در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
قطعا نه! همه روزه در سراسر دنیا، وقایع تلخ و خیلی تلخی رخ میدهد که روی دادن یکی از آنها برای اینکه ملتی را عزادار کند کافی است اما شاید حجم ناله و یاسی که در شبکههای اجتماعی ما پمپاژ میشود به اندازه کشورهای جنگزده و فروپاشیده است!
برای سنجیدن صحت این گزاره کافی است نگاهی داشته باشیم به متنهایی که پس از هر رویداد منفی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
مثلا پس از مرگ یک هنرمند، انبوهی از متنها در نفرینشده بودن یک سال خاص و حتی ملت ما نشر و بازنشر میشوند! گویی در سایر کشورها، انسانها عمری نامحدود دارند و هیچ هنرمند و شخصیت محبوبی از دنیا نمیرود و حتما پای نفرین و شوم بودن خاصی در میان است که یک شخصیت محبوب فوت کرده است!
همین قیاس را در مورد سایر اخبار تلخ مانند زلزله، سیل یا حتی تصادفات جادهای میتوان داشت. اما چرا این اتفاق رقم میخورد؟
به نظر میرسد ضعیف دیدن خود و یا ندیدن نقاط قوت در سالهای اخیر به دلایلی که بررسی آن مجال جداگانهای میطلبد کم کم تبدیل به یک اپیدمی در جامعه ایرانی شده و به واسطه گستردگی و نفوذ زیاد شبکههای اجتماعی این خطر وجود دارد که در شرایط فعلی و نابسامانی اقتصاد، ضعیف، نفرین شده و آفتزده تبدیل به باوری عمومی در میان طیف وسیعی از اقشار جامعه شود.
اما رسانهها در این شرایط چه کاری باید انجام دهند؟ حتما یکی از کارهایی که نباید انجام شود تزریق امید نابجا و کاذب و به بیان دیگر فریب جامعه است.
رسانه در چنین شرایطی باید ضمن صداقت در بیان مشکلات و مطالبه جدی از مسئولین، نقاط امیدبخش واقعی را به مردم نشان دهند و البته مهمترین امیدبخشی هم از سوی مسئولان خواهد بود.
حتی در سختترین و مرگآورترین بیماریها هم داشتن روحیه قوی و امید داشتن به آینده میتواند به انسان در گذر از بیماری کمک کند. بدن جامعه ما هم با داشتن روحیه امید به آینده و تلاش برای مبارزه با مریضیها میتواند به روزهای اوج خود باز گردد.
شیما کرمی
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد