او جزو کسانی است که همواره آرای خاص خود را درباره تولید محصول برای تلویزیون داشته است. بیرنگ که سریالهایی نظیر «همسران»، «خانهسبز»، «دنیای شیرین دریا» و «این خانه دور است» را بهعنوان نویسنده یا کارگردان یا تهیهکننده در کارنامه دارد، دارای تجربه فعالیت در هر سه حیطه سینما، تلویزیون و شبکه خانگی است ولی بیش از هر چیز با کارهای تلویزیونی شناخته میشود.
از این جهت میتوان او را صاحبنظری دانست که به نیاز مخاطبان تلویزیون واقف است و رسانه را بهخوبی میشناسد.
بیرنگ درباره اوضاع رسانهملی و چگونگی ارتقای محصولات تلویزیون دیدگاههای جالبی دارد. دیدگاههایی که بیشتر ناظر بر ایجاد ارتباط بیشتر میان جوانان بااستعداد و پیشکسوتان در جهت استفاده از ایدههای بهروز برای تولید است. با او درباره قدمگذاشتن در راه تحول و جذب مخاطبان بیشتر گپ زدیم.
شما سالها آثاری را برای تلویزیون راهی آنتن کردید که غالبا جزو سریالهای پرمخاطب محسوب میشدند. از نگاه یک کارگردان، تلویزیون این روزها بیش از همه به چه عنصری برای تحول و جذب بیشتر مخاطبان نیاز دارد؟
هر رسانه برای تکامل و رهایی از تکرار و ملال نیازمند تغییر و تحول و ایجاد راهکارهای جدید جلب مخاطب است و هرچه رسانه روزآمدتر باشد بیشتر به سمت تکامل و رهایی از تکرار پیش میرود. روزآمدی نباید فقط در ظاهر و سطح کار باشد بلکه باید در جزئیات تولید نیز این روزآمدی را در دستورکار قرار دهیم یعنی بهجای اینکه به دام روزمرگی بیفتیم سعی کنیم روزآمد باشیم.
بارها درباره دوری از تکرار شنیدهایم اما رهایی از برخی دورهای تکراری و روشهای کلیشهای در برنامهسازی ساده نیست. چه راهکارهایی برای طی این مسیر وجود دارد؟
همانطور که گفتید راهکارهایی وجود دارد. یکی از راهکارهای رهایی از تکرار مکررات و حرکت در مسیر تازه، توجه و دعوت از دلسوزان، پیشکسوتان و آنهایی است که امتحانشان را با تولید آثار پرمخاطب و باکیفیت پسدادهاند. البته که همواره در مقام کلام، در لزوم حمایت از پیشکسوتان و استفاده از آنها شنیدهایم ولی در مقام عمل نیز به اجرایی کردن ایدهها و پیشنهادهای بزرگان و پیشکسوتان نیاز داریم.
بههرحال همین استفاده از پیشکسوتان کار راحتی نیست و نیازمند زیرساخت است. بهطوریکه هم کار جذاب دربیاید، هم نیروی جوان و قدیمی کنار هم حضور داشته باشند و هم شأن پیشکسوتان رعایت شود.
موافقم ولی اگر بیشتر پذیرای نظر پیشکسوتان باشیم این روند بهخودیخود جلو میرود. طبیعی است وقتی یک پیشکسوت حرفی میزند و طرحی ارائه میدهد شاید از پیچشهای خاصی برخوردار باشد ولی مساله این است که این طرح مطمئنا از فیلتر تجربیات فراوانی عبور کرده و این طور نبوده که بدون بررسی عواقب، پیشنهاد دهد. جالب است که میبینیم گاهی برخی از سریالهای قدیمی پیشکسوتان بهمراتب مخاطب بیشتری از سریالهای تازه دارد و این معنایی ندارد جز اینکه همچنان اگر تولیدات را به افراد کاربلد و صاحبسبک و باتجربه بسپاریم، نتیجه بهتری عایدمان خواهد شد چون اینگونه جلوی دوباره خطاکردن را گرفتهایم. بخشی از تولید هر محصول تازهای به ذات تجربهگرایی اثر برمیگردد یعنی کارگردان باید سعی کند ایدههای تازه خود را به محک تجربه بگذارد و در این تجربهگرایی گاهی ممکن است تکرار مکررات رخ دهد. وقتی یک یا چند نیروی پیشکسوت بهعنوان همکار کنار کارگردان باشند از تجربه خطاهای گذشته جلوگیری شده و تا حد امکان، درصد تکرار خطا پایین میآید.
پس شما سطح نازل بعضی از تولیدات نمایشی را به دلیل همین بهرهگیری نکردن از دانش و تجربیات گذشته نسبت میدهید؟
به نظر من قطعا بخشی از آن به همین دلیل است. موقعی که سریال بیکیفیتی تولید میشود نشان میدهد عوامل سازنده در کارشان توان و دقت لازم را نداشتهاند.
اما میبینم گاهی پیشکسوتان با نیازهای روز جامعه بیگانه شدند و گاهی سراغ سوژههایی میروند که چندان مخاطب ندارد. بعضی از آنها گویی در دنیای خود زندگی میکنند. این آسیب را هم در سینما دیدیم و هم در تلویزیون شاهدش بودیم. چرا؟
هر کارگردانی که میرود برای تلویزیون سریال میسازد باید نیاز مخاطب امروز جامعه را بشناسد و متوجه باشد این ذائقه با مخاطبان دهههای قبل تغییر پیدا کرده است. بهجز این، کارگردان باید بداند که برای ساخت سریال روز نیاز دارد به بهرهگیری از تجربیات گذشته و روندها و روشهایی که قبلا مورد آزمون قرار گرفتهاند. نمیشود که مدام از صفر شروع کرد بلکه باید از تمام تجربیات بهره گرفت.
حرکت بر مدار تجربیات گذشته خودش به تکرار منجر نمیشود؟
اگر به دنبال کپیکاری باشند، بله ولی اگر ایده خود را داشته باشند و در مسیر تولید به سمت نوگرایی بروند خیر. اینکه گاهی میبینیم در سریالهای امروز، ایدههای موفق ۲۰ سال قبل را به کار میگیرند، واقعا زیبنده نیست. خود من هم امروز نمیتوانم با ایدههای سریالهای همسران و خانهسبز، کار جدید بسازم چون زمانه عوض شده و آدمها جور دیگری فکر میکنند و انتظار دیگری از رسانه دارند. باید از تجربیات گذشتگان در جهت انجام کارهای خلاقانه و نو بهره گرفت.
پس چرا برخی همچنان علاقه دارند با همان شمایل تاریخمصرفگذشته، محصول بسازند؟
شاید آسان و بیاهمیتگرفتن کار یکی از دلایلش باشد. مبادرت به تولید سریال یا برنامه با تیپها و عناصر تکراری، هیچ کمکی به مخاطب نمیکند و اعتبار رسانه را هم زیر سوال میبرد. خدا را شکر هنر ایران هم دامنه ادبی بالایی دارد و هم تکنیسینهای ماهری که اگر حمایت شوند، قادرند کارهای بهروز و مطمئنی بسازند. فقط باید کار را به افراد ماهر سپرد ولی مشکل اینجاست که بسیاری از سازندگان، دامنه مطالعاتی قوی ندارند و حتی ادبیات خودمان را هم نمیشناسند که به سمت بهرهگیری از این دامنه ادبی پر و پیمان بروند.
همفکری با پیشکسوتان
اگر حرف هنرمندان قدیمی را جدی بگیریم و برای پیادهکردن ایدهها، از آنها برنامه اجرایی بخواهیم و البته حمایت اجرایی لازم را از آنها صورت دهیم، هم برای آنها دلگرمی ایجاد کردهایم و هم با تولید محصولات قابلاعتنایی مواجه خواهیم شد که سریعتر مخاطب را جذب میکند. هنرمندان باسابقه میتوانند همفکریهای خوبی به ما دهند دراینباره که بهترین ایدهها چگونه به زمینهای مناسب برای تولید محصولات سرگرمکننده بدل خواهند شد.
حامد مظفری - گروه رسانه روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: