با بختیاریزاده بخشی از خاطرات فوتبالی او را مرور کردیم. از گل معروفش در جام جهانی تا کنارهگیریاش از اردوی تیم ملی و همینطور ماجراهای استقلال....
حقم بود بیشتر بازی کنم
فریاد من در جام جهانی بعد از گل آنگولا؟! پشت پرده خاصی نداشت. میخواستم ثابت کنم که حقم بیشتر بود و باید در دیدار پرتغال هم به میدان میرفتم. بازیکن توقع دارد بازی کند. برای من یک فرصت عالی بود که خودم را نشان دهم ولی آقای برانکو تصمیم گرفت در آن مسابقه بازیام ندهد. یکجورهایی میخواستم حس و حالم را نشان دهم و شاید به نوعی ناراحتیام را تخلیه کردم.
جوکها علیه دایی را ندیدم
جوکهای دایی در جام جهانی ۲۰۰۶؟ من اصلا آن موقع این پیامکها را ندیدم. بگذارید من درباره این چیزها برای اولین بار شفاف حرف بزنم. اول هم از دوران حضورم در استقلال مثال میزنم. من در یک بازی، بازیکنی را تعویض کردم. از او وظیفهای خواسته بودم. مربی شرح وظیفه به بازیکن میدهد دیگر. منتهی کاری که خواسته بودم را انجام نداد. سرمربی میداند از تیمش چه میخواهد. با دستیارانش در طول مسابقه همه چیز را بررسی میکند و حدس میزند ممکن است یک ربع آخر بازی چه اتفاقاتی بیفتد. خلاصه من آن بازیکن را از زمین مسابقه بیرون کشیدم. بازیکنی را به زمین فرستادم و شرح وظیفه دادم تا استقلال ضربه نخورد. آن بازی مساوی شد. ما یک توپ به تیر زدیم. دو گل زدیم که یکی از آنها میلیمتری آفساید بود. آن روز یکی از مجریان که انگار این تعویض برایش تلخ بود گفت چه کاری بود؟! به خاطر همین جمله یک هفته فحش و ناسزا میشنیدم. هوادار میگفت این چه تعویضی بود؟! بدترین قضاوتها دربارهام شد. اگر یکی از توپهایمان گل میشد، این حرفها را میزدند؟ رامین رضاییان در همان بازی گلی زد که میلیمتری آفساید شد. به خدا همان گل میشد به من میگفتند وای چه تعویضی کردی. حالا من به مورد علی دایی میرسم. حرفهایی که گزارشگر بازی درباره علی دایی در بازی مکزیک گفت خیلی اثر داشت روی همین جوکها. اصلا بگذارید یک مثال درباره خودم بزنم. من روزی بوده که افتضاح بازی کردهام ولی روی یک کرنر گل زدهام. به خدا یک هفته از من تعریف کردهاند در حالی که دریبل خوردهام و اشتباه کردهام.منتهی چون گزارشگر گفته سهراب گل سه امتیازی زد، ملت از من تمجید کردهاند. کلا فوتبال یک رشته تخصصی است. من خیلی فیلم کلاسیک میبینم ولی ببخشید نمیتوانم درباره فیلم پاپیون نظر تخصصی بدهم. منتهی همان فیلم را یک بازیگروکارگردان ببیند هزارجور نظر تخصصی میدهد. فکر کنم منظورم را کامل رساندم.
تخریب نکنید!
گروهبندی تیم ملی در جام جهانی خوب است ولی قطعا کار سخت خواهد بود. هر تیمی که به مسابقات میآید، آماده است و نمیتوان حتی نتایج بازیهای دوستانهاش را در نظر گرفت. درباره انتقادها از قلعهنویی هم او در عرصه باشگاهی مربی پرافتخاری است ولی بحث ملی فرق دارد. این دومین تجربهاش است. اگر کسی از تیم ملی انتقاد میکند، قصدش تخریب نباشد. ایران خیلی خوب و با قدرت به جام جهانی رفت. در جام ملتها مقابل ژاپن عالی بازی کردیم و برنده شدیم. چند بار قطر را که قهرمان جام ملتها شده، با اختلاف بردهایم. بنابراین ما بازی خوب هم داشتهایم. حالا خواسته منتقدان این بود که کادر فنی تقویت شود که آقای گالیاردی به نیمکت ما اضافه شد. الان هم کسی بدش نمیآید تیم ملی به دور بعدی جام جهانی برود. برای فوتبال ما اتفاق خوبی است. فوتبال هم قابل پیشبینی نیست و ممکن است هر چیزی پیش بیاید.
کاش زودتر جوانگرایی میکردیم
ما تیم ملی ایران هستیم و باید هر روز قویتر و بهتر شویم. به نظر من آقای قلعهنویی نباید از بازی دادن به جوانها بترسد. باید با شهامت بیشتری به آنها میدان دهیم، حتی در عرصه ملی. در باشگاهی هم کلا باید چنین کاری کنیم که در تیم ملی تغییرات راحتتر باشد. البته من معتقدم ای کاش جوانگرایی زودتر انجام میشد. مثلا قبل از جامملتها آقای قلعهنویی دست به این کار میزد و ما الان یک تیم ملی جوان داشتیم. البته این را هم باید در نظر گرفت که متأسفانه فوتبال ما نتیجه گراست و مربیان اگر بازنده باشند، ولو اینکه به بازیکن جوان میدان دهند، دوباره مورد انتقاد قرار میگیرند. به خاطر همین باید همه چیز را سنجید و بعد قضاوت کرد.
کاش نمیرفتم
من دو دوره اردوی تیم ملی را ترک کردم. یک دوره در زمان بلاژویچ بود که اینکار را کردم و باعث شد دیگر دعوت نشوم. یک بار هم در زمان برانکو بود که باعث شد سه سال از تیم ملی دور باشم. یادم هست یک بازی داشتیم که در ترکیب نبودم. ناراحت شدم و به برانکو گفتم اگر من را بازی ندهی میروم. او به من گفت اگر بروی دیگر دعوتت نمیکنم. من هم رفتم و سه سال از تیم ملی دور بودم. الان به گذشته فکر میکنم کاش طوری تصمیم میگرفتم که بازیهای ملی بیشتری انجام میدادم.