آخرین مهلت دزد مسلح برای نجات از اعدام

به گزارش جام‌جم، نوزدهم مردادسال 89 ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران در جریان سرقت مسلحانه از مغازه طلافروشی در خیابان مجیدیه تهران قرار گرفتند. ماموران با حضور در آنجا مشاهده کردند سارقان پیش از حضور ماموران و با دستبرد به طلافروشی گریخته‌اند. یکی از دزدان نیز در جریان این دستبرد، مغازه‌دار همسایه را که برای نجات طلافروش وارد عمل شده بود، هدف گلوله قرار داده و زخمی کرده است. مرد زخمی به بیمارستان منتقل شد، اما براثر شدت خونریزی فوت کرد.

همزمان با مرگ مغازه دار فداکار، روند رسیدگی به این پرونده وارد مرحله جدیدی شد تا این‌که در ادامه تحقیقات پلیسی یکی از آنها شناسایی و دستگیر شد. او با انتقال به پلیس آگاهی تهران دربازجویی اعتراف کرد که در جریان این سرقت با دو نفر دیگر همدست بوده است.

این دو سارق تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند و بازداشت شدند. متهمان در جریان تحقیقات به سرقت از طلافروشی اعتراف کردند اما قتل مغازه دار فداکار را به گردن یکدیگر انداختند تا این که یکی از آنها به نام «جواد» به این جنایت در سرقت از طلافروشی و فرار از آنجا اعتراف کرد. از مخفیگاه آنها نیز سه کیلو طلا کشف شد.

جواد در اظهاراتش به افسر تحقیق گفت:هنگامی که مرد جوان با میله آهنی به همدستم حمله کرد، خیلی ترسیدم و برای این که گرفتار نشوم مجبور شدم به آن جوان شلیک کنم. نمی‌خواستم او را به قتل برسانم ولی اشتباه کردم.

در مرحله بعدی تحقیقات، این متهم اعتراف کرد با مردی نیز اختلاف داشته و او را پیش از این کشته است.

با تکمیل تحقیقات در دادسرا، پرونده سرقت مسلحانه مرگبار برای رسیدگی و محاکمه متهمان به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

متهمان روزهای پایانی خرداد سال 91 در دادگاه کیفری محاکمه شدندو قضات دادگاه جواد را به دو بار قصاص و 20 سال زندان و دو همدست او را نیز به 40 سال زندان و تحمل شلاق محکوم کردند.

با اعتراض متهمان، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور پرونده را برای رسیدگی به اتهام حمل سلاح به دادگاه بازگرداندند و این افراد به همین اتهام به 18 ماه زندان محکوم شدند.

با ارسال پرونده متهمان به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران، شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص جواد آغاز شد تا این که او سال گذشته موفق به جلب رضایت خانواده نخستین قربانی خود شد اما همچنان بابت جنایت دومی که مرتکب شده بود زیر تیغ قرارداشت.

مرد اعدامی چند روز پیش پای چوبه دار رفت تا حکم مرگ او اجرا شود که این‌بار هم توانست رضایت یکی از اولیای‌دم مغازه‌دار فداکار را جلب کند. این در حالی است که یکی دیگر از اولیای‌دم خواستار قصاص شد بنابراین مرد اعدامی توانست مهلتی بگیرد تا شاید بتواند رضایت فرزند مقتول را جلب کند.

او اگر بتواند در مهلت مشخص شده رضایت بگیرد، از مجازات قصاص نجات یافته و از جنبه عمومی جرم محاکمه خواهد شد. در غیراین صورت شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص او دوباره آغاز خواهد شد.