فرشاد پیوس، فرشاد آقای گل فوتبال ایران در دهههای 60 و 70 است که روزگاری به خاطر نیشهایی که به مدافعان حریف میزد و توپ را به تور دروازهها میچسباند، مارزنگی آسیا هم لقب گرفته بود. یک مهاجم موقعیتشناس با خصوصیت تمامکنندگی که این روزها فوتبال ما مثل پیوس ندارد.
دوران نوجوانی پیوس مثل خیلی از بچههای هم سن و سال او به عشق پوشیدن پیراهن پرسپولیس در محله نازیآباد گذشت. بازی در تیمهای راهآهن، شاهین و نیروی هوایی که با درخشش او همراه بود؛ آقای گل سالهای بعد فوتبال ایران را به آرزویش رساند و پیوس با ورود به پرسپولیس، هویت سرخ پیدا کرد.
پیوس شکارچی لحظهها بود و درون محوطه جریمه یک فرصت کافی بود تا پایش به گلزنی باز شود. فوتبالیستی منضبط که به قول خودش فوتبالش را بهخاطر فستفودها و بیداری تا نیمههای شب حرام نکرد و تمام تمرکز او روی تمرین و مسابقه بود. ادامه درخشش پیوس در فوتبال حرفهای سبب شد تا یکی از کشورهای حوزه خلیجفارس آقای گل فوتبال ایران را برای بازی در الاهلی قطر فرابخواند و مهاجم تیزپای ایران یک فصل از اردوی سرخها جدا شد.
پیوس هنوز وقتی آن روزهای بازی در امجدیه یا ورزشگاه آزادی را به یاد میآورد با کمی مکث حرف میزند طوری که انگار دلش برای آن روزها تنگ شده است. برای جوانی؛ برای روزهای باشکوهی که همراه با پرسپولیس گذشت و اکنون آه میکشد و میگوید؛ چه زود گذشت.
فرشاد آقای گل بیستم تیر 1376 در بازی خداحافظی آن هم برابر استقلال به میدان رفت که لحظات خاطرهانگیزی داشت. در آن مسابقه پیوس 13 دقیقه بازی کرد که دو بار موقعیت گل داشت.
میگوید فکر میکرد ضربهای که به سمت دروازه غلامپور زد گل میشود، اما گل نشد. در پایان وقتی دور افتخار میزد پرسپولیسیها و استقلالیها یک صدا تشویقش میکردند و حتی آبیها با همان لقب «فرشاد آقای گل» با فرشاد پیوس خداحافظی کردند. پیوس به خاطر همان تشویق آبیها هنوز میگوید؛ خوب شد آن توپ گل نشد.
سرخترین پسر فوتبال ایران؟
بنده؟ اینطور میگویند.
چرا؟
خب من یک پرسپولیسی متعصب هستم. به خاطر اینکه تیمم را از بچگی دوست داشتم و دارم.
پرسپولیس کجاست؟
تخت جمشید. پارسه یا پرسپولیس در شیراز همهاش یکی است.
عاشق کدام پرسپولیسیها بودید؟
همایون بهزادی و حسین کلانی. خدا میداند بابت تماشای بازی این دو نفر چقدر خوشحالی میکردم.
چند ساله بودید عاشق شدید؟
عاشق چی فوتبال؟
حالا!
از ده یازده سالگی عاشق فوتبال شدم.
رنگ عشق شما قرمز است؟
بله . قرمزِ قرمز.
کری استقلالیها؟
رنگ آسمان آبی است.
اولین بار که به استادیوم رفتید؟
با شوهر خواهرم بازی پرسپولیس و شاهین را تماشا کردیم. سال 1358 در امجدیه.
اولین بار که برای پرسپولیس بازی کردید؟
پرسپولیس – دارایی سال 1364. قبل از آن هم در زمین تهرانسر یک بازی دوستانه با نفت تهران انجام داده بودم.
کی سند سرخ به نامتان شد؟
پرسپولیس ملک شخصی من و بازیکنان دیروز و امروز نیست. پرسپولیس مال مردم است که این تیم را دوست دارند. من و امثال من وقتی در گذر تاریخ به این تیم میآییم باید برای پیراهن تیم تعصب داشته باشیم.
کی قرارداد بستید؟
همان بازی دوستانه با نفت بود فکر کنم.
چقدر؟
18 هزار تومان برای یک فصل. در آن روز علی آقا با ده دوازده نفر دیگر همه را جمع کرد و گفت فرشاد همان قدر پول میگیرد که درخشان و پنجعلی میگیرند.
شما بوی گل میدادید؟
من قبل از آمدنم به پرسپولیس هم بوی گل میدادم و آقای گل بودم، اما در پرسپولیس مطرح شدم. در راهآهن و شاهین بازی کرده بودم، اما عشق اصلی من پرسپولیس است.
فرشاد آقای گل را دوست داشتید؟
هنوز هم دوست دارم. دوران خوبی بود. یادش بخیر. من در تیم نیروی هوایی با 22 گل زده آقای گل بودم و به پرسپولیس آمدم. هنوز یاد آن روزها میافتم برایم خاطرهانگیز است.
از نیروی هوایی تا پرسپولیس؟
برای ورود به پرسپولیس یک روز علی پروین با من صحبت کرد و من هم آرزو داشتم با پیراهن پرسپولیس بازی کنم درنگ نکردم.
موقعیتطلب بودید؟
موقعیتشناس بودم. توی هجده قدم هر کجا توپ بود به وقتش تشخیص میدادم کجا باشم که بخت بیشتری برای گلزنی داشته باشم.
چرا به شما میگفتند مار زنگی؟
من 35 بازی ملی انجام دادم و 19 گل ملی دارم. به خاطر اینکه در محوطه جریمه حریف خطرناک بودم به من لقب مارزنگی آسیا داده بودند.
قشقایی امسال خیبر خرمآباد دوران شما بود؟
آهان آن بازی معروف را میگویید در جام حذفی. راستش بازیهای حذفی را نمیشود آنالیز کرد. در فوتبال دنیا هم اتفاقات عجیبی در جام حذفی میافتد. قشقایی یا خیبر خرم آباد دوران ما هم جزو همین اتفاقات فوتبال هستند.
چرا پرسپولیس به خیبر خرمآباد باخت؟
ما حریف را دستکم گرفتیم و تجربه خوبی برایمان بود. در همان بازی من یک شوت زدم که دو بار به تیر خورد، اما به تور نچسبید. واقعا بعضی روزها در فوتبال استثنایی است هر چند خیبر آن روز خیلی خوب بازی کرد و نمیخواهم منکر شایستگیهای تیم آنها شوم.
بغض فرشاد کی ترکید؟
روز بازی با استقلال در آخرین داربی . بیستم تیر 1376 برای آخرین بار پیراهن تیم پرسپولیس را برتن کردم و برابر استقلال چند دقیقه به میدان رفتم و بعد زمین را بوسیدم و با فوتبال خداحافظی کردم. در همان دقایق پایانی حضور در مستطیل سبز بود که یهویی بغضم ترکید و زدم زیر گریه.
پیوس یعنی چه؟
پدرم از مهاجران باکو بود و سالها در اردبیل زندگی کرد. خودم زاده تهران و بزرگ شده محله نازیآباد هستم. از کودکی درباره نام خانوادگیام از من میپرسیدند که مجبور بودم یک کلمه جواب بدهم؛ انتظار.
بیشترین تعداد گل زده؟
من سال 1373 بیست گل در لیگ فوتبال ایران زده بودم . یک گل هم به استقلال در آن سال زدم که بازی را 3 بر صفر به سود استقلال اعلام کردند و آن گل به حساب نیامد. در مجموع با 153 گل زده بهترین گلزن تمام ادوار پرسپولیس هستم. یک بار هم در لیگ قطر آقای
گل شدم.
طعم قهرمانی با پرسپولیس؟
شیرین و دوستداشتنی طوری که هر سال میخواهی تکرارش کنی.با پرسپولیس چند دوره قهرمان باشگاههای تهران شدم و در سالهای 1366 و 1370 قهرمان جام حذفی ایران. همه این قهرمانیها شیرین بودند.
پیوس این روزها؟
قابل احترام برای مردم. خوشحالم در این روزها زندگی میکنم و به نظرم از دوران بازیام معروفتر هستم. فوتبال هر بازیکنی یک روز به پایان میرسد در نهایت ممکن است مربی شود، اما در پایان این دورهها مهم است پیش مردم عزیز باشی و مردم دوستت داشته باشند.
شما مربی بدشانسی هستید؟
هر چه خواست خدا باشد. من دو بار تراکتورسازی را قهرمان لیگ یک کردم، اما در پلیآف باختیم و به لیگ برتر نرسیدیم. در تیمهای شهید قندی یزد، خونه به خونه بابل یا سپیدرود رشت نتایج من خوب بودند، اما هنوز قسمت نشده در لیگ برتر مربیگری کنم.
ماجرای یک قهر
اهل قهر هم که بودید؟
نه . برای چی .
سال 65 خاطرتان نیست؟
بله آن سال و هنگام بازیهای آسیایی 1986 به همراه بازیکنان دیگر در اعتراض به کادر فنی تیم ملی، از تیم استعفا کردم، اما برای کارم دلیل داشتم.
چه دلیلی؟
خدا بیامرزد آقای پرویز دهداری را. ایشان فردی منضبط و منظم بودند و همه برنامههای آن مرحوم به خوبی اجرا میشد، اما اطرافیان مرحوم دهداری به او مشاوره درستی نمیدادند چوب لای چرخ میگذاشتند و گرای بچهها را پیش سرمربی تیم ملی میدادند که مسبب جریان استعفای اعضای تیم ملی شدند.
نگاه الان شما به آن روزها؟
خب انسان هر دوره کامل تر از روزها و دوران گذشته خود میشود و شاید اگر به آن دوران برگردم یک سری کارها را انجام ندهم.
الان کسی نزدیک به دوران شماست؟
قوچاننژاد و سردار آزمون فوتبالیستهای خوبی هستند. مهاجمان فرصت شناس که میتوانند آینده بسیار خوبی داشته باشند.
محمد رضاپور - روزنامه نگار
ضمیمه چمدان روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: