عربستان همزمان با شکست‌های منطقه‌ای خود شاهد شکست‌هایی نیز در عرصه بین‌المللی از جمله تصویب قانون جاستا است و می‌توان گفت موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی یعنی ماجراجویی‌های افراطی و غیرمعقول عربستان در سطح منطقه و تلاش‌هایش در داخل آمریکا برای این‌که آب رفته را به جوی برگرداند یقینا با هم ارتباط مستقیمی دارند.
کد خبر: ۹۸۷۹۹۳

دکتر میر یوسف علوی، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو با جام سیاست به بررسی روابط آمریکا و عربستان و چالش‌های موجود میان آنها همچنین ارتباط میان شکست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی عربستان پرداخت.

طبق نظرسنجی جدید نیمی از مردم آمریکا با عربستان دشمنی دارند و در مقابل عربستان احساس نگرانی می‌کنند که جزو رای‌دهندگان به ترامپ نیز هستند، با توجه به چنین رویکردی آینده روابط عربستان با آمریکا و چالش‌های احتمالی میان این دو کشور را چگونه می‌بینید؟

روابط آمریکا و عربستان بسیار پیچیده است اما نزدیک به هفت دهه یا بیشتر است که این روابط براساس معادله نفت در برابر امنیت تنظیم شده است به این معنی که عربستان نفت مورد نیاز آمریکا را تامین می‌کند و در مقابلش آمریکا امنیت عربستان را. اما در سال‌های اخیر، روابط دو کشور دچار چالش و دست‌اندازهایی شده که به نظر می‌رسد این موضوع در زمان ترامپ افزایش پیدا کند، و به رغم تداوم روابط راهبردی دو کشور، کیفیت این روابط دچار تحولات جدیدی خواهد شد. البته سیاست ترامپ فعلا در تمام زمینه‌ها دچار ابهام است و خود ترامپ نیز عمدا به این ابهامات دامن می‌زند. اما اکثر صاحبنظران چشم‌انداز چندان روشنی در بهبود روابط عربستان و آمریکا در زمان ترامپ نمی‌بینند. در مورد نظرسنجی اخیر هم باید گفت در کل دید منفی نسبت به عربستان و اعراب در آمریکا وجود دارد که این موضوع ریشه در تاریخ استعمار دارد. همیشه تصویر کشورهای عربی و عربستان و به‌طور کلی شرق در ادبیات، رسانه‌ها و اخبار عمومی غرب و از جمله آمریکا یک تصویر منفی و دروغین بوده است. همان چیزی که ادوارد سعید به‌درستی نام صنعت شرق شناسی بر آن گذاشته است. اما در سال‌های اخیر و بویژه بعد از طرح صلح اسلو در دهه 90 میلادی و مهم‌تر از آن طرح صلح عربی در سال 2002، عربستان تلاش بسیاری با همکاری آیپک و سایر لابی‌های رژیم صهیونیستی انجام داد تا ایران‌هراسی را جایگزین عرب‌هراسی کند. با این حال این دید منفی نسبت به اعراب ریشه تاریخی در آمریکا دارد و ترامپ هم در جریان رقابت‌های انتخاباتی با توجه به پایگاه اجتماعی طرفدارانش به این موضوع عرب‌هراسی و دید منفی نسبت به عربستان و اعراب دامن زد. درگیری لفظی که با ولید طلال سرمایه‌دار سعودی داشت یا صحبت‌های زیادی که در این زمینه کرد، یک علت عمده اش این بود که پایگاه اصلی آقای ترامپ در طبقات سفید و انگلوساکسون و پروتستان و مناطق مرکزی آمریکا بود که اینها دید مثبتی در کل نسبت به خارجی‌ها و به طور اخص راجع به اعراب نداشته و ندارند. این کمپین و شعارهای انتخاباتی که داده شده بخشی از مشکل است ولی بخش دیگری به تحول کیفی که در روابط آمریکا و عربستان از سال‌ها قبل شروع شده برمی گردد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به موضوع افزایش تولید نفت صخره‌ای آمریکا، استقلال انرژی آمریکا از عربستان و همچنین قانون جاستا اشاره کرد؛ قانونی که با اجماع قاطع دو حزب به آن رای داده شد و به نظر می‌رسد یک مانع اصلی در بهبود روابط عربستان و آمریکا باشد. یکی از مسائلی که به نظر می‌رسد در سیاست ترامپ در کل باعث افزایش تنش و مشکلات آمریکا در خاورمیانه خواهد شد، سیاست متفاوتی است که ترامپ در مورد رژیم اسرائیل در مسائلی نظیر حمایت از شهرک‌سازی، انتقال پایتخت به بیت المقدس و انتصاب دیوید فریدمن به عنوان سفیر آمریکا در تل آویو قول داده و اکثر صاحبنظران می‌گویند یک سیاست متفاوت با سیاست 60 ساله آمریکا است و می‌تواند تبعات زیادی داشته باشد و افزایش تنش‌ها با کشورهای دیگر و بویژه کشورهای خاورمیانه می‌تواند شامل این باشد. در دورانی اعراب و رژیم اسرائیل برضد ایران به هم نزدیک شدند که در نطقی که آقای کری چندی پیش داشت به این موضوع اشاره شد. به نظر می‌رسد سیاست جدید ترامپ در این زمینه بر روابط آمریکا و کشورهای عربی از جمله عربستان تاثیر منفی بگذارد. نکته دیگر نزدیکی یا تنش‌زدایی آمریکا با عربستان است. موضوع مبارزه با داعش و سیاست متفاوت ترامپ در سوریه هم جزو گلایه‌های شدید عربستان و اعراب از دولت اوباما بود و در صورتی که آقای ترامپ واقعا این سیاست‌ها را اجرایی کند این گلایه‌ها ممکن است به تخاصم یا تنش‌های جدی در روابط دو کشور تبدیل شود.

اشاره داشتید به قانون جاستا، همزمان با شکست‌های منطقه‌ای عربستان، این کشور در عرصه بین‌المللی هم شاهد شکست‌هایی از جمله تصویب قانون جاستا بود، می توان این شکست‌ها را در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی مرتبط دانست؟

نظریه‌ای که در فهم مسائل بین‌المللی و از جمله خاورمیانه و روابط با عربستان و آمریکا بسیار مفید است نظریه ثبات هژمونیک است. یعنی آمریکا به این نتیجه رسیده است که امکان ادامه نقش به عنوان یک هژمون و صرف هزینه‌های سرسام‌آور بلندپروازی‌های متحدان منطقه‌ای‌اش از جمله عربستان قابل تداوم نیست و این سیاست را باید عوض کند و تعهداتش را در مقابل کشورهایی نظیر عربستان کاهش بدهد. در مقابل کشورهایی مثل عربستان که با معادله نفت در برابر امنیت که اشاره کردم دهه‌هاست امنیتشان را برون‌سپاری کردند، بشدت نگران این موضوع هستند و نهایت تلاششان را می‌کنند که آمریکا را در منطقه نگه دارند و کماکان به ماجراجویی‌های خودشان در منطقه ادامه بدهند. به هر حال این موضوعی است که باعث تنش در روابط دو کشور شده و شاید قانون جاستا یک نوع علامت هشدار نسبت به حاکمان عربستان باشد که به هر حال روابط دچار تغییر کیفی شده و این روند ادامه پیدا خواهد کرد و این موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی یعنی رفتارالمللی یعنی ماجراجویی‌های افراطی و غیرمعقول عربستان در سطح منطقه و تلاش‌هایش در داخل آمریکا برای این‌که آب رفته را به جوی برگرداند یقینا با هم ارتباط مستقیمی دارند، اما تا زمانی که عربستان و کشورهای همسو به این نتیجه نرسند که امنیت در منطقه باید درونزا و با همکاری کشورهای منطقه باشد به نظر می‌رسد که ثبات در منطقه خاورمیانه به تاخیر بیفتد.

علی‌رغم انتقاداتی که در داخل آمریکا از اقدامات عربستان در یمن می‌شود همچنان شاهد قراردادهای تسلیحاتی بین دو کشور هستیم. مقامات آمریکایی این پارادوکس را چطور در داخل کشورشان توجیه می‌کنند از یک طرف منتقد هستند و از یک طرف هم این قرارداد تسلیحاتی بسته می‌شود؟

دو موضوع وجود دارد، آمریکا و عربستان در مناطق مختلف خاورمیانه مثل ایران، سوریه و مصر اختلافاتی با هم داشتند ولی برخی جاها با یکدیگر همکاری و همراهی نزدیکی داشتند که یمن یکی از آنهاست. یعنی نمی‌توانیم بگوییم یمن از ابتدای شروع انقلاب‌های عربی در سال 2011 مایه اختلاف دو کشور بوده است اما بتدریج که تجاوز نظامی عربستان با هماهنگی و رضایت اولیه آمریکا صورت گرفت این جنگ آنطور که سعودی‌ها انتظار داشتند جلو نرفت، همراهی آمریکا هم با شک و تردیدهایی مواجه شد. بحث حقوق بشری موضوع دیگری است. همانطور که در رسانه‌ها و شخصیت‌های اصلی آمریکایی هم آمده است خود آنها هم بر سوءاستفاده ابزاری از موضوع حقوق بشر اذعان دارند. اخیرا و حتی در جریان خروج عربستان از فهرست کشورهای کودک‌کش در سازمان ملل در سرمقاله نیویورک تایمز اذعان شده بود که دیگر همه می‌دانند که موضوعاتی مثل حقوق بشر و نظایر آن فقط ابزار سیاسی صرف است و واقعیت چندانی ندارد و حقوق بشر و مسائلی از این دست در حد تبلیغات و شعارهای سیاسی باقی مانده و مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها