ماجرای پسرکی باهوش که در مزرعه پدربزرگش زندگی می کرد. او همیشه در حال تفکر بود و برای آسان انجام شدن کارهای مزرعه مدام یک چیزهایی اختراع می کرد. معمولا پدر بزرگ هم در به سر انجام رسیدن این اختراعات دخیل بود. یک پرستو هم مرتبا دور و اطراف پسر مبتکر پیداش می شد و جالب که در عین صامت بودن کارتون می توانستیم صدای چهچه های او را بشنویم! خلاصه با زبان بی زبانی به پسرک کمک می کرد.
اختراعات پسر مبتکرگاه جالب و گاه بدوی بود. وقتی در حال فکر کردن بود،بی چون و چرا می بایستی یک چشمش را می بست و دستش را به زیر چانه اش می گذاشت و وقتی فکری به ذهنش می رسید یک گلوله نارنجی رنگ مثل توپ پینگ پنگ چندین بار تالاپی می افتاد روی سرش وبعد پسرک ذوق زده، می رفت که فکرش را عملی کند.
یکی از ویژگی های بارز پسر مبتکر تیپ و ظاهرش بود،همیشه او را با بلوز تابستانی با نقش افقی راه راه سفید و آبی وموهایی با جهت یوری که کاملا پیشانی اش را پوشانده بود، می دیدیم.
کارتون پسر مبتکر محصول 1973 تا 1975 لهستان است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد