چهره‌ها در شرایط بحران چه وظایفی دارند؟

سلبریتی‌های ایرانی در پاندمی جهانی و پسا کرونا

گفتگو با دکتر فاطمه محمدی، جامعه‌ شناس و مجری تلویزیون درباره برخی رفتارهای سلبریتی‌ ها در فضای مجازی

مراقب باشیم بازی نخوریم

دری بزرگ به وسعت همه شبکه‌های اجتماعی باز شده به روی زندگی شخصی و خصوصی افراد.این دنیا آن‌قدر بزرگ است که همه آدم‌های جهان می‌توانند هر قدر که دوست دارند در آن عکس،ویدئو و مطلب منتشر کنند؛ هر‌چه دوست دارند از هر بخش از زندگی و دنیای خود که می‌خواهند.
کد خبر: ۱۳۱۲۷۹۵

در این دنیایی که شبیه چاه ویل است فقط خود آدم‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند چه بخش از زندگی خود را در این دنیا به اشتراک بگذارند و چه صفحاتی را پیگیری کنند یا نکنند.انتخاب دقیقا دست خود آدم‌هاست.

اگر زمانی می‌گفتند سرت را از زندگی دیگران بیاور بیرون،الآن دیگر خیلی‌ها سفره زندگی‌شان را کاملا باز و مردم را دعوت می‌کنند تا به هر کجای زندگی آنها که دوست دارند، سرک بکشند.حالا دیگر خیلی‌ها حتی از قضاوت شدن هم هراسی ندارند.

کامنت‌ها را باز می‌گذارند تا هر کس هر چه دوست داشت اظهار نظر کند. در این دنیای گشاده دست اما زندگی سخت‌تر از آن‌چیزی است که تصور می‌کنیم یا در آینده خواهیم فهمید که چقدر فراز و فرود دارد و می‌تواند چه آسیب‌های جدی به ما بزند.

چند روز قبل یکی از بازیگران بسیار معروف که رقم دستمزد و ثروتش همه را شگفت‌زده کرده است، پستی در اینستاگرام منتشر کرد و تولد خانم بازیگری را که گویا به او علاقه‌مند هم هست به شیوه‌ای خاص تبریک گفت؛ تبریکی که به سرعت به یکی از پربازدیدکننده‌ترین ویدئوهای شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد و آه از نهاد خیلی از جوان‌ها درآورد که عجب عشقی و عجب رابطه زیبایی.

پسرها شروع کردند به شوخی با بازیگر مرد معروف، شوخی‌ای که از دیدگاه روان‌شناسی به آن شوخی برای دفاع از خود می‌نامند. پسرهای جوان زیادی هستند که آرزویشان لحظه‌ای زندگی کردن مثل آن بازیگر معروف است.

دخترها اما بنا به زن بودنشان و روحیه‌ای که دارند، دچار یاس و افسوس شدند که چگونه می‌توان چنین عشقی را تجربه کرد با مردی معروف و ثروتمند.

این ویدئو بار دیگر دو نکته را زیر چراغ قوه گذاشت و روشن کرد؛ اول این‌که زندگی افراد مشهور با زندگی مردم واقعی فرسنگ‌ها فاصله دارد و حسرت‌آفرین است و دوم این‌که شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در ذهن و روان جوان‌ها چالش‌هایی را شکل دهند و آنها را به سمت رفتارهایی ببرند که با عرف و شرع جامعه همخوانی ندارد و این مغایرت و ناهمگونی زندگی آنها را با موانعی رو به رو کند.

با دکتر فاطمه محمدی؛ مجری تلویزیون و جامعه‌شناس هم‌صحبت شدم تا او از تجریباتش برای روبه رو شدن با این چالش‌ها بگوید و این که چه باید کرد تا نوجوان و جوان امروزی کمتر آسیب ببیند.

سلبریتی‌ ها شاید که راست نگویند

محمدی خودش پست‌های این دو بازیگر را دیده و درباره آنها در اینستاگرامش نوشته است،برای او هم این دغدغه وجود داشته که در چنین شرایطی چه باید کرد.

این جامعه‌شناس می‌گوید: اولین نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که این دو نفر بازیگرند. ذات حرفه آنها این است که نقش بازی کنند. از کجا معلوم که این تبریک‌های اینستاگرامی که جوانان زیادی را درگیر کرده و بسیار دیده‌شده، بخشی از همان نقش بازی کردن‌ها نباشد. برخی از بازیگران برای اجرای نقش‌های‌شان آن‌قدر در آن فرو می‌روند که دیگر مرزی بین زندگی واقعی و نقش بازی کردن‌شان نمی‌توان پیدا کرد. سلبریتی و بازیگر امروزی، بخشی از قیمت و رقم قراردادش به تیک آبی اینستاگرامش و تعداد دنبال‌کننده‌ها و تعداد کامنت‌هایی که می‌گیرد، بستگی دارد. اینستاگرام پر از دنبال کننده و کامنت، قیمت او را بالاتر می‌برد. پس چرا باید از یک موقعیت مناسب برای این حجم از دیده شدن و بازخورد گرفتن، چشم‌پوشی کرد. بازیگر حرفه‌اش و بخشی از روان و دنیای درونی‌اش تشنه همین دیده شدن است.

بحران هویت، جدی‌تر از این حرف‌هاست

دکتر محمدی می‌گوید: اما این‌که جوانان ما از این پست‌ها و شبکه‌های اجتماعی تاثیر گرفته و آنها را باور می‌کنند به دلیل بحران هویتی است که سال‌هاست نسل جوان دچار آن شده. او به وسیله شبکه‌های اجتماعی به دنیایی وارد شده که هیچ مرز و دیواری ندارد. از ایران، از قاره آسیا عبور کرده و وصل شده به همه دنیا.

او شبانه‌روزی در این دنیا می‌چرخد و با شوآف‌های چهره‌ها و آدم‌های معروف روبه‌رو می‌شود اما چون زیرساخت‌های تفکر و دیدگاهش به دنیای پیرامون و سبک زندگی‌اش درست پایه‌ریزی نشده درگیر این شوآف‌ها شده و آنها را باور می‌کند و از این فاصله‌ گذاری رنج می‌برد و دست به هر کاری می‌زند که به دنیای چهره‌ها نزدیک شود. برای او توضیح داده نشده سلبریتی کارش همین است، خودش و داشته‌هایش را بروز دادن. قدیم‌ترها هم همین بود. اما آن زمان شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت و ابزار او برای این شوآف محدود بود. ولی الان شبکه‌های اجتماعی دنیای بی‌حد و مرزی را در اختیار او گذاشته‌اند. راستش را بخواهید مردم ما هم بنا به یک نگاه سنتی و ریشه‌ای دوست دارند زندگی دیگران را رصد کنند و حتی ما تا حدودی عادت کرده‌ایم دروغ دیگران را ببینیم و بشنویم و حتی آنها را باور کنیم حتی در زمانی که می‌دانیم واقعی نیستند. از طرفی در کشور ما مدل‌سازی برای نوجوانان و جوانان اصلا شکل نگرفته و روی آن سرمایه‌گذاری نشده. نوجوان و جوان ایرانی نمی‌داند اگر نگاهش را از چهره‌ها و اینفلوئنسرها بردارد به کی نگاه کند که بتواند شبیه او رفتار و زندگی کند. این کمبود، یکی از مهم‌ترین چالش‌های جامعه امروزی است.

ما نتوانسته‌ایم حتی اینترنت را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که نوجوان و دانش‌آموزان به همه سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی دسترسی نداشته باشند کاری که حتی در کشورهای توسعه‌یافته اروپایی و آمریکایی هم روی آن کار شده است. دانش‌آموز همزمان هم در مدرسه آنلاین درس می‌خواند و هم در اینستاگرام می‌چرخد. در چنین دنیای باز و بی‌در و پیکری که سواد رسانه‌ای هم در آن در حد صفر است، مسلم است نوجوان و جوان دچار بحران هویت می‌شود.

فعلا پدر و مادرها حواس‌شان باشد

دنیای امروز نیاز به برنامه‌ریزی منسجم و هدفمند دارد، وگرنه نخ زندگی از دست خیلی از ما در می‌رود و نوجوان و جوانمان معلوم نیست وارد چه دنیای مبهمی شوند. باید سال‌ها قبل کار کردن و برنامه‌ریزی روی فرهنگ فردی و اجتماعی را شروع می‌کردیم، همان زمانی که رهبر معظم انقلاب ولنگاری در حوزه فرهنگ را گوشزد کردند اما کار از دست آقایان و خانم‌های برنامه‌ریز در رفت. الان با بحران روبه‌رو شده‌ایم. در این شرایط، کاربردی‌ترین روش این است که پدر و مادرها حواس‌شان به فرزندانشان باشد. خودشان در شبکه‌های اجتماعی بچرخند تا بدانند در این شبکه‌ها چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. سواد رسانه‌ای‌شان را بالا ببرند. دیگر دوره دوری از این دنیا و منع بچه‌ها تمام شده است. باید دنیای مجازی را شناخت و با فرزندان، درباره تهدیدات آن صحبت کرد. باید وقت گذاشت و اگر شده حتی روزی نیم‌ساعت با بچه‌ها درباره رخدادهای مهم شبکه‌های اجتماعی صحبت کرد و به آنها توضیح داد که کدام بخش اشتباه است یا بزرگنمایی شده و دور از دسترس است یا خلاف واقع است. ما فعلا چاره‌ای نداریم به‌جز دوستی و رفاقت با فرزندان نوجوان و جوانمان و توضیح دادن به آنها نه با لحن عتاب و تهدید بلکه رفاقتی. جوری که او اگر در ظاهر هم توضیحات ما را قبول نکرد در گوشه ذهنش به آنها فکر کند و وقتی در شبکه‌ های اجتماعی می‌چرخد کمی هم نگاه بدبینانه یا پرسشگر داشته باشد و هر چه دید را دربست قبول نکند.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها