فرض کنید قصد دارید لپ‌تاپ یا رایانه‌ای شخصی بخرید.
کد خبر: ۹۸۷۳۲۶

پرسش اول ما این است که اگر می‌خواهید کالای دست دوم تهیه کنید که هیچ، اما اگر قصد دارید کالای نو بخرید چقدر برای شما مهم است کالای مورد نظر از گمرک و به‌طور قانونی وارد کشور شده یا از طرق دیگر و به اصطلاح قاچاق؟ آیا اصلا برایتان مهم است بدانید چه کسی یا چه شرکتی کالای مورد نظرتان را وارد یا قاچاق کرده است؟ پرسش دوم این که چه عاملی در خرید شما موثرتر است؛ این‌که کالای خود را از کجا و از چه راهی تهیه می‌کنید یا این‌که مثل همه مردم جهان قیمت هم برایتان مهم است؟

تا به حال چند بار مطالبی از این نوع را در مطبوعات و رسانه‌ها دیده‌اید که قرار است برای ساماندهی بازار کالاهای ارتباطی یا صوتی و تصویری تدابیری ویژه‌ اتخاذ و اعمال شود که جلوی قاچاق کالا گرفته شود و مشتری‌ها با خیال راحت خرید کنند. چند بار شاهد انواع طرح‌های مختلف و شکست آنها یکی پس از دیگری بوده‌اید؟ طرح‌هایی که برخی دولتی و برخی دیگر صنفی بوده است؛ نمونه آن برچسب شبنم.

همین چند هفته پیش دوباره سرو صدای مطبوعاتی یکی از این طرح‌های مشابه بلند شد و حرف‌های جالبی هم در این مورد زده شد.

دوباره «ساماندهی خدمات پس از فروش در حوزه بازار فناوری اطلاعات و کالاهای دیجیتال» موضوعی شد تا اخبار و گزارش‌هایی در مورد آن و از نشستی با محور آن مطبوعاتی شود. موضوعی که نه‌تنها جدید نیست، بلکه آنقدر طی چند دهه حرف آن زده شده و عمل آن به جایی نرسیده که به طنزی تلخ بیشتر شباهت دارد تا طرحی برای پیگیری.

در همین اخبار و خبرهای مرتبط با آن نکات دیگری نیز آمده بود که به نوبه خود جالب، تلخ و البته «تاثیرنگذار» بود! در گزارش‌های مرتبط با نشستی برای ساماندهی خدمات پس از فروش یکی از فعالان صنفی فروشندگان دستگاه‌های رایانه‌ای خبر از واردات لپ‌تاپ توسط شخص یا گروهی از فعالان بازار آهن می‌داد.

در بخش دیگری از این گزارش‌ها هم از قول همان مسئول صحبت از این شد که 98 درصد قاچاق در محصولات فناوری اطلاعات در سایت‌های فروش اینترنتی عرضه می‌شود. اما این مسائل صنفی چقدر در عادات و تجربه خرید کاربران و خریداران کالاهای فناورانه تاثیر دارد؟ به فرض که بیش از 90درصد کالاهای سایت‌های اینترنتی فروش کالا قاچاق باشد، در مقابل چقدر از کالاهای فروشگاه‌های کوچک و بزرگ فیزیکی قاچاق است یا نیست؟

عمده یا خرده؛ قاچاق یا قانونی!

تا به حال چند بار هنگام خرید با جمله بظاهر دلگرم‌کننده «ما عمده‌فروش هستیم» از سوی فروشنده مواجه شده‌اید؟ این جمله برای این منظور است که خریدار با خیال راحت از فروشگاه خرید کند، چون می‌داند فروشگاه عمده‌فروش است و اول این‌که به این دلیل قیمتش از بقیه رقبا مناسب‌تر است و دوم چون عمده‌فروش است لابد کسب و کار بادوامی دارد و شش ماه بعد وقتی به آن آدرس مراجعه می‌کنیم همان مغازه سرجایش است.

این که به چه دلیل ما علاقه داریم در امورات مختلف بزرگنمایی و برجسته‌نمایی کنیم بحث دیگری است و از حوزه این نوشته فراتر، اما مصداق چنین پدیده‌ای نامگذاری
سوپرمارکت برای بقالی‌های کوچک، استفاده از عبارت «نماینده انحصاری» به فروشگاهی چند متری یا یک شرکت واسطه و اصطلاح «عمده‌فروش» به جای «خرده‌فروش» است. شاید ‌تصور این است که «خرده‌فروشی» به‌دلیل داشتن کلمه «خرده» حاوی بار منفی بوده و کسب و کار را کوچک و حقیر جلوه می‌دهد. در این صورت بد نیست بدانیم
Amazon، eBay، AliBaba، وال مارت و بسیاری از زیرساخت‌های بزرگ و با گردش مالی چند ده میلیارد دلاری در سال، همه به‌عنوان خرده‌فروش در جهان شناخته می‌شوند. پس خرده‌فروشی کار کوچکی نبوده و کسب و کاری کاملا به‌روز است که استفاده زیادی از فناوری روز کرده و در بسیاری از موارد نوآوری‌های زیادی را تولید و معرفی می‌کند.

برگردیم به اولین پرسش مطرح شده در ابتدا و مقدمه مطلب، آیا برای شما به‌عنوان خریدار مهم است که کالای ارتباطی‌تان کاملا قانونی وارد کشور شده؟ یا بهتر است اینگونه سوال مطرح شود: چند درصد از کالاهای این مغازه‌ها از مبادی قانونی وارد کشور شده است؟ این چیزی است که نه من می‌دانم و نه هیچ خریدار دیگری. با این حال چقدر باید خریداران به این مساله توجه کنند که کالایی که می‌خرند قاچاق وارد شده یا قانونی؟

پاسخ صریح و صادقانه این پرسش این است که این مساله باید پیش از رسیدن به بازار و عرضه در فروشگاه‌ها حل شده باشد. در اصل این‌که خریدار کالای قاچاق را می‌خرد یا کالای وارد شده از گمرک، نه‌تنها ربطی به خریدار ندارد، بلکه فرض بر این‌که راهکاری برای مشخص شدن کالای قاچاق از کالای وارد شده قانونی اتخاذ و عملیاتی شود. در این صورت ممکن است در یک فروشگاه دو مدل کالا عرضه شود: قاچاق و گمرکی! یا حتی ممکن است خود فروشگاه‌ها تفکیک شود: فروشگاه‌های فروش کالای قاچاق و فروشگاه‌های کالای قانونی! چقدر چنین سناریویی محتمل است و چقدر مضحک!

قیمت، واسطه‌گری، دلار و مردم

در کشور ما تعیین‌کننده‌ترین عامل در قیمت کالاها، واسطه‌های متعددی هستند که کالاها را از این دست به آن دست می‌فروشند. تعدد واسطه‌ها و تثبیت واسطه‌گری لایه به لایه به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نیروی محرکه‌ اشتغال در کسب و کارهای مرتبط با واردات و حتی تولید داخلی و خدمات فاوا باعث می‌شود در درجه اول سنگینی بار مسئولیت برای خدمات پس از فروش میان شانه‌های زیادی تقسیم شود که در آخر هم شانه خالی کردن از این مسئولیت در قبال مشتریان را تسهیل کند. دوم این‌که قیمت کالاها به طرزی عجیب در کشور بالا باشد و با گذشت زمان و حتی کنار رفتن و از رونق افتادن کالاها و فناوری‌ها، قیمت کالا بالاتر هم برود!

بی‌‌ثباتی قیمت دلار در کشور ما دستاویز دیگری برای رویکرد بسیار منزجر کننده کنترل قیمت توسط خود عرضه‌کنندگان کالا و واسطه‌هاست. آیا کابل HDMI، لپ‌تاپ، تلویزیون و کارت گرافیک، شمش طلاست؟ در این صورت چرا در کشور ما کالاهای مصرفی الکترونیکی با شیوه بورس طلا و ارز به مردم عرضه می‌شود؟

کالاها اگر در حجم زیاد سفارش داده شود با کانتینر و کشتی یا کامیون حمل و وارد کشور می‌شود. اگر زمان مهم باشد و حجم کالا هم اجازه دهد، برای انتقال کالا به کشور از هواپیما استفاده می‌شود. اکثر کالاها زمان زیادی در انبار می‌ماند و کالاهایی مثل ماوس، کیبورد، بلندگو، کابل و بسیاری از اقلام دیگر که در مقابل کالاهایی مثل گوشی موبایل، فناوری آن دیر به دیر کهنه می‌شود، ممکن است چند سال پیش خریداری شده باشد. با این حال به محض بالا رفتن قیمت دلار، تمام کالاها دچار افزایش قیمت می‌شود. این رویه‌ای است که تاکنون وجود داشته و هیچ کاری هم در قبالش صورت نگرفته است.

برگردیم به سوال دوم که در ابتدای نوشته مطرح شد؛ مهم‌ترین معیار خرید مردم در ایران چه چیزی است؟

مهم‌ترین عامل برای خرید مردم در ایران همان‌طور که در تمام جهان برای خرید کالا موثر است، قیمت کالاست. حال مردم ما با این بازار و رویه افزایش قیمت‌ها به بهانه‌های مختلف چه کنند؟ آیا باید کالای گران‌تر را بخرند به این امید که گارانتی معتبر دارد و از مبادی قانونی و از طریق گمرک وارد شده است؟

با شرایطی که کسبه محترم در تمام حوزه‌ها برای مردم به وجود آورده‌اند، مردم به محض گران شدن کالا از بیم گران‌تر شدن، برای خرید اقدام می‌کنند و شعار قدیمی «الان بخر چون هفته آینده ممکن است گران‌تر شود» ریشه محکم‌تری در ذهن خریداران ایرانی پیدا می‌کند. با این تفسیر آیا برای مردم فرق می‌کند اگر کالای خود را از مغازه‌ای بخرند که متعلق به صنف فاوا است، اما کالای آن را صنف آهن یا هر صنف دیگری وارد یا قاچاق کرده باشد؟ این چه چیزی را نشان می‌دهد؟

حقایق بازار در ایران

در کشور ما روش کسب و کار بر پایه واسطه‌گری برنامه‌ریزی شده و می‌شود. این رویکرد با وجود هزاران مغازه کوچک و در حد چند متر در مراکز بیشتر شهرها به نام بازار، به‌طور سنتی ریشه در فرهنگ چند هزار ساله ما دارد و رویکردی یکشبه نیست. «بازار» مفهومی قدیمی و «پارتی» است که در تمام جهان با نام کشورهایی مثل ایران، ترکیه و چند کشور اسلامی شناخته می‌شود. بازار مکانی مسقف یا خیابانی است که در آن مغازه‌های دائمی زیاد وجود دارد. ما این مفهوم را در دوران کنونی حفظ کرده‌ایم. برخلاف تصور ما و ادعای مطرح شده توسط برخی از کسبه اصولا بازار چیزی جز یک مرکز «خرده‌فروشی» نیست. مرکزی برای خرده‌فروشی و نشان دادن نمونه کالا برای مشتری‌هایی که خریدی کمی بیشتر از مردم عادی دارند. به‌این‌ترتیب در منطقه وسیعی از شهرهای بزرگ کشورمان، بازار مرکزی است که به‌طور «افقی» گسترش دارد. تعداد مغازه‌های بسیار کوچک از نظر متراژ در آن زیاد است و کالاهای مشابه هم به روشی عجیب در مغازه‌هایی در کنار هم عرضه می‌شود. یعنی پارچه‌فروش‌ها در گوشه‌ای از بازار در کنار هم هستند، فرش فروشان به همچنین و... .

در کشور ما کسب و کارهای حوزه فروشندگی و عرضه کالا در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات رویکردی مشابه، اما کمی مدرن‌تر را برای عرضه کالا به مردم پیش گرفته‌اند. نمونه آن پاساژهای عرضه کالاهای فناوری اطلاعات و ارتباطات است. پاساژها برخلاف بازار سنتی با کوچه پس کوچه‌های تو در تو و شلوغ، باربرها و چرخ‌دستی‌ها، مکان‌هایی هستند حاوی تعداد قابل توجهی مغازه کوچک که در مجتمعی چند طبقه قرار دارند و به جای این‌که افقی گسترده باشند، عمودی گسترده‌اند. اغلب مغازه‌های این پاساژها کوچک هستند و کالاهای کاملا مشابه را با قیمت‌های مختلف و گاه با گارانتی‌های مختلف عرضه می‌کنند. همان روش بازار سنتی اما با گارانتی، با زرق و برق بیشتر و با پارکینگ و رستوران در طبقه آخر و شاید سالن سینما. در این میان برخی شرکت‌ها توانسته‌اند با تثبیت برند خود در بازار به‌عنوان نمایندگی کالا یا با استفاده از روش‌های مدرن‌تر مغازه‌داری و مغازه‌گردانی مشتری‌های بیشتری داشته باشند و مغازه‌های دیگر، اغلب مغازه‌هایی هستند که خود را مستقل می‌دانند. حقیقت غیرقابل انکار دیگر این است که تمام این مغازه‌ها در کل خرده‌فروش هستند.

حقایق بازار در ایران

در کشور ما روش کسب و کار بر پایه واسطه‌گری برنامه‌ریزی شده و می‌شود. این رویکرد با وجود هزاران مغازه کوچک و در حد چند متر در مراکز بیشتر شهرها به نام بازار، به‌طور سنتی ریشه در فرهنگ چند هزار ساله ما دارد و رویکردی یکشبه نیست. «بازار» مفهومی قدیمی و «پارتی» است که در تمام جهان با نام کشورهایی مثل ایران، ترکیه و چند کشور اسلامی شناخته می‌شود. بازار مکانی مسقف یا خیابانی است که در آن مغازه‌های دائمی زیاد وجود دارد. ما این مفهوم را در دوران کنونی حفظ کرده‌ایم. برخلاف تصور ما و ادعای مطرح شده توسط برخی از کسبه اصولا بازار چیزی جز یک مرکز «خرده‌فروشی» نیست. مرکزی برای خرده‌فروشی و نشان دادن نمونه کالا برای مشتری‌هایی که خریدی کمی بیشتر از مردم عادی دارند. به‌این‌ترتیب در منطقه وسیعی از شهرهای بزرگ کشورمان، بازار مرکزی است که به‌طور «افقی» گسترش دارد. تعداد مغازه‌های بسیار کوچک از نظر متراژ در آن زیاد است و کالاهای مشابه هم به روشی عجیب در مغازه‌هایی در کنار هم عرضه می‌شود. یعنی پارچه‌فروش‌ها در گوشه‌ای از بازار در کنار هم هستند، فرش فروشان به همچنین و... .

در کشور ما کسب و کارهای حوزه فروشندگی و عرضه کالا در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات رویکردی مشابه، اما کمی مدرن‌تر را برای عرضه کالا به مردم پیش گرفته‌اند. نمونه آن پاساژهای عرضه کالاهای فناوری اطلاعات و ارتباطات است. پاساژها برخلاف بازار سنتی با کوچه پس کوچه‌های تو در تو و شلوغ، باربرها و چرخ‌دستی‌ها، مکان‌هایی هستند حاوی تعداد قابل توجهی مغازه کوچک که در مجتمعی چند طبقه قرار دارند و به جای این‌که افقی گسترده باشند، عمودی گسترده‌اند. اغلب مغازه‌های این پاساژها کوچک هستند و کالاهای کاملا مشابه را با قیمت‌های مختلف و گاه با گارانتی‌های مختلف عرضه می‌کنند. همان روش بازار سنتی اما با گارانتی، با زرق و برق بیشتر و با پارکینگ و رستوران در طبقه آخر و شاید سالن سینما. در این میان برخی شرکت‌ها توانسته‌اند با تثبیت برند خود در بازار به‌عنوان نمایندگی کالا یا با استفاده از روش‌های مدرن‌تر مغازه‌داری و مغازه‌گردانی مشتری‌های بیشتری داشته باشند و مغازه‌های دیگر، اغلب مغازه‌هایی هستند که خود را مستقل می‌دانند. حقیقت غیرقابل انکار دیگر این است که تمام این مغازه‌ها در کل خرده‌فروش هستند.

راه‌حل

می‌توان گفت راه‌حل آن چیزهایی نیست که تاکنون درباره‌اش خوانده‌ یا از اقدام به آن مطلع شده‌ایم. یک طرح پیشنهادی چند ساله به سازمان حمایت از مصرف‌کننده یا تجمیع چند نهاد صنفی با یکدیگر یا سرکوب سایت‌های اینترنتی، فروختن برچسب هولوگرام توسط دولت و چسباندن آن به کالاها توسط خرده‌فروشان، یک عنوان پرطمطراق برای یک نشست و صحبت‌های چند نماینده اتاق بازرگانی راه‌حل کار نیست.

همچنین جلوه دادن در دست داشتن ریش و قیچی توسط خریداران هم که به نوعی پاک کردن صورت مساله است، دیگر رویکردی نخ‌نما شده است. راه‌حل نمی‌تواند چیزی باشد که تاکنون درباره‌اش خوانده یا از اقدام به آن مطلع شده‌ایم، چراکه اگر چنین بود، چنان نبود!

محمدعلی پورخصالیان | تحلیلگر حوزه فاوا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها