نکاتی جالب که احتمالاً از آن‌ها بی‌خبرید

اسرار کاخ سفید!

غرب از قدرت روسیه نگران است. این وحشت را هم می‌توان از صحبت فرماندهان ناتو در ادوار مختلف و هم با نگاهی به اظهارات این روزهای مقامات کاخ سفید درباره دخالت کرملین در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا درک کرد، اما چرا باید واشنگتن و متحدان اروپایی‌اش تا این اندازه از قدرت مسکو نگران باشند؟
کد خبر: ۹۷۹۹۳۰

اختلافات غرب با روس‌ها ریشه تاریخی دارد. چه در زمان حکومت تزاری در روسیه، غربی‌ها که آن روز نمادشان قدرت بریتانیا و امپراتوری فرانسه و اتریش-مجارستان بود، روسیه را رقیبی برای پیگیری سیاست‌های امپریالیستی خود می‌دیدند و چه پس از انقلاب کمونیستی در این کشور، که لیبرالیسم غربی، مارکسیسم روسی را تهدیدی برای ایدئولوژی سیاسی - فلسفی خود دید. هرچند در مقاطعی مانند جنگ جهانی دوم، روس‌ها تبدیل به ناجی تمدن غربی شدند و از فروپاشی غرب در دامان نازیسم هیتلری جلوگیری کردند، اما غربی‌ها همواره به روسیه به‌عنوان رقیبی نگریسته‌اند که می‌تواند همه رشته‌های سیاستمداران غربی را پنبه کند.

25 سال پیش با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، غربی‌ها نفسی راحت کشیدند، به این گمان که دیگر خبری از رقیب قدرتمند چپ‌گرا نیست. شاید برای همین بود که فرانسیس فوکویاما از «پایان تاریخ» سخن گفت و غرب را برنده قرن‌ها رقابت ایدئولوژیک در حوزه‌های مختلف نامید، اما در همان سال‌هایی که غربی‌ها سرخوش از تجزیه کشور رقیب، خواب جنگ ستارگان می‌دیدند، ساموئل هانتینگتون به آنها هشدار داد که در دوره پساایدئولوژی، باید منتظر جنگ تمدن‌ها بود. تمدن‌هایی هفتگانه که او یکی از آنها را تمدن اسلاوـ‌‌‌‌ارتدوکس روسی می‌دانست، دیگری تمدن کنفسیوس چینی و مهم‌ترین آنها، تمدن اسلامی. هانتینگتون در اثر مشهور خود با عنوان «برخورد تمدن‌ها و تغییر جهان» از سربرآوردن تمدن اسلامی و چینی سخن گفت و به غربی‌ها هشدار می‌داد که باید منتظر برخوردهای میان تمدنی باشند.

هشدار او را البته کمی بعد «زبیگنیو برژینسکی» تکمیل کرد، آنگاه که از احتمال اتحاد چین و روسیه و ایران سخن گفت: «چنین‌ ائتلافی‌ گرداب‌ عظیمی‌ از خشونت‌ به‌ بار می‌آورد که‌ به‌ طور طولی‌ و در عرض‌ نقطه‌ شرق‌ آسیا امتداد دارد. گسترة‌ آن‌ از شرق‌ به‌ غرب، از دریای‌ آدریاتیک به‌ بالکان‌ و تا مرز چین‌ در منطقه‌ سین‌کیانک‌ تداوم‌ می‌یابد و از جنوب‌ به‌ شمال‌ نیز اطراف‌ خلیج‌فارس‌ دور می‌زند و بخشی‌ از خاورمیانه‌ سپس‌ ایران، پاکستان‌ و افغانستان‌ را دربر می‌گیرد و در جنوب‌ نیز در امتداد مرز روسیه‌ ـ قزاقستان‌ و در شمال‌ تا مرزهای‌ روسیه‌ ـ اوکراین‌ امتداد می‌یابد. نزدیک‌ به‌ 30 کشور در این‌ منطقه‌ واقع‌ است‌ و تقریباً‌ 400 میلیون‌ نفر در آنجا زندگی‌ می‌کنند... من‌ فکر می‌کنم‌ که‌ این‌ منطقه‌ای‌ است‌ که‌ احتمالاً‌ استفادة‌ بعدی‌ از بمب‌ هسته‌ای‌ را در آن‌ شاهد خواهیم‌ بود.»

این وحشت آمریکایی از اتحاد قدرت‌های شرق آسیا با ایران، بیانی دیگر از همان ترسی است که آیزنهاور رئیس‌جمهور پیشین آمریکا آن را بیان کرده بود: «گمان نمی‌کنم منطقه‌ای مهم‌تر از ایران روی نقشه جهان وجود داشته باشد... اگر روزگاری ایران و روس‌ها با هم کنار بیایند، زمین جای امنی برای غرب نخواهد بود.»

دو دهه پس از هشدارهای هانتینگتون به سیاستمداران غربی درباره بروز و ظهور جنگ تمدن‌ها، حالا رویدادهای غرب آسیا حکایت از آن دارد که گویی این هشدارها چندان دور از واقعیت نبوده است. شکست سیاست‌های غرب در قبال سوریه و عراق و نیز قدرت‌نمایی روسیه در منطقه با کمک تهران، نشان می‌دهد که اندک‌اندک وزنه آسیا برای اثرگذاری بر معادلات بین‌المللی سنگین‌تر از وزنه اروپا و آمریکا می‌شود. تاکید دونالد ترامپ رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده بر درون‌گرایی و عدم مداخله در امور سایر دولت‌ها و نیز اصرار اروپایی‌ها بر دوری از اتحادیه اروپا و تاکید بر توجه به اولویت‌های داخلی، نمادی از عقب‌نشینی غرب از مرزهای آسیاست. همان اتفاقی که جا را برای حضور مسکو بازتر می‌کند.

با این وجود کرملین بخوبی می‌داند که برای استفاده از فرصت‌های جدید، چاره‌ای ندارد جز آن‌که به تهران نزدیک شود. نیازی که ایران با احتیاط در حال بررسی آن است. مسکو در بند «ج» اصل سوم فصل نخست دکترین سیاست خارجی خود بر «شکل‌گیری مناسبات حسن همجواری با دولت‌های همسایه، کمک به ازمیان‌رفتن و نابودی کانون‌های تنش و درگیری در سرزمین‌های خود و پیشگیری از وقوع چنین کانون‌ها و درگیری‌ها» تاکید دارد. همان موضوعی که باعث همکاری تهران و مسکو در رابطه با مهار جنگ داخلی سوریه شد. این تجربه برای سایر حوزه‌های تنش مانند یمن، عراق و بحرین نیز قابل تکرار است، به‌شرط این‌که مسکو به ضروریات شراکت راهبردی با تهران پایبند باشد. در بند 94 فصل چهارم دکترین جدید سیاست خارجی روسیه آمده است که مسکو به توسعه «همه‌جانبه» روابط با تهران تاکید دارد. تاکیدی که نشان‌دهنده پایبندی به اصول شراکت است.

به هر ترتیب شرایط امروز جهان نشان می‌دهد که خیزش تازه‌ای در آسیا برای بازگردانیدن قدرت جهانی از غرب به شرق در حال شکل‌گیری است و چنان‌که برژینسکی پیش‌بینی می‌کرد، ائتلاف چین و ایران و روسیه، می‌تواند غرب را در صفحه شطرنج مناسبات بین‌المللی مات کند. کم نیستند تحلیلگرانی که معتقدند پیمان شانگهای با کمک قدرت‌های آسیایی می‌تواند خیلی زود، قدرت ناتو را مهار کند و در این بین ایران نقش مهمی در نزدیک کردن سه تمدن اسلامی، کنفسیوسی (چینی) و اسلاو ـ ارتدوکس (روسی) دارد. تمدن‌هایی که قدرت رو به افول غرب را به
چالش می‌کشند.

مصطفی انتظاری‌هروی - دانشجوی دکتری علوم سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها