برچسب ها - مریم فلاح

خاطرات کاغذی
کارتون با این گفتار متن آغاز می‌شد: «در کهکشان پهناور، در فضایی مملو از میلیون‌ها ستاره، ناگهان یک جرم خارجی، یک سفینه فضایی، این هماهنگی کامل را برهم می‌زند.
کد خبر: ۱۴۸۲۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰

خاطرات کاغذی
ماهی کوچولویی شیطون و سرکش به نام «تُنی»، از درس و مدرسه فراری بود. وقتی هم که سر کلاس حاضر می‌شد، انواع و اقسام بازیگوشی‌ها از او سرمی زد.
کد خبر: ۱۴۸۲۱۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۹

خاطرات کاغذی
باب معمار، در انواع فعالیت‌های ساختمانی و راهسازی تبحر داشت. این پیمانکار جوان در کنار تیم همراهش، همیشه آماده بودند که در کار ساخت و ساز به دیگران کمک کنند. او همیشه فکرهای خوب و جالبی در سر داشت و در کنار همکارش وندی و گروهی از ماشین‌آلات ساختمانی، با تجهیزات پیشرفته و مدرن به ماموریت‌های مختلفی رفته و به ساخت یا تعمیر ساختمان‌های بزرگ می‌پرداخت.
کد خبر: ۱۴۸۲۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۸

خاطرات کاغذی
شارلوت، خواهرزاده شرلوک هولمز؛ دختر جوان ۱۲ ساله‌ای که عاشق تحقیق در مورد پرونده‌های معمایی ــ پلیسی بود روزی به‌طور تصادفی با یک مورد سرقت مواجه شد در ارتباط با مفقودشدن حلقه ملکه انگلیس که در حین برگزاری مهمانی در باغ اتفاق افتاده بود.
کد خبر: ۱۴۸۱۶۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۶

خاطرات کاغذی
از برخورد یک دنباله دار غول پیکر به سیاره زمین، به طور جادویی دوران مزوئیک احیا می‌شود.
کد خبر: ۱۴۸۱۵۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۵

خاطرات کاغذی
یک گربه خانگی نارنجی‌رنگ به نام «میونل» متعلق به زوجی مسن به نام آقا و خانم ناتمگ و نوه‌شان ایگی بود. این گربه اگرچه خودش را دانای‌کل می‌دانست، اما اغلب کار‌های عجیب و غریبی انجام می‌داد.
کد خبر: ۱۴۸۱۳۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۳

خاطرات کاغذی
رابطه این سگ و گربه بسیار جالب و پرتعلیق تعریف شده بود. ماجرا از این قرار بود که از قضای روزگار گربه خانه‌اش را از دست داد و بی‌آن‌که خودش بخواهد ساکن اتاق زیرشیروانی شد که سگ مالکش بود.
کد خبر: ۱۴۸۱۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۲

خاطرات کاغذی
سگ و گربه‌ای بی‌آزار، مهربان و دوست‌داشتنی که برخلاف تصور رایج مبنی بر دشمنی این دو، بسیار دوست و صمیمی بودند و در یک خانه زندگی می‌کردند.
کد خبر: ۱۴۸۰۹۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۱

خاطرات کاغذی
داستان گروهی از گربه‌های بی‌مصرف و لاابالی منطقه منهتن شهر نیویورک که به همراه رهبر کاریزماتیکشان دور از چشم پلیس، خلافکار‌های قهاری شده بودند.
کد خبر: ۱۴۸۰۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۰

خاطرات کاغذی
در دهکده‌ای دور افتاده واقع در جنوب مونیخ که بین کوه‌های آلپ محصور است، رازی نهفته بود. موجوداتی کوچک و نامرئی در دهکده‌ای زیرزمینی زندگی می‌کردند.
کد خبر: ۱۴۸۰۷۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹

خاطرات کاغذی 
پیرمرد و پیرزنی که ساکن روستایی در چین بودند، به هنگام فصل فروش محصول، پول زیادی عایدشان شد. دزدی که شاهد این معامله بود شب هنگام در لباس تاجری در راه مانده به منزل کشاورز آمد و جای خواب طلب کرد. 
کد خبر: ۱۴۸۰۳۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۶

خاطرات کاغذی
مارکو پسربچه ۱۰ ساله ایتالیایی که در شهر جنوا زندگی می‌کرد. پدر مارکو برشکست شده بود ومادر به ناچار مجبور بود خانواده را ترک کرده و طی یک سفر دریایی برای کمک به وضعیت اقتصادی خانواده به کشور آرژانتین برود. 
کد خبر: ۱۴۸۰۳۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۵

اگر در روز روشن، یک گربه سخنگو واقعی با کلاه راهراه روی سرتان ظاهر شود، چه می‌کنید؟! خواهر و برادری دوقلو که در خانه تنها مانده بودند، درحالی‌که ناراحت از نبود مادرشان با حالت کسالت وقت می‌گذراندند، ناگهان گربه‌ای سخنگو با کلاه راهراه روبه‌روی آن‌ها ظاهر شد و با کمک جادو و تخیل شروع کرد به بازی با بچه‌ها. بچه‌ها بدون ترس از موقعیت پیش‌آمده خیلی زود با گربه اخت شدند و شروع به بازی کردند.
کد خبر: ۱۴۸۰۱۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۴

خاطرات کاغذی
کلاغ سیاهی که رهبری حیوانات جنگل را برعهده داشت در‌حالی‌که به دنبال غذا می‌گشت، به‌طور اتفاقی متوجه شد انسان‌ها در‌صدد قطع درختان جنگل هستند. 
کد خبر: ۱۴۷۹۹۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۳

خاطرات کاغذی
قهرمانان داستان، جامعه‌ای از کرم‌های شب‌تاب بودند، حشراتی کوچک و درخشان در تاریکی که رابطه دوستانه‌ای با هم داشتند.
کد خبر: ۱۴۷۹۷۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۲

خاطرات کاغذی
یک قورباغه کوچولوی بانمک و بازیگوش که به ساده‌ترین شکل ممکن نقاشی شده بود. این قورباغه در عین ویژگی‌های خوبی که داشت مهم‌ترین مشخصه‌اش که باعث می‌شد از بقیه همنوعانش متفاوت جلوه کند این بود که معمولا با روحیه نارضایتی با همه چیز برخورد می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۷۹۶۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۱

خاطرات کاغذی
استادی همه‌چیزدان برای جوان‌های تشنه علم دوره معاصر صحبت می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۷۹۴۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۹

خاطرات کاغذی
نام این کارتون برگرفته از نام پسرکی بود که در همان قسمت‌های اولیه تولد ۱۰ سالگی‌اش را با کیک‌تولدی که روی آن نوشته شده بود «Domino» با حضور حیوانات در خانه‌اش جشن گرفت! شخصیت‌های اصلی این مجموعه کارتونی صرف‌نظر از دومینو، دختری هم‌سن‌وسال او بود که در همسایگی هم زندگی می‌کردند و بره شیطان و بانمک دخترک که در تمام داستان‌ها حضور داشت و به سهم خودش باعث اتفاقات و ماجرا‌های شیرین و جالبی می‌شد.
کد خبر: ۱۴۷۹۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۸

خاطرات کاغذی
ماجرای اسب‌های مهربان رنگارنگ و صلح‌جویی که ساکن دره‌ای سرسبز و زیبا در سرزمینی بسیار اسرارآمیز بودند. در این سرزمین جادویی و جذاب در کنار این پونی‌ها، متاسفانه انواع موجودات جادویی هم زندگی می‌کردند که رفتار و روحیه صلح‌آمیزی نداشتند.
کد خبر: ۱۴۷۹۱۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۷

خاطرات کاغذی
قهرمان تمام داستان‌ها یک مرد خمیری بود در دنیایی که همه چیز اعم از آدم‌ها، حیوانات، گیاهان، ساختمان‌ها، ماشین‌ها و... همجنس خودش یعنی از خمیر بودند.
کد خبر: ۱۴۷۸۹۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶

نیازمندی ها