در پس حکایات در مورد اپل، فیسبوک و گوگل اعدادی وجود دارد که نشان میدهد تعداد بیشتری از استارتآپهای سرمایهگذاریشده شکست میخورند تا اینکه موفق شوند. از سال 1999 بهطور متوسط سرمایههای سرمایهگذارخطرپذیر با شکستهای مختلفی روبهرو شدهاند.
صنعت سرمایهگذارخطرپذیر بدون کارآفرینان وجود نخواهد داشت، بااینحال کارآفرینان اغلب احساس میکنند که نادیده گرفته میشوند. برای کسی که در حال راهاندازی یک شرکت است، افسانههای پیرامون سرمایه گذاری خطرپذیر میتواند جذاب باشد. در این مقاله من برخی از موارد رایج را به چالش میکشم تا به بنیانگذاران شرکت کمک کنم حس واقعیتری نسبت به صنعت و آنچه ارائه میدهد ایجاد کنند.
افسانه 1: سرمایه مخاطرهآمیز منبع اصلی تامین مالی استارتآپ است
تامین مالی با سرمایه خطرپذیر در میان استارتآپها استثناست، نه یک هنجار. از نظر تاریخی، تنها درصد اندکی (کمتر از یک درصد) از شرکتهای ایالاتمتحده سرمایه خود را از سرمایهگذارخطرپذیرها افزایش دادهاند و این صنعت در حال کاهش است: پس از اوجگیری در اواخر دهه 1990، تعداد شرکتهای فعال سرمایهگذارخطرپذیر از 744 به 526 در دهه 2011-2001 کاهش یافت و میزان سرمایه گذاری خطرپذیر جذبشده از 39میلیارد دلار در سال 2011 کمتر از 19میلیارد دلار در سال2001 بود. اما سرمایه خطرپذیر کمتر به معنای سرمایه اولیه کمتر نیست. منابع مالی غیرسرمایهگذارخطرپذیر بهسرعت در حال رشد هستند و به کارآفرینان انتخابهای بسیار بیشتری نسبت به گذشته میدهند. سرمایه گذاران فرشتهخو - افراد مرفهی که در مراحل اولیه سرمایه گذاری کمتری نسبت به سرمایهگذارخطرپذیرها انجام میدهند - بیش از 16برابر شرکتهای سرمایهگذارخطرپذیر سرمایه گذاری میکنند و سهم آنها در حال افزایش است. سال 2011 این دسته بیش از 22میلیارد دلار در حدود 65000 شرکت سرمایهگذاری کردند، درحالیکه سرمایهگذاران خطرپذیر حدود 28میلیارد دلار در حدود 3700 شرکت سرمایه گذاری کردند. AngelList، یک پلتفرم آنلاین که استارتآپها را با سرمایه فرشته مرتبط میکند، نمونهای از رشد عظیم در تامین مالی است. از زمان راهاندازی آن، در سال 2010، بیش از 2000 شرکت با استفاده از این پلتفرم سرمایه جذب کردهاند و شرکتهای نوپا اکنون بیش از 10میلیون دلار در ماه آنجا جمعآوری میکنند.
یکی دیگر از منابع جدید سرمایه گذاری راهاندازی، تامین مالی جمعی است که به موجب آن، کارآفرینان در ازای دریافت پاداشهای غیرعادی مانند محصولات شرکتی که بهتازگی سرمایه گذاری شده است، سرمایههای کمی را از تعداد زیادی افراد جمعآوری میکنند. Kickstarter گزارش میدهد که بیش از 18هزار پروژه در سال 2012 نزدیک به 320میلیون دلار از طریق پلتفرم خود جمعآوری کردند که سهبرابر مبلغ جمعآوریشده در سال 2011 است. برای سهام و با گسترش مجموعه سرمایهگذارانی که میتوانند مشارکت کنند.
افسانه 2: سرمایهگذارخطرپذیر وقتی در استارتآپ شما سرمایهگذاری میکند، ریسک بزرگی کرده است
شرکتهای سرمایهگذارخطرپذیر اغلب بهعنوان ریسکپذیرانی به تصویر کشیده میشوند که از ایدههای جدید جسورانه حمایت میکنند. درست است، آنها با سرمایه سرمایهگذاران خود ریسک زیادی میکنند اما با سرمایه بسیار کم. در بیشتر صندوقهای سرمایهگذارخطرپذیر، پول خود شرکا فقط یک درصد از کل را تشکیل میدهد. مدل درآمدی صنعت، چرخه طولانی سرمایهگذاری و فقدان دادههای عملکرد قابل مشاهده باعث میشود سرمایهگذارخطرپذیرها نسبت به سایر سرمایهگذاران حرفهای کمتر نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند.
شرکتهای سرمایهگذارخطرپذیر تقریبا هر سه یا چهار سال یکبار سرمایههای جدیدی را جمعآوری میکنند. این هزینههای مدیریت تجمعی و تضمینشده شرکای سرمایهگذارخطرپذیر را از بازده ضعیف محافظت میکند، زیرا بیشتر غرامت آنها از کارمزدها میآید.
عملکرد سرمایهگذارخطرپذیر در نهایت در پایان عمر 10ساله صندوق مورد قضاوت قرار میگیرد، بنابراین سرمایهگذاران خطرپذیر از سطح مسئولیتپذیری که در سایر حوزههای سرمایهگذاری رایج است، رها هستند. آنها در مقایسه با سرمایهگذاران فرشته یا سرمایهگذاران جمعی که از سرمایه خود استفاده میکنند، ریسک شخصی کمتری میپذیرند و همه سرمایهگذاران نسبت به بسیاری از کارآفرینان که بیشتر از ارزش خالص و تمام ظرفیت درآمد خود را در استارتآپ خود قرار میدهند، ریسک کمتری میکنند.
افسانه 3: اکثر سرمایهگذاران خطرپذیر مشاوره و راهنمایی عالی ارائه میدهند
یک تبلیغ برای سرمایهگذارخطرپذیر رایج برای کارآفرینان این است که شرکت تجربه، تخصص عملیاتی و صنعتی، شبکه وسیعی از مخاطبان مرتبط، طیف وسیعی از خدمات برای استارتآپها و سابقه قوی از سرمایهگذاری موفق را نیز به ارمغان میآورد اما سرمایهگذاران خطرپذیر بسیار متفاوت هستند. اگر از مدیران اجرایی 100 شرکت سرمایهگذاری شده توسط سرمایهگذارخطرپذیر بپرسید که سرمایهگذاران خطرپذیر آنها چقدر مفید هستند، برخی میگویند آنها فوقالعاده هستند، برخی میگویند که فعال هستند اما کمک بزرگی نیستند و برخی میگویند که کاری فراتر از نوشتن چک انجام نمیدهند. البته این گروه آخر لزوما بد نیست: برخی مدیران اجرایی ممکن است خوشحال باشند که از مشاوره صرفنظر کنند و فقط پول نقد را دریافت کنند اما برای بنیانگذارانی که این ایده را قبول کردهاند که سرمایهگذارخطرپذیرها کمکهای ارزش افزوده زیادی ارائه میکنند، میتواند منبع ناامیدی بزرگی باشد.
بهترین راه برای تعیین اینکه آیا یک شرکت یا شریک سرمایهگذارخطرپذیر منابعی غیر از سرمایه را به میز میآورد یا خیر، این است که بررسی دقیق خود را انجام دهید، درست همانطور که یک بررسی مرجع کامل در مورد استخدام انجام میدهید. با مدیران عامل سایر شرکتهای پرتفوی شرکت صحبت کنید و بپرسید که آیا شرکت در دسترس است یا خیر، چقدر به هیأتمدیره اضافه میکند و آیا مدیرعامل برای رسیدگی به مشکلات شرکت کمک سازنده دریافت کرده است.
برخی از سؤالاتی که باید مستقیما از شرکت سرمایهگذارخطرپذیر بپرسید، مانند: قصد دارد چه کسی را در هیأتمدیره شما قرار دهد؟ آیا آن شخص شریک است؟ آیا آن شخص تجربه (یا هر شرکت نمونه کار دیگری) در صنعت شما دارد؟ او در چند هیأت مدیره دیگر خدمت میکند؟ پرسیدن چنین سؤالاتی ممکن است منطقی به نظر برسد اما تکاندهنده است که چگونه تعداد کمی از بنیانگذاران شرکت قبل از ثبتنام برای یک رابطه طولانیمدت با سرمایهگذارخطرپذیر تماسهای لازم را انجام میدهند. اگر بخشی از چیزی که یک شرکت را جذاب میکند ارائه تخصص، راهنمایی و خدمات باشد، کارآفرین باید تأیید کند که هم شرکت و هم شریک، سابقه ارائه آنها را دارند.
افسانه 4: سرمایهگذارخطرپذیرها بازدهی دیدنی ایجاد میکنند
صندوقهای سرمایهگذاری سرمایهگذارخطرپذیر از اواخر دهه 1990 عملکرد قابل توجهی نسبت به بازارهای عمومی نداشتهاند و از سال 1997 کمتر از سرمایهگذاری سرمایهگذاران پول نقد به سرمایهگذاران سرمایهگذارخطرپذیر بازگردانده شده است. ما تجربه بنیاد کافمن را در تجارت نزدیک به 100 صندوق سرمایهگذارخطرپذیر طی 20 سال تجزیه و تحلیل کردیم. ما متوجه شدیم فقط 20 مورد سالانه 3 تا 5 درصد عملکرد بهتری نسبت به بازار داشتند. بدتر از آن، 62 صندوق از 100 صندوق نتوانستند بازده موجود از یک شاخص عمومی با سرمایه کوچک را شکست دهند.سرمایهگذاریهای سرمایهگذاری مخاطرهآمیز عموما به عنوان پر خطر و با پاداش بالا تلقی میشوند. دادههای گزارش ما نشان میدهد گرچه سرمایهگذاران در سرمایهگذارخطرپذیر کارمزد، نقدینگی و ریسک بالایی را متحمل میشوند اما به ندرت از بازدهی بالا سود میبرند.
افسانه 5: در سرمایهگذارخطرپذیر، بزرگتر بهتر است
سرمایهگذاری مخاطرهآمیز در ایالات متحده در سالهای اولیه برای سرمایهگذاری در شرکتهایی مانند اینتل، مایکروسافت و اپل قابل توجه بود. سال 1990، صد شرکت سرمایهگذارخطرپذیر به طور فعال سرمایهگذاری میکردند، با کمی کمتر از 30 میلیارد دلار تحت مدیریت. در آن دوره سرمایهگذاری خطرپذیر بازدهی قوی و بالاتر از بازار ایجاد کرد و عملکرد با هر معیاری خوب بود. در اوج رونق اینترنت، در سال 2000، تعداد شرکتهای فعال به بیش از 1000 شرکت افزایش یافت و داراییهای تحت مدیریت از 220 میلیارد دلار فراتر رفت. در بسیاری از طبقات دارایی، زمانی که پول سرازیر شد، بازده کاهش یافت در حالی که سرمایه خطرپذیر هنوز بهبود نیافتهاست. تعداد بنگاهها و مقدار سرمایه از زمان رونق کاهش یافت، اگرچه هر دو هنوز بسیار بالاتر از سطوح اولیه و میانه دهه 1990 بودند.
آنچه برای صنعت صادق است برای صندوقهای فردی نیز به کار میرود: بزرگتر بهتر نیست. بنیانگذاران شرکت اغلب احساس میکنند امضای قرارداد با یک شرکت بزرگ سرمایهگذارخطرپذیر باعث پیروزی میشود، درست همانطور که دانشجویان MBA ممکن است از پیشنهاد شغلی توسط یک کارفرمای بزرگ و معروف لذت ببرند.
اما مطالعات صنعتی و دانشگاهی نشان میدهد با افزایش اندازه صندوق به بالای 250میلیون دلار، عملکرد صندوق کاهش مییابد. ما دریافتیم صندوقهای سرمایهگذارخطرپذیر بزرگتر از 400 میلیون دلار در سبد کافمن معمولا بازدهی جذابی ارائه نمیکنند: فقط چهار مورد از 30 صندوق عملکردی بهتر از صندوقهای شاخص سهامدار سهام عمومی دارند.
افسانه 6: سرمایهگذارخطرپذیر مبتکر است
طعنهآمیز است که شرکتهای سرمایهگذارخطرپذیر خود را به عنوان حامیان، تامین کنندگان مالی و حتی محرکهای نوآوری معرفی میکنند، با این حال خود صنعت در 20 سال گذشته هیچ نوآوریای نداشتهاست. سرمایههای مخاطرهآمیز در طول زمان شاهد تغییرات زیادی بودهاست - وجوه بیشتر، پول بیشتر، سرمایههای بزرگتر، بازدهی رو به کاهش - اما هرگونه نوآوری در تامین مالی استارتآپها، مانند تامین مالی جمعی و پلتفرمهایی مانند AngelList و SecondMarket، از خارج از صنعت سرمایهگذارخطرپذیر آمدهاست. داستان سرمایهگذاری خطرپذیر در حال تغییر است. کارآفرینان انتخابهای بیشتری برای تامین مالی شرکتهای خود دارند و توازن تاریخی قدرت را که مدتهاست به سمت سرمایهگذارخطرپذیرها متمایل شدهاست، تغییر میدهند. وقتی کارآفرینان در مذاکره با سرمایهگذارخطرپذیرها از صندلی عقب به سمت صندلی راننده حرکت میکنند، از زاویهدید متفاوتی لذت خواهند برد.
سرمایه گذاری مخاطره آمیز(VC) نوعی تامین مالی است که سرمایه گذاران به شرکت های نوپا و کسب و کارهای کوچکی که تصور می شود پتانسیل رشد بلندمدت دارند ارائه می کنند. سرمایه گذاری خطرپذیر عموماً از سرمایه گذاران ثروتمند، بانک های سرمایه گذاری و سایر مؤسسات مالی تأمین می شود. با این حال، همیشه شکل پولی ندارد. همچنین می تواند در قالب تخصص فنی یا مدیریتی ارائه شود.
سرمایه مخاطرهپذیر معمولا به شرکتهای کوچک با پتانسیل رشد استثنایی، یا به شرکتهایی که به سرعت رشد کردهاند و به نظر میرسد آماده ادامه گسترش هستند، تخصیص مییابد. برای شرکتهای جدید یا سرمایهگذاریهایی که سابقه عملیاتی محدودی دارند (زیر دو سال)، سرمایهگذاری خطرپذیر به طور فزایندهای به یک منبع محبوب - حتی ضروری - برای جمعآوری پول تبدیل میشود، به خصوص اگر دسترسی به بازارهای سرمایه، وامهای بانکی یا سایر ابزارهای بدهی نداشته باشند در یک معامله سرمایه گذاری خطرپذیر، بخش های بزرگ مالکیت یک شرکت ایجاد می شود و از طریق مشارکتهای محدود مستقل که توسط شرکتهای سرمایه گذاری مخاطرهآمیز ایجاد می شود، به تعدادی سرمایه گذار فروخته می شود. گاهی اوقات این مشارکتها شامل مجموعهای از چند شرکت مشابه است. با این حال، یکی از تفاوت های مهم بین سرمایه گذاری خطرپذیر و سایر معاملات سهام خصوصی این است که سرمایه گذاری خطرپذیر تمایل دارد بر شرکت های نوظهور متمرکز شود که برای اولین بار به دنبال منابع مالی قابل توجه هستند، در حالی که سهام خصوصی تمایل به تامین مالی شرکت های بزرگتر و معتبرتری دارد که به دنبال تزریق سهام یا سرمایه گذاری هستند.
منبع: ضمیمه کلیک روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد