حالا اما مسلسلوار از زبان مسئولان میشنویم که تقریبا از هر ده معتاد، شش نفرشان با کسی عقد زناشویی بستهاند و حلقه تاهل بر انگشت دارند؛ آدمهایی که جمعیتشان بیشتر از مجردهای معتاد است. کشیده شدن آدمهای متاهل به دام اعتیاد، موضوع گفتوگوی ما با دکتر رامین رادفر، پژوهشگر اعتیاد در مرکز تحقیقات سوءمصرف مواد دانشگاه علوم بهزیستی است.
قائممقام ستاد مبارزه با مواد مخدر بهتازگی اعلام کرده 63 درصد معتادان کشور متاهل هستند و این یعنی پیشی گرفتن متاهلان از مجردان در اعتیاد. فکر میکنید چرا این اتفاق رخ داده است؟
البته چون گزارش تفصیلی از این آمار و پیمایش مربوط به آن منتشر نشده، نمیتوان با قاطعیت اظهارنظر کرد؛ ولی مشاهدات نشان میدهد سن ازدواج در کشور ما تقریبا با سن پیک اعتیاد یکی است و حول و حوش 25 تا 30 سال میچرخد. این یعنی این که میتوان پذیرفت بیشتر معتادان، متاهل هستند.
با این حال آمارگیریهای حوزه اعتیاد در کشورمان چون با روش ارزیابی سریع انجام میشود خالی از ایراد نیست. در این روش پیمایش، همه افراد جامعه شانس شرکت در مطالعه را به طور یکسان به دست نمیآورند و پژوهشها معمولا میان گروههای همتا رخ میدهد، مثل افرادی که در مراکز درمانی، مراکز گذری یا زندانها حضور دارند. حتی گاهی از مصرفکنندگان مواد خواسته میشود دوستان خود را نیز برای شرکت در پژوهش همراه بیاورند که طبیعی است مجردها، مجردها را میآورند و متاهلها، متاهلان را.
ضمن این که طی سالهای اخیر در جامعه مصرفکنندگان مواد، غلبه با متاهلان بوده و امروز نمیتوان گفت اتفاق عجیب و غریبی که نیاز به مداخله خاصی داشته باشد، رخ داده است.
ولی با این حال مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر از این اتفاق به عنوان یک معضل یاد میکنند بخصوص که سردار مویدی این اواخر اعلام کرده در کشور ما وضعی خلاف اوضاع جهانی حاکم است چون در جهان، اعتیاد بیشتر در جمعیت مجردها رواج دارد نه متاهلها.
چون مسئولان ستاد و حتی بهزیستی تاکنون گزارش تفصیلی پیمایشهای خود را در اختیار محققان قرار ندادهاند نمیتوان با قاطعیت گفت وضع ما با کشورهای دیگر جهان تفاوتهای عمیقی دارد.
با این که نتایج منتشر نشده، ولی با حضور در پاتوقهای معتادان و صحبت با آنها نیز میتوان تشخیص داد بیشترشان متاهل هستند نه مجرد.
بله، همین طور است و دادههای حاصل از مشاهدات میدانی این را تایید میکند. حتی وجود خانوادههایی که در آن زن و شوهر همزمان اعتیاد دارند. به نظر میرسد یکی از دلایل گرایش متاهلان به سمت مصرف مواد ریخته شدن قبح آن است به طوری که اکنون نزد برخی خانوادهها مصرف مواد، هنجار است.
خب همین هنجار شدن حتما دلایلی داشته و بیشک به کشید شدن اعتیاد میان متاهلان نیز ربط دارد. چندی پیش حمید صرامی، مشاور دبیرکل ستاد، این مساله را ناشی از سه عامل نارضایتی عاطفی، نارضایتی جنسی و مشکلات اقتصادی میان جمعیت متاهل کشور دانست. شما با این تقسیمبندی موافقید؟
به نظرم این مساله را باید به صورت کلانتر بررسی کرد و زیر عنوان استرسها آن را توضیح داد. مسلما یک فرد متاهل بیشتر از یک مجرد استرس تحمل میکند حال آن که در سببشناسی اعتیاد ثابت شده است هر چه استرسها بیشتر باشد شیوع اعتیاد نیز بیشتر میشود. وقتی فردی مجبور است به دلایل اقتصادی و برای تامین معیشت، چند شیفت کار کند یعنی کاری که از عهده یک انسان سالم خارج است برای تحمل این فشار و جبران از دست رفتن انرژی به مصرف مواد روی میآورد.
