف بیفزایند.

تاثیر ارامنه بر هنر تئاتر

تاریخ تئاتر ارامنه به بیش از یکصد سال قبل از میلاد باز می‌گردد. هنرمندان ارمنی در جغرافیایی ایرانی، در طول سالیان دراز سفیران هنرهای مختلف از جمله تئاتر بوده‌اند و اغراق نیست اگر تئاتر ارمنی را به واسطه جریان تاثیرگذاری که این هنرمندان در منطقه ایجاد کرده‌اند، زمینه‌ساز شکل‌گیری و آغاز جریان‌های تئاتری در مناطقی چون آذربایجان، گرجستان، ترکیه و... بنامیم. تئاتر هموطنان مسیحی ما نیز به شیوه مدرن آن نیز در اواخر سده نوزدهم میلادی به طور همزمان در شهرهای تهران، تبریز، اصفهان و رشت شکل گرفت، هرچند تهران را به نوعی باید پیشقراول این مسیر دانست.

تئاتر مسیحیان تهران به شیوه مدرن با ورود گروهی از جوانانی که تحصیلات خود را در اروپا به پایان رسانده بودند، در سال ۱۲۵۷(۱۸۷۸ میلادی) آغاز به کار کرد. این گروه در این سال برای نخستین بار نمایشنامه «اوستا‌بدروس» را در محله ارمنیان واقع در حوالی دروازه قزوین روی صحنه بردند و علاقه‌مندان زیادی را به سوی خود کشیدند به نحوی که چون تهران فاقد سالن نمایش تئاتر بود، یکی از ارمنیان علاقه‌مند به هنر به نام ماناس آبر، خانه خود را در اختیار این جوانان قرار داد و آنها بخشی از سالن آن خانه را تبدیل به سن و نمایش را برای اجرا آماده کردند.

پس از این اقدام ارزشمند، ماردیروسیان نخستین انجمن دوستداران تئاتر را زیر نظر هیأت‌مدیره مدرسه فعال کرد. هدف از تشکیل انجمن مزبور، کشف و پرورش استعدادهای نهفته جوانان و پیشبرد هنر تئاتر و همچنین کسب عواید و کمک مالی به مدرسه بود. پس از تهران و تبریز، جلفای اصفهان را باید به عنوان یکی دیگر از آغازگران تئاتر هموطنان مسیحی کشور بنامیم. آن‌گونه که تیگران آبکاریان از هنرمندان موثر تئاتر ارمنیان جلفای اصفهان در کتاب « تئاتر ملی جلفای نو از ۱۸۸۸ تا ۱۹۱۳ میلادی» نقل می‌کند: در سال ۱۸۸۸ میلادی (۱۲۶۷ شمسی) گروهی از ارمنیان علاقه‌مند به هنر تئاتر، در جلفای اصفهان گردهم آمدند و برای تأسیس باشگاه تئاتر در جلفا اطلاعیه‌ای منتشر کردند. اهالی جلفا مبلغی را برای کمک به این گروه هیأت‌مدیره باشگاه پرداختند. باشگاه با این پول در سالن مدرسه مرکزی ارمنیان جلفا سن تئاتر ساخت و وسایل مورد نیاز را برای اجرای نمایشنامه فراهم آورد.

از آغازین سال‌های ورود به قرن ۱۴شمسی، به مرور تئاتر ارامنه که از بدو فعالیت تاثیر عمیقش بر تئاتر کشور قابل توجه و تامل است، فعالیت خود را در شهرهای دیگر کشور ادامه داد و باگذر زمان نقش و جایگاه هنرمندان تئاتر ارامنه پررنگ و پررنگ‌تر شد و بسیاری از آنها نام و نشان ملی برای خود کسب کردند. از همین رو شاهین سرکیسیان، هنرمند شهیر ارامنه را پدر تئاتر نوین می‌نامند.

تاثیر ارامنه بر هنر موسیقی، معماری و تجسمی

نقش ارامنه در موسیقی ایران، در تاریخ ۱۰۰سال اخیر موسیقی ایران، نقشی انکارناپذیر است. آنان هم در ساخت ساز و هم اجرا چه در موسیقی کلاسیک و چه مدرن نقش تعیین‌کننده داشته‌اند. حتی برخی بر این اعتقادند که اگر امروز موسیقی کلاسیک در ایران وجود دارد، نقش ارامنه در آن بسیار تعیین‌کننده است. ملیک اصلانیان، میناسکانیان، آندره آرزومانیان و لوریس چکناواریان، نقشی بزرگ در موسیقی ایران ایفا کردند. اما با مروری بر فعالیت‌های هنرمندان ارامنه در حوزه‌های مختلف هنری، جایگاه ویژه آنها به‌خوبی دیده می‌شود. نام و یاد بزرگانی همچون آودیس اوهانجانیان، اوژن آفتاندلیانس، پل آبکار، رستم وسکانیان، وارطان هوانسیان، کریستاپور تادوسیان، گابریل گورکیان، گورگن پیچیکیان، لئون بابایان، لئون تادوسیان، مارکار گالستیانس، هوانس اونیک قریبیان در هنر معماری. سروژ بارسقیان، آندره سوروگیان درویش، مارکار قرابگیان، هاکوپ وارطانیان، میکائیل شهبازیان، هاروتیون میناسیان، کلارا آبکار، یرواند نهابدیان، یسایی شاهیجانیان، سیمون آیوازیان معمار، نقاش، واهیگ آسریانس نقاش و آدانا دیکران زهرابیان در حوزه نقاشی، واهان ترپانچیان، آنتوان سوروگین، آلفرد یعقوب‌زاده، میناس پادگرهانیان، نیکول فریدنی، آرمان استپانیان در حوزه عکاسی و... همواره در تاریخ ایران می‌درخشد. ایرانیان و ارامنه علاوه بر خویشاوندی نژادی به دلیل همسایگی و همجواری مشترکات بسیاری در آیین‌ها، باورها و زمینه‌های فرهنگی دیگر دارند. این همزیستی که همواره با حسن نیت و مسالمت همراه بوده، منشاء آثار ارزنده‌ای نیز شده است.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها