به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از معرفت نشریات؛«بسيارى از روحانيان و رهبران مسيحى و پاره اى از فرقه هاى اسلامى به پيروان خود آموزش مى دادند كه در برابر حاكمان ستمكار و برنامه هاى آنان بايد تسليم بود.
اين آموزش هاى نادرست قدرتمندان ستم پيشه و توصيه گران از يك سو و جهل و فقر مردم نيز از سوى ديگر سبب شده است كه از طرف مردم كمتر حركت و جنبشى عليه ستم و ستمگران و در راستاى عدالت صورت پذيرد» (باقرى، 1386، ص 122).
يكى از اولويت ها و اهداف اساسى و حياتى حكومت ها تأمين امنيت مى باشد. امروزه ثبات و امنيت يكى از مهم ترين عناصر قدرت يك كشور تلقى مى شود.
به نظر اميرالمؤمنين على عليه السلام، يكى از مزاياى برقرارى عدالت اجتماعى اين است كه باعث رضايت مندى مردم از حكومت و جلوگيرى از شورش هاى مردمى شده و در نتيجه، ثبات و امنيت كشور تضمين خواهد شد.
امام على عليه السلام به زيادبن ابيه والى فارس مى فرمايد: «عدالت را به كار گير و از بى انصافى و بى عدالتى بر حذر باش كه بى انصافى كردن با مردم آنان را آواره مى كند و بى عدالتى به قيام مسلحانه وامى دارد» (نهج البلاغه، 1374، كلمات قصار 476، ص 445).
به راستى وقتى ما عوامل شكل گيرى انقلاب ها و شورش هاى مردمى را بررسى مى كنيم، پى مى بريم كه مهم ترين و اساسى ترين عوامل انقلاب ها و شورش هاى مردمى، وجود بى عدالتى ها و نابرابرى ها مى باشد. نمونه فعلى آن، شكل گيرى شورش هاى مردمى در كشورهاى عربى از جمله مصر، تونس، بحرين، يمن، ليبى، عربستان و... مى باشد كه مردم از بى عدالتى ها به ستوه آمده اند و حاضرند به هر قيمتى كه شده حكومت را ساقط نموده و حكومت دلخواه خويش را جايگزين كنند.
اجراى عدالت اجتماعى موجب تفرج و گشايشى براى عموم مردم جامعه مى شود.
امام على عليه السلام مى فرمايد: «به خدا سوگند، بيت المال تاراج شده را هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن بازمى گردانم، گرچه با آن ازدواج كرده يا كنيزانى خريده باشند؛ زيرا در عدالت، گشايش براى عموم است. آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ستم بر او سخت تر است» (همان، خ 15، ص 16).
از بيانات فوق استنباط مى شود كه عدالت انعطاف ناپذير بوده و مدارا و مصلحت انديشى در آن جايز نيست و بايد عدالت بى چون و چرا اجرا گردد؛ زيرا اجراى عدالت باعث مى شود كه عده زياد و عموم و توده هاى مردم از نتيجه آن مستفيض شوند، در حالى كه از بى عدالتى و ستم، تنها عده اى اندك، آن هم به ظاهر، از آن بهره مند مى شوند. آنها نيز وقتى نتوانند عدالت را تحمل كنند، اگر روزى مورد ظلم واقع شوند، به طريق اولى نمى توانند ظلم و ستم را تحمل كنند. ازاين رو، عدالت به نفع اين دسته نيز مى باشد. يعنى آنهايى كه با اجراى عدالت مخالفند، غافلند از اينكه وقتى بى عدالتى و ظلم در جامعه ترويج گردد، يك روز بى عدالتى گريبان آنان را نيز خواهد گرفت، آن وقت است كه از مخالفت با اجراى عدالت پشيمان خواهند شد.
عدالت اجتماعى موجب اميدوارى مردم و يأس و نااميدى دشمنان مى شود. امام على عليه السلام در نامه اى به محمدبن ابوبكر فرماندار مصر مى نويسد: «با مردم فروتن باش. نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هايت و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم، به تساوى رفتار كن تا بزرگان در ستم كارى تو طمع نكنند، و ناتوان ها در عدالت تو مأيوس نگردند» (همان، نامه 27، ص 289).
در اينجا حضرت به فرماندار بصره توصيه مى كند كه رفتارهاى شما با مردم بايد عادلانه باشد، حتى نگاه كردن به مردم نيز بايد براساس عدالت باشد؛ زيرا اجراى عدالت و رفتارهاى عادلانه كارگزاران حكومتى موجب مى شود كه مردم نسبت به حكومت دلگرم شده و به حكومت و آينده آن با ديد اميدوارانه و مثبت بنگرند و در نتيجه، اقتدار حكومت بيشتر شده و دشمن نخواهد توانست از طريق توطئه ها و دسيسه ها مردم را عليه حكومت شورانده و حكومت را تضعيف كند.
رهبر و حاكم جامعه و مردم، هركدام حقى به گردن يكديگر دارند و عدالت اجتماعى باعث مى شود كه رهبر و مردم ـ هر دو ـ به حق خويش نايل آيند. حضرت در اين زمينه مى فرمايد: «و در ميان حقوق الهى، بزرگ ترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است. مردم اصلاح نمى شوند مگر به اصلاح حاكمان و حاكمان اصلاح نمى شوند مگر به استقامت و پايدارى مردم... و آن گاه كه مردم حق رهبرى را ادا كنند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه بين آنها عزت يابد و راه هاى دين پايدار و نشانه هاى عدالت برقرار و سنت (پيامبر) پايدار گردد، پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حكومت اميدوار، و دشمن در آرزوهايش مأيوس مى گردد. اما اگر مردم بر حكومت چيره شوند يا زمامدار بر مردم ستم كند، وحدت كلمه از بين مى رود، نشانه هاى ستم آشكار و نيرنگ بازى در دين فراوان مى گردد» (همان، خ 216، ص 248).
به نظر حضرت، دو چيز موجب استحكام پايه هاى حكومت و تعالى جامعه مى شود كه عبارتند از: اصلاح حاكم و صبر و استقامت مردم؛ يعنى از يك طرف، رهبر جامعه بايد رفتارهاى صحيح و هنجارى داشته باشد و از سوى ديگر، مردم نيز صبور و مقاوم باشند و در برابر سختى ها، ناملايمات و گرفتارى هاى اجتماعى روحيه خود را از دست نداده و هميار حكومت باشند و اين دو امر زمانى تحقق پيدا مى كند كه عدالت اجتماعى در جامعه برقرار گردد.
نقش مردم در برقرارى عدالت اجتماعى
از منظر امام على عليه السلام حاكم اسلامى براى دستيابى به عدالت اجتماعى و برقرارى عدالت در جامعه نيازمند ياران همدل و همراه است؛ يارانى كه وقتى آنان را براى اجراى عدالت و يا مبارزه با عدالت ستيزان فراخواند، بى هيچ بهانه اى به گرد او حلقه زنند، دستوراتش را بشنوند و بدان جامه عمل بپوشند؛ ولى اگر چنين نيروى وجود نداشت، زمينه اجراى عدالت در جامعه نخواهد بود.
از ديدگاه امام على عليه السلام، مردم از چند طريق مى توانند در برقرارى عدالت اجتماعى نقش داشته باشند. در ذيل، به برخى از آنها اشاره مى شود:
الف. برگزيدن حاكم عادل اطاعت از او
يكى از عواملى كه قدرت يك كشور را افزايش مى دهد اتحاد، اتفاق، همدلى و همكارى مردم با مسئولان است. اگر مردم با حكومت همراه نباشند و به دستورات رهبر و حاكم خود اعتنا نكرده و از اوامر او سرپيچى كنند، مسلم است كه چنين حكومتى، هرچند رهبرى عادل در رأس آن قرار گرفته باشد، اما دوام نداشته و با چالش هاى متعددى مواجه مى شود و نمى تواند به اهداف خود نايل آيد. ازاين رو، امام على عليه السلام در موارد متعدد از مردم مى خواست با حكومت وى همكارى نموده و از ايجاد چالش و سنگ اندازى خوددارى كنند تا وى بتواند به درستى عدالت را در جامعه برقرار كند. حضرت در قسمتى از بيانات خويش مى فرمايد: «اى مردم! مرا بر كار خود يار باشيد و فرمانم را اطاعت كنيد. به خدا سوگند، كه داد ستمديده را از آن كه بر او ستم كرده بستانم و مهار ستمكار را بگيرم و به ناخواه اورا تا به آبشخور حق كشانم» (نهج البلاغه، 1374، خ 136، ص 134).
بنابراين، يكى از نقش هاى مردم در برقرارى عدالت اجتماعى اين است كه اولاً، حاكم عادل را براى رهبرى خود برگزينند و با كسى بيعت كنند كه شايسته رهبرى و حكومت بوده وعادل باشد. ثانيا، وقتى حاكم عادل در رأس حكومت قرار گرفت از اوامر و دستورات او اطاعت و پيروى كنند.
ب. امر به معروف و نهى از منكر
يكى ديگر از طرق سهم گيرى مردم در برقرارى عدالت اجتماعى، امر به معروف و نهى از منكر مى باشد. امام على عليه السلام مى فرمايد: «و همه كارهاى نيك و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر، چون دميدنى است به درياى پرموج و پهناور. و همانا امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك كنند و نه از مقدار روزى بكاهند و فاضل تر از همه اينها سخن عدالت است كه پيش روى حاكمى ستمكار گويند» (همان، قصار 375، ص 429).
حضرت در اين قسمت از بيانات حكيمانه خويش، اين نكته را يادآور مى شود كه اعمال حسنه افراد ارزش هاى متفاوت دارند، برخى از ارزش و اهميت بيشتر برخوردار بوده و برخى ارزش كمترى دارا مى باشند؛ اما در اين ميان، اهميت و جايگاه امر به معروف و نهى از منكر بسيار والا مى باشد، به حدى كه ارزش كارهاى حسنه ديگر در مقايسه و در برابر آن اندك است. اما خود امر به معروف و نهى از منكر نيز داراى مراتب و درجاتى مى باشد كه اهميت و ارزش برخى از درجات، بر ديگرى ترجيح دارد. بالاترين درجه و ارزش امر به معروف و نهى از منكر اين است كه در مورد حاكم جائر باشد و او را از كارهاى قبيح، زشت و غيرعادلانه باز داشته و به كارهاى حسنه و عادلانه هدايت و راهنمايى نمايد.
به نظر مى رسد علت اهميت اين امر اين باشد كه اولاً، سخن حق گفتن در برابر حاكم و رهبر ستمكار كار دشوار و سختى است و جرئت و شجاعت خاصى را مى طلبد. ثانيا، مهم تر از آن، وقتى كه حاكم يك جامعه اصلاح گردد و عادل شود، جامعه نيز به مرور اصلاح خواهد شد، همچنان كه آمده است: مردم بر دين و آيين حاكمان خويش مى باشند. ازاين رو، امر به معروف و نهى از منكر در مورد حاكم ارزش و اهميت خاص و ويژه اى دارد.
ج. مشورت نمودن با حاكم
نقش ديگرى كه مردم در اجراى عدالت اجتماعى دارند اين است كه با مشورت دهى، توصيه و راهنمايى خويش به حاكم و كارگزاران حكومتى، آنها را در اجراى هرچه بهتر عدالت اجتماعى يارى رسانند. حضرت در اين مورد مى فرمايد: «و گمان مبريد اگر حقى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم؛ زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد؛ زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى دانم، مگر آنكه خداوند مرا حفظ فرمايد. پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگارى نيست. او مالك ماست، و ما را بر نفس خود اختيارى نيست. ما را از آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود در آورد. به جاى گمراهى، هدايت، و به جاى كورى، بينايى به ما عطا فرمود» (همان، خ 216، ص 250).
مسلم است، حاكمى كه خود معصوم است نياز به توصيه و راهنمايى ديگران ندارد، اما حضرت مى خواهد اولاً، مردم از اين طريق با حاكم خويش در ارتباط بوده و در امور حكومت همكار و هميار مسئولان حكومتى باشند. ثانيا، درسى است براى ديگر حاكمان و كارگزاران كه از راهنمايى و تخصص ديگران، به ويژه نخبگان، غفلت نورزيده و مشورت پذير باشند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد