به گزارش خبرنگار جامجم، ساعت۱۱صبح یکشنبه اول مرداد امسال، کشف جسد دختر جوانی در خانهای در شهرری از سوی پدرش به پلیس ۱۱۰ گزارش شد. در ادامه ماموران به خانه او اعزام و تحقیقات را آغاز کردند. ماموران جسد دختر ۳۲ ساله به نام لیلا را در اتاق مسکونی نزدیک پشتبام خانه یافتند. بررسیهای اولیه از جسد نشان میداد که او بر اثر خفگی به قتل رسیده است. در ادامه تحقیقات پلیسی معلوم شد که او با پسر ۲۲ ساله قرار ملاقات داشته که این پسر در همان خانه دستگیر شد. او در تحقیقات مقدماتی درباره انگیزهاش از این حادثه، گفت: وقتی که پدرم فوت کرد، حال روحی نامناسبی پیدا کردم و با پیشنهاد دوستانم مواد مخدر کشیدم.
من و دختر جوان در یک مهمانی آشنا شدیم و فهمیدم او نیز معتاد به مواد مخدر است. آن شب نیز شیشه مصرف کرده و برای دیدن او به خانهشان رفتم. دچار توهم ناشی از شیشه شده بودم و حالم خوب نبود. وقتی نزد او در پشتبام رفتم؛ توهمات عجیبی سراغم آمد. تصمیم به ترک مواد گرفتم. وقتی موضوع را با او در میان گذاشتم، قبول نکرد؛ من نیز خیلی عصبانی شدم به همینخاطر طناب را دور گردن خود انداختم تا اقدام به خودکشی کنم اما زن جوان با خشونت اجازه این کار را نداد؛ در میان این درگیری کنترل خودم را از دست دادم، طناب را دور گردن مقتوله انداختم و خفهاش کردم.
پس از تایید سلامت روانی متهم به قتل و بازسازی صحنه جنایت، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. دیروز کامران در شعبه دهم پای میز محاکمه ایستاد و از خود دفاع کرد. در ابتدای این جلسه پدر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: دو پسر و دخترم را در سالهای گذشته از دست دادم. سه ماه قبل هم همسرم فوت کرد. یکی از پسرانم بعد از ترک اعتیاد، سکته کرد. راضی به مرگ کامران نیستم و او را میبخشم اما تقاضای دیه دارم.
سپس کامران در جایگاه ایستاد تا از جنبه عمومی جرم محاکمه شود. پسر جوان منکر قتل این دختر شد و با طرح ادعای جدیدی گفت: من و لیلا دوست بودیم. عاشق هم بوده و میخواستیم ازدواج کنیم اما هر دو معتاد بودیم. لیلا هروئین مصرف میکرد. روز حادثه به خانه او رفتم و صحبت کردیم. وقتی دیدیم نمیتوانیم اعتیاد را ترک کنیم، تصمیم به خود کشی گرفتیم. به همین خاطر قبلش مواد زیاد کشیده بودم. او طنابی دور گردنش انداخت و دو طرف آن را کشید تا خفه شود اما نتوانست. بعد قرار شد من اول او را خفه کنم. حدود ۱۵ ثانیهای طناب را کشیدم که خفه شد. بعد طناب را دور گردن خودم انداختم و کشیدم که بیهوش شدم. پدر لیلا نجاتم داد.این ادعا با واکنش پدر لیلا همراه شد و اظهار کرد: همسرم آلزایمر داشت و از لیلا آب خواست که بعد از آن دیدم لیلا نیست. طنابی در دست کامران بود و با آن بازی میکرد. به اتاق رفتم و دیدم دخترم خفه شده است.
رئیس دادگاه از کامران درباره صحبتهای پدر لیلا پرسید که او ادامه داد: آنموقع در حالت خودم نبودم. حتی وقتی دیدم نفس نمیکشد، شروع به تنفس مصنوعی به او کردم. بعد دیدم پلیس بالای سرم است. از من فیلم میگرفتند و میپرسیدند که چه کردم. شیشه کشیده بودم. ما آنقدر مواد کشیده بودیم که همانجا دو نفرمان مردیم!
رئیس دادگاه پرسید: چرا قبول کردی او را خفه کنی؟ که متهم به قتل جواب داد: چون عاشقش بودم. وقتی گفت این کار را انجام بده، قبول کردم.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیلمدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.