سقوط ترکیبی صهیونیست‌ها

طی روزهای اخیر، اخباری در خصوص تشدید اختلافات داخلی میان نتانیاهو و برخی اعضای دستراستی (ائتلاف محافظهکار) در تلآویو منتشر شدهاست. همین اختلافات که ناشی از امتیازگیری احزاب برای پیوستن به کابینه است، به تاخیر در شکلگیری ترکیب سیاسی جدید در اراضی اشغالی منجر شدهاست. از سوی دیگر، این اختلافات فرضیه «سقوط کابینه نتانیاهو» در آیندهای نزدیک را به طور طبیعی پررنگتر میکند؛ زیرا حفظ منظومهای حداقلی که در آن هر یک از اعضا استعداد قهر و جدایی از کابینه را داشتهباشند، قطعا از عهده نتانیاهو خارج خواهد بود.اکنون، اما شکلگیری کابینه جدید در اراضی اشغالی اساسا موضوعیتی برای بسیاری از صهیونیستها ندارد. آنچه ضریب هشدار را در تلآویو افزایش داده، مربوط به آسیبپذیری و سقوط ترکیبی صهیونیستهاست. صهیونیستها به طور معمول، اصرار زیادی در خصوص استناد به فرمولها و ابزارهای متعارف جنگ ترکیبی در مواجهه با دیگر بازیگران بینالملل (خصوصا دشمنان خود) دارند. در ادبیات نوین حوزه امنیت و روابط بینالملل، جنگ ترکیبی (هیبریدی)، به معنای به کارگیری ترکیبی قابلیتهای نیروهای نظامی و غیرنظامی متعارف به شیوهای پیچیده و هماهنگشده است. جنگ ترکیبی محدود به مجاری و ابزارهای نظامی نبوده و مولفههایی گوناگون در شکلدهی و تعریف آن دخالت دارد. جنگ اقتصادی، تحریم، جنگ تبلیغاتی، حمایت از شورشهای داخلی، حمایت از نیروهای چریکی، حملات سایبری و... جملگی از اجزای جنگ ترکیبی محسوب میشود. صهیونیستها در کنار آمریکا، طی سالهای اخیر تلاش کردند اضلاع جنگ ترکیبی علیه ایران را در ذیل استراتژی فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران فعال کنند. آنها به هر روشی استناد کردند تا با خلق دوقطبی «سازش - مقاومت» در ایران، مصادیق ایران قدرتمند را در ابعاد گوناگون مورد هجمه قرار داده و محدود سازند. اما اکنون، در سال۲۰۲۲میلادی، شاهد سقوط ترکیبی رژیمصهیونیستی هستیم. تلآویو امروز در ابعاد نظامی، امنیتی، سیاسی و سایبری به کانون بحرانهای پایدار و ناتمام تبدیل شدهاست. حضور دوباره نتانیاهو در مسند نخستوزیری صهیونیستها، قطعا عامل تسریعکننده اضمحلال رژیماشغالگر قدس در منطقه و نظام بینالملل خواهدبود. رسانههای صهیونیستی و آمریکایی تلاش میکنند منازعات داخلی در اراضی اشغالی را محدود به دو جریان محافظهکار و لیبرال در تلآویو کرده و از این طریق، نشانی غلطی را به افکار عمومی دنیا مخابره کنند، اما بر همگان مسجل است صهیونیستها با نوعی «ابر بحران زیرساختی» مواجه هستند که هیچ یک از احزاب، گروهها و سیاستمداران صهیونیست قادر به تجزیه و تحلیل چنین بحرانی نیستند، چه رسد به حل وفصل آن. در طرف مقابل، جبهه مقاومت با قدرت و قوتی مثالزدنی، منظومه جنگ ترکیبی صهیونیستها را هدف قرار داده و تلآویو را به کانونی از بحران تبدیل کردهاست. افراد (از جمله نتانیاهو) در این جنگ ترکیبی اصالت و موضوعیتی برای جبهه مقاومت ندارند. فرزندان مقاومت نه تنها در عرصه رصد، بلکه در حوزه اقدام و کنشگری نیز بارها دشمن صهیونیستی را غافلگیر کردهاند؛ موضوعی که در آینده نیز تکرار خواهد شد.