حملات پی در پی ترامپ به رسانه‌های جمعی آمریکا هم قبل و هم بعد از انتخابات ریاست جمهوری در نوع خود کم‌نظیر یا بی‌نظیر بوده است. او اعلام کرده بود که رسانه‌های مسلط آمریکایی از تاکتیک‌هایی با هدف انحراف افکار عمومی به منظور ایجاد اطمینان از پیروزی کلینتون بهره می‌برند.
کد خبر: ۹۷۱۱۹۰
رسانه‌های جهانی چالش آتی ترامپ

به گزارش جام جم، او حتی مردم را به ویکی‌لیکس ارجاع داده و رسانه‌های جریان اصلی کشورش را کثیف و دروغ‌پرداز خواند. اما نکته جالب آنجاست که او هواداران خود را به استفاده از رسانه‌هایی نظیر وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی فرامی‌خواند و آن را، راه مقابله با تاکتیک‌های انحرافی رسانه‌های جمعی چون شبکه‌های تلویزیونی و روزنامه‌های آمریکایی می‌داند.

در باب موضوع رئیس آتی ایالات متحده آمریکا و چالش و یا تعامل او با رسانه‌ها چند نکته قابل تأمل است.

1ـ ترامپ می‌داند که عمده شبکه‌های تلویزیونی، شبکه‌های رادیویی و روزنامه‌های پرمخاطب و اصلی آمریکا از هیلاری کلینتون حمایت می‌کنند یا دست‌کم بی‌طرف مانده‌اند. به عنوان نمونه از 100 روزنامه برتر و معتبر این کشور فقط دو روزنامه از او حمایت می‌کردند. پس ظاهر امر نشان می‌دهد که حرکت رسانه‌های جمعی به سود کلینتون باشد (گرچه به عقیده برخی مشاوران ترامپ و تحلیلگران رسانه، به سود ترامپ بوده است.)

2ـ از سوی دیگر ترامپ سابقه‌ای بسیار فعال در عرصه شبکه‌های اجتماعی دارد. به گونه‌ای که حسب اعلام شبکه فاکس نیوز که پیش از انتخابات درون حزبی پخش شد، ترامپ در میان تمامی نامزدهای جمهوریخواه (و بعد‌ها اعلام شد نامزدهای دموکرات) بیشترین دنبال‌کننده یا به اصطلاح فالور (follower) را در فضای مجازی دارد. بی‌تردید او و مشاورانش تجربه انتخابات دوره قبل (2012) را بخوبی مطالعه کرده بودند. انتخاباتی که برای نخستین بار در کارزارهای انتخاباتی آمریکا، یک نامزد ریاست جمهوری یعنی اوباما سرمایه‌گذاری مستقلی برای استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌کند. همراهان اوباما در آن سال برای تحلیل سوگیری‌های جامعه آمریکایی، رفتار کاربران این رسانه‌ها و شبکه‌ها را در فضای مجازی تحلیل نموده و براساس آن به تولید صفحات جذاب و پرمخاطب برای اوباما پرداختند. فعالیتی که بعدها یکی از علل مهم پیروزی او در برابر رقیب جمهوریخواهش محسوب شد.

3ـ علاوه بر آن، نگاهی به مصرف رسانه‌ای جامعه آمریکایی بویژه جوانان از رسانه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو مانند فیسبوک، گوگل و توییتر برای هر کاندیدای ریاست جمهوری آن کشور وسوسه‌انگیز است. حسب تحقیقات منتشره، بیش از 60 درصد مردمان این کشور اخبار خود را از طریق رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کنند. بیش از 156 میلیون آمریکایی عضو فیسبوک هستندکه حدود دو ـ سوم آنان نیز روی همین سایت اخبار خود را دریافت می‌کنند. به طور خاص در میان منابع متعدد، اولین منبع خبری 61 درصد از جوانان، فیسبوک است و حدود 41 درصد از افراد 15 تا 25 ساله، به شکلی در مباحث سیاسی فضای مجازی شرکت داشته‌اند. در آمار منتشره دیگری اعلام شد که از 23 مارس 2015 تا اول نوامبر امسال بیش از 8/8 میلیارد پست فیسبوکی به ثبت رسیده است که برای خود یک رکورد تاریخی است.

4ـ اما حضور فعال در فضای مجازی تنها راه بهره‌مندی از رسانه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو در فضای مجازی نیست. بلکه رسانه پژوهان معتقدند که چنانچه مالکان و مدیران این نوع شبکه‌های ارتباطی اراده کنند، می‌توانند جدای از ماهیت کاربران و محتوای آزادی که مبادله می‌شود، به صورت برنامه‌ریزی شده بر سمت و سوی رأی آنان مؤثر باشند. به عنوان نمونه شرکت گوگل با آنچه محققان «دستکاری موتور جستجوگر» نامیده‌اند، کاربران را با مجموعه‌ای هدفمند از نتایج مواجه می‌کند و بدین طریق بر سوگیری کاربران خود تاثیر می‌گذارد.

کارگزاران فیسبوک نیز از جمله می‌توانند از طریق مدیریت بخش «خوراک خبری» یا نیوز فید، بر تصور کاربران خود از واقعیت‌های اجتماعی موثر واقع شوند. درج اخبار یا داستان‌هایی که کلینتون را به قتل متهم می‌نمود یا این جمله ساختگی که زمانی ترامپ جمهوریخواهان را احمق خوانده بود و یا این‌که پاپ، ترامپ را تائید کرده است و ... در همین بخش خبری فیسبوک، هم اکنون به محل مناقشه و اعتراض برخی دموکرات‌ها و هوادارانشان تبدیل شده و منجر به موضعگیری مسئول فیسبوک و معاونانش و تشکیل کارگروهی برای تدبیر آن شده است. پیش از این نیز برخی آزمایش‌ ها از امکان تاثیر گوگل و فیسبوک بر 20 تا 25 درصد نظر کاربران خود حکایت داشته است. علاوه بر آن این موسسات می‌توانند با فروش اطلاعات کاربران و تحلیل رفتار آنان به کاندیداهای مورد نظر خود کمک نمایند.

5 ـ به هر حال انتخابات آمریکا به پایان رسید و ترامپ به صورت رسمی رئیس‌جمهور منتخب آمریکا اعلام شد. جمعی از مردم ایالات مختلف نیز در اعتراض به انتخاب او و سیستم الکترال به خیابان‌ها ریختند. ترامپ باز هم به رسانه‌های جمعی آمریکا می‌تازد و معترضان به نتیجه انتخابات را تحت تاثیر همین رسانه‌ها می‌داند. اما با توجه به مطالب پیش گفته، او و دیگر حاکمان آمریکا در سال‌های پیش رو با چالش‌هایی چند به خصوص در حوزه رسانه‌ها مواجه خواهند بود:

الف. مجموعه رخدادهای سال‌های اخیر بویژه انتخابات ریاست جمهوری نشان می‌دهد که اعتماد جامعه آمریکایی به نظام رسانه‌ای کشورشان کاهش یافته است. تفاوت آشکار پیش‌بینی‌ها و نتایج نظرخواهی‌های عمده رسانه‌های حاکم با نتیجه رسمی اعلام شده؛ رأی نهایی اکثریت جامعه و الکترال‌ها به ترامپ برخلاف تلاش رسانه‌های رسمی غالب برای رای آوری کلینتون؛ نشر گمانه‌زنی‌ ها درباره دستکاری‌ها و تبانی‌های مالکان رسانه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو همچون فیسبوک و گوگل به نفع ترامپ؛ حملات بی‌سابقه و تند برنده انتخابات به رسانه‌های جریان مسلط، قبل، حین و پس از انتخابات؛ اعتراض بخشی از جامعه و نخبگان آمریکایی به عملکرد رسانه‌ها و نتیجه انتخابات و ... همگی از نشانه‌های این افول اعتبار و اعتمادند. به عبارت دیگر مخدوش شدن محرز اعتماد متقابل سه‌گانه مردم ـ رسانه‌ها ـ دولت، آشکارا به افول سرمایه اجتماعی در جامعه آمریکایی انجامیده است.

ب. موضعگیری بسیار منفی و تند و مطلق نگرانه ترامپ علیه رسانه‌های جمعی طی برگزاری انتخابات، به شکل‌گیری روابطی سرد و متخاصم میان آنها انجامیده است. حال آن‌که یکی از مهم‌ترین ابزارهای پیاده‌سازی سیاست‌های دولت همین رسانه‌ها هستند. در صورت ادامه چنین روندی ترامپ در سال‌های ریاستش بر کاخ سفید با یک جبهه معارض رسانه‌ای روبه‌رو خواهد بود که دیگر صرفا به نقد عملکردش بسنده نخواهند کرد بلکه به موانعی جدی در مقابل سیاست‌های دولتش تبدیل خواهند شد.

ج. از آنجا که رسانه‌های اجتماعی بارها نشان داده‌اند که منافع اختصاصی آنان از تعلقات حزبی و جناحی‌شان مهم‌تر است (در 2012 در خدمت دموکرات‌ها و در 2016 در خدمت جمهوریخواهان)، تکیه گاه مطمئنی برای ترامپ نخواهند بود. ضمن آن‌که از پیش از انتخابات و بویژه پس از آن به شکل گسترده‌ای در معرض اتهام دستکاری در اطلاعات کاربرانشان، تبانی و فرافکنی‌های مرموزانه قرار گرفته‌اند.

د. به عقیده برخی تحلیلگران، صحنه سیاسی آمریکا پس از فروپاشی بلوک شرق بتدریج از مباحث نظری، فکری و ایدئولوژیک و حتی مباحث عمیق‌تر اجتماعی و فرهنگی تقریبا خالی شده است.

این امر ـ که در مناظره‌های نازل ترامپ و کلینتون به اوج خود رسید ـ در میان افکار عمومی جامعه آمریکایی هم، به نوعی سطحی‌نگری منجر شده است. از سوی دیگر سیاستمداران آمریکایی در جایگزینی مارکسیسم با اسلام به عنوان یک «غیریت منسجم‌ساز» موفق نبوده‌اند. چرا که به جای گفت‌وگوی سازنده و نقادانه با دین اسلام ـ با پشتوانه عمیقش ـ کماکان با آن مواجهه‌ای شرق‌شناسانه (به تعبیر ادوارد سعید) و کاملا سلبی داشته‌اند. عبور از رسانه‌های جمعی مانند روزنامه‌ها و مجلات و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و تکیه بر شبکه‌های اجتماعی ـ با توصیفی که از وضعیت کنونی مالکیت، مدیریت و محتوای آنها رفت، و با توجه به کارکرد عمومی و ذاتی آنها در سطحی سازی و فشرده سازی عرصه محتوا ـ به روند مذکور سرعت بیشتری خواهد داد.

دکتر عبدالکریم خیامی/ پژوهشگر و استاد دانشگاه (رئیس مرکز طرح و برنامه سیما)

ضمیمه جام سیاست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها