نقد و بررسی نسخه جدید «ندای وظیفه»

تسیحات متناهی

«ندای وظیفه» امسال توسط «اینفینیتی وارد»، همان استودیویی ساخته شده که به عنوان خالق این سری فوق‌العاده محبوب شناخته می‌شود.
کد خبر: ۹۶۸۳۳۸
تسیحات متناهی

به گزارش جام جم آنلاین ، طی چند سال گذشته، انگار هر دو استودیوی تری‌آرک و اینفینیتی وارد و بعدا اسلِج‌همر، کمر به غافلگیر کردن بازار بسته‌اند. بلک آپس 3 برخلاف بلک آپس 2، داستانی ضعیف و سطحی داشت و اینفینیتی وارد هم با وجود یدک کشیدن عنوان خالق سری و پدید آورنده شاهکاری مثل Modern Warfare، بیشتر به محافظه‌کاری رو آورده و آنچنان که باید، نتوانست استانداردهای گذشته‌اش را رعایت کند و در نهایت، در Advanced Warfare هم شاهد بخش‌تکنفره نه چندان ممتاز، اما بخش مولتی‌پلیر خیلی خوب بودیم که انگار در سال جدید، ورق برگشته و اینفینیتی واردی که عمدتا به داستان‌پردازی اهمیت نمی‌داده و گیم‌پلی را مقدم می‌دانسته، این بار تمرکزش را بر داستان گذاشته و به بخش مولتی‌پلیر کم‌لطف بوده است. البته بخش مولتی‌پلیر این گیم نیز از بهترین‌های این سری است، اما با توجه به تغییرات نه چندان محسوس نسبت به AW، می‌توان گفت امسال، کفه بتلفیلد از ندای وظیفه سنگین‌تر است.

حکایتی به وسعت فضا

بزرگ‌ترین چیزی که روایت این قسمت را از عناوین گذشته اینفینیتی‌وارد متمایز می‌کند، شخصیت‌های شکل گرفته و قابل همذات‌پنداری برای روایت است. در اصل، بخش داستانی امسال به قدری خوب کار شده که حتی بخش آنلاین را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

داستان روی پاشنه همان روایت آزموده جنگ بر سر منابع می‌چرخد. منابع رو به اتمام زمین، بشر را به سوی سیارات دیگر سوق می‌دهد. استعمار سیارات دیگر در مقطعی، با قیام یک گروه سرکش روبه‌رو می‌شود. بازیکن در نقش نیک رایس ظاهر می‌شود. در همان اوایل، صابون نیروهای سرکش SDF به تن رایس می‌خورد و وی پس از فائق آمدن بر آنها به درجه فرماندهی می‌رسد و کنترل یک سفینه به وی داده می‌شود.

رایس برخلاف بسیاری از شخصیت‌های نمایش داده شده در قسمت‌های قبلی، ابعاد انسانی دارد؛ هم رشادت‌هایش را شاهدیم و هم یاس و افسوسش را. قسمت داستانی بازی حدود پنج تا هفت ساعت طول می‌کشد، اما در همین چند ساعت نیز بخوبی شخصیت‌ها را شکل داده و گیمر را به آنها علاقه‌مند می‌کند.

رشته کلام این روایت نیز برخلاف اکثر عناوین ندای وظیفه که شاید بیش از حد منقطع روایت می‌شوند، حالتی به هم پیوسته دارد و به لطف کمترین بارگذاری‌های ممکن، بیشتر به مثابه یک فیلم سینمایی جذاب و گیرا می‌ماند تا یک روایت ساده برای یک شوتر.

مراحلی که به گیم تنوع می‌دهد نیز مانند صحنه‌های هدایت وسایل نقلیه، با جذابیتی مثال‌زدنی و اقناع‌کننده کار شده‌اند. ماموریت‌های جانبی داستانی نیز با وجود اجباری نبودن، لطف خاص خود را داشته و بعضا تعدادی از بهترین صحنه‌های گیم را به وجود می‌آورند.

مدهای متداول

بخش داستانی، با طراحی جذابش، تصاویری به یادماندنی پدید می‌آورد، از جمله شکستن یک شیشه و تماشای مکیده شدن چند نفر از دشمنان به دل فضای بی‌رحم. متاسفانه این خصلت، خودش را در بخش مولتی‌پلیر نشان نمی‌دهد. از سوی دیگر واقعا حیف است که پس از اثبات جذابیت نبرد در جاذبه صفر، در عناوینی مانند Battlefront و Strike Vector، در IW شاهد چنین حالتی نیستیم. در مقابل، با همان مدهای متداول طرف هستیم.

Defender از آن مدهای دفاعی است که در آن چند نفر باید از یک نفر یا آیتم مراقبت کنند. مد Kill Confirmed باز هم خود را به عنوان یک گزینه برابر یا حتی بهتر از team deathmatch اثبات می‌کند. در این مد، پس از کشتن هرکدام از دشمنان، باید سریع بالای سرش رفته و پلاک شناسایی‌اش را هم بردارید که البته در این راه باید ریسک زودتر رسیدن رقبا به حریف یا حتی کشته شدن، پیش از برداشتن پلاک را هم به جان بخرید. کشمکشی که در این مد تجربه می‌شود در کمترین عنوانی یافت می‌شود.

نقشه‌های رقابتی در این قسمت به طبع از بخش داستانی الهام گرفته‌اند، اما چند مورد هم هست که به بخش آنلاین منحصر است. پیچیدگی آنچنانی در آنها یافت نمی‌شود و به نسبت خیلی زود می‌توان زیر و بمشان را درآورد و شلوغ‌ترین گذرگاه‌ها و بهترین مکان‌های کمین کردن را پیدا کرد.

در مبارزات آنلاین، امتیاز براساس مهارت بازیکن و البته حوصله‌اش برای ساعت‌ها بازی اهدا می‌شود. در این قسمت نیز وجود UAها را شاهدیم؛ پهپادهایی که با یک پرواز، غوغا به پا کرده و چند دشمن را از بین می‌برد. دو مورد جذاب دیگر نیز به این قسمت افزوده شده که یکی Eraser است که در جا دشمن را تبخیر می‌کند و دیگری Claw که تعداد قابل توجهی گلوله به صورت افقی روانه حریف می‌کند.

ریگ‌ها یا کلاس‌های IW نیز از دیگر نوآنس‌های این قسمت هستند که با وجود ایفا نکردن نقشی پررنگ، ارزش امتحان کردن را دارند و هرکدام، امتیازات و محدودیت‌های خاصی برای کاراکتر قائل می‌شوند.

مد زامبی‌ها در این قسمت، حالتی هجوگرانه داشته و تنه به تنه سینمای ترسناک دهه 80 می‌زند. وقایع آن در یک شهر بازی با تم فضایی رخ می‌دهد. ظاهر این مد، مثل سابق است و در قیاس با بازی اصلی رنگ می‌بازد. البته این نقیصه به لطف عمق استراتژیک بازی جبران شده است. برای مثال، بی‌مهابا باز کردن بخش‌های مختلف شهربازی، به ضرر بازیکن تمام می‌شود. به ازای باز کردن هر قسمت، به شمار زامبی‌ها و احتمال جدا افتادن از هم‌تیمی‌هایتان افزوده می‌شود. در مقابل، هر کدام از بخش‌های شهربازی، ویژگی‌های خاص خود را دارد که با اتکا به آنها می‌توان تعداد زیادی از زامبی‌ها را از بین برد. در نهایت انتخاب ترتیب گشایش این موارد، به آزمون و خطای بازیکن و نتیجه‌گیری مناسب بستگی دارد.

سیاوش شهبازی - ضمیمه کلیک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها