در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
دکتر وحید شقاقی شهری، اقتصاددان به بررسی ابعاد مختلف حاکمیت آمریکا در جهان پرداخته و به جامسیاست میگوید: عمر سازمانهای زیر نظر آمریکا روبه پایان است و قدرتهای اقتصادی دنیا حاضر نیستند دیگر زیر نظر یک کشوری مانند آمریکا فعالیتهای خود را ادامه دهند از این رو قدرتهایی مانند بریکس شکل گرفتند تا بتوانند رخ نشان دهند. گفتوگوی ما را با این استاد اقتصاد بینالملل بخوانید:
سازمان ملل چرا اکنون کارآمدی لازم را نداشته و بیشتر روی نظرات دولت آمریکا مانور میدهد در حالی که تاسیس این سازمان اهداف دیگری داشت؟
سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و بازآرایی چنین بخشهایی بعد از جنگ جهانی دوم کلید خورد. بعد از جنگ جهانی دوم اقتصاد آمریکا روی تصادف و شانس اقتصاد دوم جهان شد. موقعیت ژئوپولتیکی (جغرافیای سیاسی) آمریکا باعث شده بود از شرایط اروپا و آسیا که درگیر جنگ بودند بیشترین بهره را ببرد. همین امر باعث شد تا بعد از جنگ جهانی دوم همه سرمایهها در این کشور جاخوش کرده و و اقتصاد این کشور از 20درصد سهم خود در دنیا را به 50 درصد برساند. آمریکا برای اینکه ابرقدرتی خودش را افزایش دهد دست به تاسیس چند سازمان بینالمللی زد؛ مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان ملل و سازمان تعرفه و تجارت (گات) زد. بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا میخواست قدرت نرمافزاری دنیا را در اختیار داشته باشد و قدرت نیمه سخت خود را به همه جهان تحمیل کند. قدرت نیمه سخت به معنای بهکارگیری ابزارهای بینالمللی برای مدیریت جهانی است. بانک جهانی برای مدیریت نظام بانکی دنیا و سیاستگذاری پولی و ارزی، صندوق بینالمللی پول برای اعطای تسهیلات به کشورهای دیگر و بررسی چگونگی اقتصاد کشورها و گات برای نظام سیاستگذاری تجاری تاسیس شدند. در همه این بخشها سهم غالب دست آمریکاست و در همه آنها حق وتو دارد.
آیا قوانینی که آمریکا برای کشورهای جهان تدوین کرده بود خود نیز به آن پایبند بود؟
خیر.
سهم آمریکا در سازمانهایی که موسس آن است چقدر است؟
در سازمان صندوق بینالمللی پول حدود 87 درصد اما سهم ایران در صندوق بینالمللی پول 6 دهم درصد است. در سایر بخشها نیز اطلاع و رقم دقیقی ندارم اما به اندازهای است که بتواند نظر خود را حاکم کند. از وقتی که سازمان ملل در سال 1945 تأسیس شد، آمریکا بیشترین سهم را در تأمین بودجه این سازمان داشته است. آمریکا در حال حاضر بیش از 22درصد از بودجه این سازمان را تأمین میکند. آمریکا، ژاپن و آلمان درمجموع 51.3 درصد بودجه سازمان ملل را تأمین میکنند. آمریکا به این دلیل که در مقابل این درصد سهم در بودجه سازمان ملل، سهم محدودی در تعداد کارکنان و تصمیمگیریهای مالیـ اداری این سازمان دارد، معترض است.
الزام اجرای این سیاستها تا چه زمانی دوام خواهد داشت؟
عمر این سازمانها روبه افول است. اکنون قدرتهای نوظهوری مانند روسیه، چین و هند و در مقابل اقتصاد آمریکا خودی نشان دادند و آمریکا هم میداند که این کشورها تهدید بزرگی برای کشورش هستند. کشورهای با قدرت اقتصادی بالا در کنار اعتراضات خود به آمریکا به فکر تاسیس سازمانهای همکاری افتادند که بریکس خروجی آن است. بریکس نام گروهی به رهبری قدرتهای اقتصادی نوظهور است که از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای عضو یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شدهاست. این اقدام در راستای مقابله با نهادهای بینالمللی که تحت سیطره آمریکاست شکل گرفته و اکنون این گروه در نظر دارد یک بانک بینالمللی برای خود تاسیس کند. در آیندهای نزدیک سازمان بریکس قد علم خواهد کرد و قدرت سیستمهایی مانند سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را تضعیف میکند. در بریکس اکنون برنامهریزیهایی مانند کنار گذاشتن دلار انجام میشود و روسیه و چین در طول یکسال گذشته بیشتر مبادلات خود را بدون دلار انجام دادند. طبیعتا اگر ایران بتواند در چنین سازمانهایی که تصمیمشان در آینده تاثیرگذار خواهد بود همکاری داشته باشد میتواند از سیاستهای آنها که دلارزدایی است بهره ببرد.
آمریکا سازمان ملل را دستخوش اصلاحاتی کرد. دلیل این کار چه بود؟
آمریکا دلیل ناکارآمدی سازمان ملل را اعضای آن میداند. به همین دلیل بخشی از اصلاحات پیشنهادی این کشور برای سازمان ملل شامل تغییراتی در شرایط عضویت کشورها در این سازمان است. آمریکا در اصلاح سازمان ملل چند هدف را مد نظر دارد. یکی امنیت بینالمللی است. سازمان ملل باید یک نهاد چندملیتی کارآمد باشد که تهدیدهای امنیت بینالمللی را مورد توجه قرار دهد. ازجمله مهمترین این تهدیدها سلاحهای کشتار جمعی است. بخش دوم حاکمیت ملی آمریکاست. در این اصلاحات آمده که سازمان ملل نباید توان آمریکا را در تضمین امنیت خود و دیگر کشورهای دموکراتیک، محدود کند. منشور سازمان ملل باید طوری بازنگری شود که استفاده از اقدام پیشگیرانه علیه رژیمهای سرکش و حامیان تروریسم را ممکن کند. تأمین بودجه سازمان ملل به دست آمریکا باعث شده این کشور با مشکلات زیادی روبه رو شود از این رو تصمیم گرفته که تأمین بودجه سازمان ملل باید به طور منصفانهتری میان کشورهای عضو تقسیم شود. در نظام کنونی، سهم آمریکا بسیار بیشتر از دیگر اعضای دائم شورای امنیت است. اعضای غیردائم نیز باید سهم بیشتری داشته باشند. این افزایش مشارکت مالی موجب میشود این کشورها در آینده سازمان هم نقش بیشتری داشته باشند.
چه میتوان کرد که سازمان ملل به اصول اولیه خودش بازگردد؟ چه ابزاری برای تحقق این هدف در دسترس است و بهترین گزینه چیست؟
طبق منشور ملل متحد، هدف از تأسیس این سازمان حفظ صلح و امنیت بینالمللی است که شامل انجام دادن اقداماتی برای رفع تهدیدها علیه صلح است؛ تشویق برابری حقوق و حق تصمیمگیری مردم بدون این که تفاوتی میان آنها از نظر نژاد، جنسیت، زبان یا مذهب وجود داشته باشد؛ کمک به حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا بشری؛ تشویق پیشرفتهای اجتماعی و معیارهای بهتر زندگی در دیگر کشورها از دیگر اهداف بهشمار میرود. به نظر میرسد اگر آمریکا سهم خود را در سازمانهایی که تاسیس کرده کاهش دهد و در آنها حق وتو نداشته باشد و از سوی دیگر همه کشورها به یک میزان بودجه سازمان را تامین کنند میتوان از مشکلات گریخت و شاهد شکوفایی و اجرای عدالت در جهان بود، اما تا زمانی که آمریکا قصد دارد خودش همه هزینه سازمانهای بینالمللی را تقبل و همه چیز را به نفع خود کند نمیتوانیم عدالت اقتصادی و سیاسی را شاهد باشیم. اکنون بدعهدی غربیها در بحث برجام نقض صریح قوانین بینالمللی است اما این موضوع از سوی سازمانهای مربوطه پیگیری نمیشود.
در کل عملکرد این سازمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
قاعدتا با اقداماتی که تا الان انجام شده سازمان ملل با توجه به اهداف تعیین شده و منشوری که منتشر کرده موفقیت چندانی نداشته است. درباره پیشگیری از جنگ، از سال 1945 بیش از 300 جنگ در جهان به وقوع پیوسته است و بیش از 22 میلیون نفر در نتیجه این جنگها کشته شدهاند و هنوز سازمان ملل درباره بخش تروریسم به نظر جامعی نرسیده به همین دلیل تشخیص اتفاقات جهان و بررسی آنها مبنی بر تروریستی بودن و نبودن آن با ابهام روبهرو است. برخی سازمانهای آمریکایی دست به اخذ سیاستهایی میزنند که برای سایر کشورهای جهان مناسب نیست، اما آن را خوب نشان میدهند.
در صحبتهایتان به سیاستهای آمریکایی که به ضرر کشورهای دیگر است اشاره کردید. منظورتان چه سیاستی است؟
سیاست فرزند کمتر زندگی بهتر از غرب نشات گرفته و سیاستهایی که گفته میشد دو فرزند کافی است برای کشورهای در حال توسعه بسیار بد بود. اکنون چین و کشورهای دیگر اعلام کردند سیاستهای جمعیتی را کنار خواهند گذاشت و نباید از این سیاست تبعیت کنند تا جمعیت جوان خود را همیشه به روز نگه دارند.
محمدحسین علیاکبری / روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: