بسیاری از برنامهسازان، مستندسازان و فیلمسازان همیشه به دنبال ساخت آثاری درباره افراد مطرح و شناختهشده دوران دفاعمقدس یعنی فرماندهان جنگ و اشخاصی بودهاند که مدیریت جنگ را برعهده داشتند در حالی سوژههای ناب و دستنخوردهای در کشور وجود دارند که تاکنون قصه خود را برای کسی تعریف نکردهاند. نکته مهم دیگر این که روایتهای مردمی از دوران دفاعمقدس بهمراتب تاثیر بیشتری روی مخاطب میگذارد چراکه قصه افرادی شبیه خود را میشنود. «جانوتَن» به کارگردانی علی فراهانیصدر، تهیهکنندگی مهدی مستوفی و با اجرای محمدجعفر خسروی عنوان یکی از برنامههایی است که امسال ویژه مناسبت هفته دفاعمقدس روی آنتن شبکه سه و افق رفته است. این برنامه ترکیبی که محصول مشترک مرکز مستند سوره و مرکز هنری -رسانهای نهضت است، در ابتکاری جدید قصه مواجهه انسانهای معمولی در همه مشاغل و سنین با جنگ و دوران دفاعمقدس را روایت کرده است. پخش این برنامه ترکیبی بهانهای شد تا با عوامل سازنده گفتوگویی داشته باشیم که در ادامه آمده است.
۴۲ سال است که از هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق میگذرد؛ نه هشت سال جنگ عدد کمی است نه ۴۲سالی که از آن میگذرد. این اعداد برای کسانی که شهید دادند، نهتنها فراموش نمیشود بلکه هرساله با آغاز هفته دفاعمقدس ممکن است بغضی گلوی آنها را بفشارد فارغ از اینکه عزیزشان را در چه ماه و سالی در راه دفاع از وطن دادند. درحقیقت هفته دفاعمقدس که از ۳۱شهریور آغاز میشود یادآور خاطرات بسیاری برای نسل آن زمان است و شاید تصویر مادرانی که با فراغ بال تنها فرزندانشان را با بستن پیشانیبند «یازهرا (س)» عازم میدان جنگ میکردند، منحصربهفردترین نقشی است که در خاطرهها مانده. هشت سال جنگ، اسارت و بمباران هوایی شهرها نتوانست حتی یک وجب خاک این کشور را تسخیر کند و دشمن تا بن دندان مسلح ناامید از عزم ملت ایران همواره با شکست مواجه میشد. هشت سال دفاعمقدس ما، آینه تمامنمایی از تلخیها و شیرینیهاست؛ عرصهای که نشان داد مقاومت و ایثار مردمی رمز موفقیت است. هشت سال دفاعمقدس ما اگرچه در سال ۱۳۶۷ و در ظاهر به پایان رسید، اما ثمرات معنوی و البته جراحتهای آن، همچنان با مردم و خانوادههای شهدا، جانبازان، آزادگان و ایثارگران همراه است.
شنیدن قصه بازماندگان جنگ مانند تسکین است
جانوتَن، قصه بازماندگان هشت سال دفاعمقدس را برای مخاطبان بازگو میکند. علی فراهانیصدر، کارگردان این برنامه درباره تاثیر احتمالی روایتهای مردمی از هشتسال جنگ تحمیلی بر مخاطب به جامجم میگوید: از آنجا که بزرگترین الگوی بشر داستان است، شنیدن قصه بازماندگان جنگ ایران و عراق و اینکه چگونه هشت سال با مشکلات دستوپنجه نرم میکردند، میتواند برای مخاطب مفید باشد، چراکه ما در اکثر مواقع در موقعیتهای دفاعی قرار داشتیم. به یاد دارم در دورههای مختلف زندگیام هرزمان که با آزادگان روبهرو میشدم و سر پروژههای مختلف با آنها گپ میزدم، به آرامش میرسیدم و به نظرم میرسید که چقدر مشکلاتم پیشپاافتاده است. ما خصلتهای انسانی بسیاری داریم که بعضا آنها را نادیده میگیریم. یکی از این خصلتها صبوری است که این ویژگی ما با صبوریای که یک آزاده داشته است، اصلا قابل مقایسه نیست. شاید شنیدن قصه بازماندگان جنگ به ما راهحل ندهد، اما مانند یک تسکین میماند فارغ از اینکه بخواهیم از تاریخ عبرت بگیریم.
در بخشهایی از این برنامه ترکیبی که سوژه در فضای بازسازیشده قرار میگیرد و قصه خود را تعریف میکند، به نظر میرسد در حال بازیکردن است. از فراهانیصدر در مورد بازیگرفتن از سوژهها میپرسیم و او پاسخ میدهد: بازی گرفتن از سوژهها به دلیل اینکه بازیگر نیستند، کاملا اشتباه است مگر اینکه کارگردان نمای دور بگیرد و سوژه بازی با بدن داشته باشد یعنی نگاهش مهم نباشد. بهعنوانمثال تنها به او گفته شود در را باز کند و داخل بیاید، اما زمانی که پلان حسی گرفته میشود این قضیه کاملا برعکس است یعنی اگر من کارگردان به فرض مثال به سوژه بگویم در عین سکوت بچرخد و پنجره را تماشا کند، این فرد نمیتواند اینکار را انجام دهد. ما برای این اتفاق مجبور بودیم با طرح سؤال افراد را به فکر فرو ببریم و بعد سکوتشان را به تصویر بکشیم. به یاد دارم در قسمتی که مربوط به عبدالمجید خزایی، از اسرای دفاعمقدس است، قرار بود تصویری بگیریم که ایشان داخل زندان دنبال پنجره میگردد. قبل از تصویربرداری از ایشان پرسیدم اگر داخل زندان بخواهد از پنجره فرار کند، چه میکند؟ و بعد از او خواستم که اجرا کند. ایشان نمیدانست ما مشغول فیلمبرداری هستیم بههمیندلیل تصویر درست گرفته شد. درحقیقت بسیاری از پلانها اینگونه و بدون آنکه افراد بدانند در فضای بازسازیشده دوربینمان روشن است گرفته شد. نکته مهم در جانوتَن این بود که باید در مرز بین نمایش و مستند حرکت میکردیم تا چنین نماهایی بگیریم و این مسأله بسیار سخت بود.
دنبال سلبریتی نبودیم
دو نکته در این برنامه ترکیبی قابل توجه است؛ ابتدا آنکه تیتراژ ابتدایی فارغ از کلیشههای معمول و معرفی عوامل سازنده به معرفی سوژهها میپردازد بهگونهای که انگار بازیگران این اثر هستند. دوم اینکه محمدجعفر خسروی اجرای این برنامه ترکیبی را بهعهده دارد؛ مجری شناخته شده تلویزیون که سلبریتی هم نیست. کارگردان برنامه در مورد هدفی که از پس این دو ویژگی دنبال میکنند، توضیح میدهد: ما برای انتخاب مجری بهدنبال فردی که بخواهد برایمان مخاطب جذب کند و به اصطلاح سلبریتی باشد، نبودیم. در حقیقت دوست نداشتیم مخاطب برای تماشای «جانوتَن» تلویزیون را روشن کند و سلبریتی ببیند. برای تیتراژ ابتدایی کار نیزبرخی دوستان به من میگفتند سوژهها را ابتدا معرفی نکنم در حالی که دنبال این بودم اسم خود را نزنم. در تیتراژ اول جانوتن، سوژهها مانند بازیگران سریال یکی یکی معرفی میشوند، چراکه ما این برنامه را تولید کردیم تا بگوییم این افراد و قصههایشان مهم هستند. احساس میکنم اگر در کنار سوژهها یک کارگردان یا مجری معتبر و سلبریتی قرار میگرفت، شأن سوژهها پایین میآمد در حالی که آنها برتر بودند و باید در مرکز توجه قرار میگرفتند.
جانوتن میتواند به یک برند تبدیل شود
مهدی مستوفی، تهیهکننده این برنامه در گفتگو با جامجم از جزئیات آن میگوید:
اولین نکتهای که در این برنامه توجه مخاطب را جلب میکند، روایتهای مردمی از دوران دفاعمقدس است. همچنین فرمی که برای این برنامه ترکیبی استفاده شده تاکنون برای آثار این حوزه دفاعمقدس به کار گرفته نشده است. هدف اصلی شما برای انتخاب این فرم چه بود؟
همانگونه که اشاره کردید، تفاوت اصلی این برنامه با دیگر آثار در سوژهها و فرم است که در کنار روایت اصلی با شبیهسازیهایی از صحنه، ذهن مخاطب به سمت قصه سوژه و محیطی که در آن قرار داشته نزدیک میشود. ما به دنبال این نبودیم که حرف زدن درباره هشت سال جنگ تحمیلی را محدود به هفته دفاعمقدس کنیم بلکه در پی این هستیم تا این برنامه در طول سال ادامه داشته باشد، یعنی هفتهای یک شب از رسانهملی پخش شود.
آیا به برندسازی این برنامه فکر کردهاید؟
بله. در حقیقت تعداد سوژههای مردمی که جنگ روی زندگی آنها تاثیر گذاشته یا آنها روی جنگ تاثیر گذاشتهاند، بسیار زیاد است بهگونهای که میتوان به مدت یک یا دو سال برنامه هفتگی برای روایت قصه آنها تولید کرد. ما هم به دنبال این هستیم تا جانوتن به یک برند در حوزه روایتهای مردمی از دوران دفاعمقدس تبدیل شود. این مسأله جزو طراحیهای اولیه ما برای ساخت این برنامه ترکیبی بود که امیدوارم به نتیجه برسد.
تاکنون برنامههای زیادی در حوزه دفاعمقدس ساخته شده و شاید بتوان گفت درباره این موضوع آنقدر کار شده که پیشنهاد ساخت کار به هر نهادی داده شود، ممکن است بدون بررسی آن قاطعانه پاسخ منفی دهد. چه موانعی را برای ساخت جانوتن، پشت سر گذاشتید؟
چالش اصلی ما از نقطه صفر پروژه، موضوعی بود که برای ساخت یک برنامه ترکیبی برگزیدیم. چراکه کار گفتوگومحور در حوزه دفاعمقدس در سالهای اخیر زیاد ساخته و آنقدر فضا اشباع شده که هر فرد یا نهادی ریسک نمیکند اثری بسازد. به همین دلیل باید از مرکز مستند سوره که اعتماد کرد و پای کار ایستاد، تشکر کرد. در مرحله پیشتولید، شناسایی سوژهها و قصهها چالش اصلی ما بود. در حقیقت ما باید روایتها را صحتسنجی میکردیم که موضوع نادرستی روی آنتن نبریم. همچنین به دلیل آنکه جنگ در غرب و جنوبغرب کشور اتفاق افتاده و عمده مواجهه مردم با جنگ در آن منطقه بوده پس بیشتر سوژههای ما برای شهرهای دیگری غیر از تهران بود که شناسایی و حرف زدن با آنها کار راحتی نبود. در این میان با سوژههای جذابی برخورد کردیم که به دلایل مختلف حاضر نشدند جلوی دوربین برنامه ما که قرار بود از تلویزیون پخش شود، بیایند و اینگونه چند سوژه خوب را از دست دادیم. ناگفته نماند فضاسازیای که در این برنامه ترکیبی اتفاق افتاده است، حجم کار زیادی را میطلبید که از نظر زمان و هزینه کار سادهای نبود. ما اصلا به دنبال این نبودیم فضاسازیها داخل شهر تهران اتفاق بیفتد، چراکه نمیخواستیم مخاطب حس کند کار به اصطلاح دم دستی یا بزن درویی ساختهایم به همین دلیل بیشتر فضاسازیها درمحل زندگی سوژهها انجام شد.
ارزیابی شما بهعنوان تهیهکننده این برنامه ترکیبی از عملکرد رسانهملی در تولید و ساخت برنامههایی مرتبط با دفاعمقدس در چند سال اخیر چیست؟
در۱۵-۱۰ سال اخیر به نسبت جهشهای بزرگی در فضای رسانهای کشور چه در تولید مستند و چه در ساخت برنامههای تلویزیونی اتفاق افتاده و بعضا کارهای خوبی ساخته شده، اما نباید تنها کمی به این قضیه نگاه کرد، چراکه جنگ هشت ساله دریایی از قصه، سوژه و روایت است که هنوز شناسایی نشده وبه گوش مخاطبان نرسیده است. همچنین قصه عمده این سوژهها نیز قابلیت تبدیل شدن به فیلم سینمایی داشته و باید به آن پرداخت، زیرا پیام مهم و بزرگی برای یک ایرانی دارد.
روزنامه جام جم