علاوه بر این، وقتی جامعه دچار ملالت و افسردگی شود مصرف مواد به صورت خودکار به عنوان یکی از مکانیسمهای دفاعی انتخاب میشود. یک مثال ساده میزنم. در سالهای اخیر به طرز چشمگیری در کشور کافیشاپ زیاد شده و افراد دمی در آن مینشینند، چیزی میخورند، گپی میزنند و از بیحوصلگی درمیآیند که نشان میدهد افراد به چنین فضاهایی نیاز دارند، اما آیا جامعه توانسته راههای جایگزین بجز کافیشاپها را به افراد ارائه کند؟ مسلما نه و چون چنین نشده بخشی از افرادی که دچار بیحوصلگی و ملالت شدهاند برای تجدید قوای ذهنی به راه میانبر که مصرف مواد است روی میآورند و البته در کوتاهمدت جواب میدهد.
آیا کاهش سن اعتیاد در کشورمان را نیز میتوان به همین روش توضیح داد؟
در سببشناسی اعتیاد همیشه ما سهم عوامل اجتماعی را در شیوع اعتیاد بیشتر میدانیم مثل در دسترس بودن مواد، قیمت ارزان آن و هنجارشدن مصرفش. علاوه بر عوامل اجتماعی البته عوامل روانی و شخصیتی نیز در گرایش به مصرف مواد موثر است به طوری که یک نفر سالها هفتهای یک بار مواد مصرف میکند و کسی دو سال بعد از اولین مصرف، تزریقی میشود. بنابراین عوامل اجتماعی، روانی و شخصی در کاهش سن اعتیاد موثر است. ضمن این که نبود راههای جایگزین برای رفع کسالت و ایجاد شادی نیز مزید بر علت میشود و افراد را از سنین پایینتری در معرض اعتیاد قرار میدهد.
بنابراین تا این مشکلات حل نشود و راههای جایگزین بجز مصرف مواد در اختیار جامعه قرار نگیرد نمیتوان به تاثیرگذاری روشهای فعلی پیشگیرانه که بیشتر توزیع کتاب و بروشور و ساخت تیزر و ترانه است امیدوار بود. درست است؟
مسلما همین طور است و هر سال بخش زیادی از بودجههای پیشگیری در راههای نادرست خرج میشود. به اعتقاد من یکی از مسائلی که برنامههای پیشگیرانه را تهدید میکند سادهانگاری این برنامههاست به طوری که دستگاههای مختلف گزارش عملکرد میدهند که فلان مقدار بروشور و پوستر توزیع و فلان مقدار کلاس آموزشی برپا کردهاند.
اگر فقط برعملکرد آموزش و پرورش کشورمان دقیق شویم، میبینیم سیستمی در حال فعالیت است که در آن از دوره ابتدایی دغدغه کنکور دارند و از سنین کودکی برای ورود به دانشگاه آماده میشوند که البته تعداد زیادی هم واقعا آماده و مهیا میشوند، اما چه سود که دانشآموزان ما خوب تست میزنند، ولی یک آداب معاشرت ساده، مهارت حل مساله و شیوه زندگی کردن طبیعی را در مدرسه نمیآموزند و در عوض تا دلتان بخواهد با استرسهای تحصیلی دست و پنجه نرم میکنند که حالا دیگر در دنیا شکی بر تاثیرگذار بودن آن در بروز اعتیاد نیست.
در یک کلام، شفاف میگویم که حداقل 25 سال است در دنیا ثابت شده رویکردهای پیشگیری از اعتیاد زمانی موثر است که جامعنگر باشد نه این که تاکیدی صرف بر اطلاعرسانی و آموزش داشته باشد، چراکه تمرکز بیش از حد بر آموزش نهتنها اعتیاد را کنترل نمیکند، بلکه آمارهای مصرف مواد را بالاتر میبرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: