خوانندگان نکته‌سنجی پرسیده‌اند آیا باید در همه مشهورات تردید کرد و آنها را نادرست یا دروغ پنداشت؟ واقعیت این است حجم بزرگی از معلومات ما را مشهورات تشکیل می‌دهد و چه‌بسا بسیاری از آنها هم حقیقت داشته باشد، اما از آنجا که غالب مشهورات بر پایه باور عمومی است نه مستندات بین، پس نباید از تردید در مشهورات ترسید.
کد خبر: ۹۶۶۳۰۹

نقد مشهورات نقد باورهای عمومی است پس ناگزیر باید شجاعت بیان و شجاعت پذیرش داشت و نگران حاشای دیگران نبود. نتیجه آن که مشهورات یکسره مجعولات نیست، اما می‌توان با بازنگری و اطمینان راهی به باورهای روشن یافت.

پیامبر اسلام یا پیامبر خدا؟

در چند دهه اخیر عبارت «پیامبر اسلام» در متون فارسی بسامد بسیار یافته است، اما خوب است بدانیم این عبارت بر اثر نفوذ متون ترجمه یا به توسط مستشرقان رایج شده و به لحاظ مفهومی کاملا نادرست است. خداوند حضرت محمد(ص) را «رسول‌الله» خطاب می‌کند: «وَ لکنْ رَسُولَ الله وَ خاتَمَ النَّبِیینَ / احزاب40». به کار بردن عبارت پیامبر اسلام هرگز در تاریخ عرب و متون ادب فارسی سابقه ندارد و باید از به کار بردن آن پرهیز کرد.

تقدیس نابجای تصویر یک نوجوان تونسی

در شعر زیبای سعدی با عمق جان خوانده‌ایم که: «ماه فروماند از جمال محمد.» رخ زیبای دوست در دل عاشقان است بی‌نیاز به هیچ تمثال و پیکره‌ای. با این همه از دهه بیست تصویری در میان مردم ایران بارها به چاپ رسیده که نوجوانی حضرت محمد(ص) تلقی شده و گفته می‌شود توسط بحیرای نصرانی کشیده شده و اصل آن در موزه رم است! اما واقعیت آن است که این تصویر مربوط به یک نوجوان تونسی است که توسط یک عکاس اهل چک به نام Radolf Franz Lehnret حدود سال 1905 گرفته شده است و داستان رسم آن به وسیله بحیرا و موزه رم از اساس نادرست است. رادلف به دنبال تصویرسازی غیرواقعی و اغواکننده از چهره‌های شرقی بود و این عکس هم از مجموعه تصاویر اوست که متاسفانه بارها توسط ایرانی‌ها بازسازی، رتوش و بازنشر شده است. جام‌جم نیز پیش از این در این باره روشنگری کرده است.

علی(ع)، نخستین کسی که «آیت العظمی» خوانده شد

در تداول امروزه القابی برای علما و روحانیان به کار می‌رود که در تاریخ اسلام عمومیت نداشته و برخی از این القاب تنها از دوره صفویه و برخی در دوره قاجار باب شده است. قدیمی‌ترین لقب به کار رفته در تاریخ اسلام لفظ «ثقه‌الاسلام» است که اولین بار به شیخ کلینی صاحب اصول کافی داده شده است، اما امروزه به طلابی که تازه معمم شده‌اند ثقه‌الاسلام می‌گویند. علمای طراز اول جهان اسلام هم در بین شیعه و سنی از گذشته «حجه‌الاسلام» نامیده شده‌اند مانند غزالی و ملامحمود بروجردی که معروف به حجه‌الاسلام بود. لفظ «آیت‌الله» هم اولین بار برای میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو به‌کار رفت، اما خوب است بدانید برخلاف باور عموم لفظ «آیت‌الله‌العظمی» نخستین بار نه برای مرحوم آقای بروجردی مرجع بزرگ شیعیان که برای حضرت امیرالمومنین(ع) به کار رفته است، چراکه در زیارت آن حضرت که از امام صادق(ع) روایت شده می‌خوانیم: السلام علیک یا آیت العظمی!

تحریفات عاشورا در قالب مشهورات

عمق تعلق و تاثر شیعیان راجع به عاشورا بر کسی پوشیده نیست، اما متاسفانه از گذشته تحریفاتی به این حادثه راه یافته که به غلط قبول عامه نیز یافته است. شهید علامه مطهری از روشنگرانی است که با شجاعت به بیان این تحریفات پرداخت تا دامن اسلام را از خرافه و گزافه و جهل بتکاند. ازجمله داستان‌های مشهوری که علامه مطهری بیان می‌کند قصه لیلا، مادر حضرت علی اکبر است که حتی یک سند تاریخی هم به آن گواهی نمی‌دهد. شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی در این باره می‌نویسد: «ببینید که چقدر ما روضه لیلا و علی اکبر داریم که علی اکبر به میدان رفت. حضرت به لیلا فرمود که از جدم شنیدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه خلوت آنجا موهایت را پریشان کن، در حق فرزندت دعا کن شاید خداوند این فرزند را سالم برگرداند!

اولا در کربلا لیلایی نبوده که چنین کند. ثانیا اصلا این منطق، منطق حسین نیست. منطق حسین در روز عاشورا، منطق جانبازی است. تمام مورخین نوشته‌اند هر کس که آمد اجازه خواست، حضرت به هر نحوی که می‌شد عذری برایش ذکر کند، ذکر می‌کرد. به جز برای علی اکبر «فاستاذن اباه فاذن له»؛ یعنی تا اجازه خواست گفت برو. حال چه شعرها که سروده نشده! ازجمله این شعر که می‌گوید:

خیز ای بابا از این صحرا رویم

نک به سوی خیمه لیلا رویم!»

صائب، تبریزی یا اصفهانی است؟

همیشه شهرت شاعران و مفاخر را نباید عامل تعلق کامل آنان به آن دیار دانست. به عنوان مثال «صائب تبریزی» اگرچه تباری از آذربایجان دارد، اما اصفهانی و درگذشته این شهر است. مولوی نه اهل قونیه که اهل بلخ افغانستان امروزی است. زادگاه باباطاهر نه همدان که لرستان است. شیخ بهایی اگر چه به اصفهانی مشهور است، اما زادگاه او بعلبک است و 30سال ساکن قزوین بوده و مدفن او هم در مشهد است! آرامگاه خواجوی کرمانی نه در کرمان که در شیراز است. ملاصدرا هم نه به قزوین، قم و اصفهان که به شیراز تعلق دارد. نمونه از این دست بسیار است که نشان می‌دهد در این باره باید تامل بیشتری کرد و البته درست آن است که گفت: همه این افراد به ایران بزرگ تعلق داشته و مفاخر ایران و اسلام هستند.

ساسان والی زاده - روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها