نگاهی به فضاسازی رسانه‌ای علیه ایران در آمریکا

مهندسی دشمنی

به‌طور کلی، دو رویکرد نسبت به موضوع هدایت و مدیریت افکار عمومی وجود دارد؛ 1ـ تنویر افکار عمومی 2ـ هدایت و مهندسی افکار عمومی.
کد خبر: ۹۶۲۵۶۲

در رویکرد مهندسی حاکمان و کارگزاران رسانه‌ای با توجه به قدرت رسانه‌ها و فنون ارتباطی تبلیغی که قدرت دستکاری اذهان شهروندان را دارند، در ایجاد افکار عمومی در راستای منافع خود و نه منافع شهروندان تلاش می‌کنند، که یورگن هابرماس به این عمل، باز فئودالیته شدن جامعه نام می‌نهد و آن را امری مذموم و نادرست می‌پندارد. نوام چامسکی معتقد است نخستین وظیفه رسانه‌های جمعی در ایالات‌ متحده بسیج حمایت مردمی برای منافع خاصی‌ است که بر دولت و بخش خصوصی حاکم‌ می‌باشد. در ساختار قدرت آمریکا، افکار عمومی، گروه‌های فشار و لابی‌ها در تصمیم‌سازی و جهت‌دهی به فرآیندهای دیپلماتیک و سیاسی ایالات متحده آمریکا نقشی محوری بازی می‌کنند.

راهبرد ایران‌هراسی طی سه دهه گذشته همواره توسط دولت‌های ایالات متحده آمریکا چه جمهوریخواه و چه دموکرات و رسانه‌های جمعی ایالات متحده به صورت پیوسته پیگیری شده است. رسانه‌های آمریکایی ایرانیان را همواره به عنوان ملتی مخالف اصول و ارزش‌های بین‌المللی، ملتی شرارت‌خواه و مخالف آزادی به سبک غربی، به تصویر کشیده‌اند. نقش لابی‌های ضدایرانی ازجمله آیپک در این فرآیند نیز نقشی محرک و تاثیرگذار بوده است و عملا با توجه به سیطره بر رسانه‌های آمریکایی این فرآیند را به یک مدار مدور تبدیل نموده است. چرخه‌ای که دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای و رسمی ایالات متحده صرفا از این مدار تغذیه نموده و با این مدار هدایت می‌شود.

روابط آمریکا و اسرائیل بسیار درهم تنیده بوده و این روابط علاوه بر تعاملات نزدیک دو دولت، از عمق استراتژیک نیز بر خوردار است. لابی اسرائیل در ایالات متحده به عنوان یک لابی فعال از یک سازماندهی منظم، برنامه‌ریزی مناسب و قدرت مالی، رسانه‌ای و تبلیغاتی گسترده‌ای بهره‌مند است. البته این موضو ع هدایت افکار عمومی برای صهیونیست‌ها جنبه ایدئولوژیک نیز دارد. صهیونیسم با در اختیار گرفتن رسانه‌ها و نفوذ در ساختار آنها، افکار عمومی دنیا را به سمت سلایق و اندیشه‌های خود سوق داده و هم‌اکنون شاهد این هستیم که اغلب رسانه‌های جمعی جهان بویژه رسانه‌های آمریکایی، تحت نفوذ و سلطه صهیونیسم هستند.

لابی اسرائیل همچنین طی 37سال گذشته در مهم‌ترین مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی آمریکا چون آمریکن اینترپرایز انستیتو، انستیتو بروکینگ، مرکز سیاست امنیتی، انستیتو تحقیقات سیاست خارجی، بنیاد هریتیج، انستیتو هادسن و... نفوذ کرده‌است و حضوری تعیین‌کننده در این مراکز مطالعاتی دارد. مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی آمریکا نقش سیاستگذاری در جهت منافع اسرائیل را تبلیغ و تئوریزه می‌کنند‌. هیچ مسئول آمریکا و هیچ قانونگذاری در این کشور نمی‌تواند موضعی اتخاذ کند که برخلاف منافع تعریف شده از طرف دولت اسرائیل و گروه‌های فشار یهودی آمریکا باشد.

لابی آیپک و اسرائیل با توجه به سیطره‌ای که بر نظام آمریکا دارد مهم‌ترین حوزه‌های کاری خود را مساله ایران قرارداده است‌. آیپک با برگزاری نشست‌ها و کنفرانس‌های سالانه با تمرکز بر مسائلی مانند مساله هسته‌ای، تروریسم و تحریم ایران، سعی کرده تا یک اجماع داخلی در ساختار تصمیم‌گیری آمریکا و یک اجماع بین‌المللی در سطح جهان را علیه جمهوری اسلامی ایران به‌وجود آورد.

سربازان این جنگ در ظاهر، نویسندگان، خبرنگاران، مفسران، تصویربرداران، تولیدکنندگان خبری و مطبوعاتی، کارگردانان، تهیه‌کنندگان و عکاسان رسانه‌ها هستند. سلاح و تجهیزات این سربازان نیز رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره، خبرگزاری‌ها، دوربین‌ها، کاغذ و قلم و دستگاه‌های چاپ و نشر و... می‌باشد. لیکن واقعیت آن است که در پشت صحنه عملیات رسانه‌ای، افراد ثروتمند یهودی طرفدار اسرائیل، گروهی از مسیحیان صهیونیست و سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی و سرویس‌های جاسوسی و تشکیلات ویژه نظامی، به مثابه راهبر این حرکت قرار گرفته است که به صورت رسمی و سازمان یافته اما پنهان با اختصاص بودجه‌ای سری هدایت می‌شود. رسانه‌های آمریکایی عمدتا از تکنیک‌ها و روش‌های مختلف جهت مهندسی افکار عمومی و ایران‌هراسی استفاده می‌نمایند و این فعالیت‌ها در تمام حوزه‌ها اعم از کارتون، انیمیشن، بازی‌های رایانه‌ای، صنعت سینما، اخبار و تهمت‌های کذب و فضاسازی رسانه‌ای می‌باشد. بخشی از آنها به‌صورت خلاصه عبارتند از: 1ـ بهره‌گیری از بار منفی واژه‌ها، کلمات و مفاهیم حساسیت‌برانگیز در افکار عمومی (نسبت دادن بنیاد‌گرایی و خشونت‌طلبی به جمهوری اسلامی ایران) 2 ـ‌ سیاه نمایی درخصوص ایران (مثلا تهیه و نمایش فیلم‌های ضدایرانی خانه‌ای بر شن و مه، هواپیمای 103، فرار از تهران، مستند نسل جدید تهران، ترس مقدس، بدون دخترم هرگز، 300 ، شبی با پادشاه، آرگو، مستند ایرانیوم و ادعای حمله ایران به آمریکا از طریق بمب ای‌ام‌پی، فیلم سینمایی تبدیل‌شوندگان 3 و حمله آتوبات‌ها به کشور هسته‌ای ایران، معرفی ایران به عنوان کشوری تروریستی در قسمتی از فیلم «آشوب»، توجیه اذهان عمومی برای حمله آمریکا به ایران در کارتون مرد خانواده فیلم غیرقابل تصور و همچنین فیلم «میجر» نیز در همین زمینه ساخته شده است که این فیلم ایران هسته‌ای را بسیار خطرناک جلوه می‌دهد.) 3ـ بهره‌گیری از تاکتیک ارعاب (القای خطر فناوری موشکی ایران) 4 ـ انگاره سازی‌های هدفمند (قراردادن تصویر مقامات عالی ایرانی در کنار تصویر هیتلر و...) 5 - استفاده از تاکتیک همسان‌سازی (قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی) 6ـ تحریف اخبار مرتبط با ایران (غیرصلح‌آمیز معرفی کردن پیشرفت‌های هسته‌ای ایران) 7ـ القا مستقیم و غیرمستقیم (معرفی ایران به عنوان محور و کانون شرارت در جهان)8 ـ بهره‌گیری از تکنیک تکرار در رسانه (ایران به دنبال استیلا بر کشورهای منطقه می‌باشد. (شیعه هراسی )

علی‌رغم وجود تنوع ظاهری، هیچ تفاوت واقعی میان تولیدات رسانه‌های آمریکایی علیه ایران وجود ندارد و هیچ‌گونه منابع حقیقی متفاوتی در دسترس توده‌های مردمی که به آنها امکان ارائه تفکر دیگری را بدهد، وجود ندارد. آنها با یک دیدگاه نسبت به ایران مواجه هستند، یکپارچه تلاش می‌شود تا چنین وانمود شود‌. ایران به عنوان یک تهدید محسوب می‌شود، این که ایران، به عنوان حامی تروریست‌ها به شمار می‌آیند و اصولا ایرانی‌ها افراد بدی هستند، فشار رسانه هاب به‌گونه‌ای است که مردم آمریکا افکار خود را می‌بایست با چنین ایده‌هایی تطبیق دهند. براساس آن رأی داده و زندگی خود را به نوعی شکل دهند تا با آن مطابقت پیدا کند. لابی آیپک بر رسانه‌های آمریکایی سیطره دارد. این اعمال نفوذ از طریق تاثیرگذاری در تصمیم‌گیری‌های کاخ سفید و مهندسی افکار عمومی توسط رسانه‌ها صورت می‌گیرد و موجبات رفتار خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را استمرار و فزونی می‌بخشد. در چنین فضایی هرگونه تغییر در روابط ایران و آمریکا بدون نظر لابی آیپک و اسرائیل و رسانه‌های وابسته مقدور نخواهد بود و عملا آیپک به واسطه رسانه‌های خود روابط میان آمریکا و ایران را مهندسی می‌نماید.

تحریف تاریخ در «آرگو»

هالیوود، یکی از مهم‌ترین ابزارهای تحریف واقعیت در آمریکاست. ساخت فیلم هالیوودی «آرگو» که روایتی یک‌سویه و غیرواقعی از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی ارائه می‌دهد، یکی از اهرم‌های ضدایرانی در نظام تبلیغاتی ایالات متحده است. فیلمی که با وجود همه تبلیغات جهانی، نتوانست افکارعمومی را نسبت به ریشه‌های اصلی اقدامات دانشجویان پیرو خط امام آگاه کند.

محمد پورخوش سعادت‌ دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها