روزهای خوش تابستان که می‌گذرد، وقتی مهر با نسیم موذی صبح زودش از راه می‌رسد، یاد اولین صبح‌های زودی می‌افتی که مجبور بودی بلند شوی و بروی به مدرسه. دیگر تمام شده است دیگر برای همیشه باید هر روز از خانه بروی. این روزهای خاکستری و بی‌گذشت حتی یک هفته به تو تخفیف نمی‌دهند. استثنایی وجود ندارد. ریتم طولانی و مداوم آموختن و جدایی و جدایی و آموختن دیگر شروع شده است و تو هم دیگر یکی مثل همه ای. این را می‌شود از لباس‌های یک شکلی که به تنت می‌کنند فهمید.
کد خبر: ۹۴۷۶۹۴

یکی مثل همه. نه عزیزتر، نه زرنگ‌تر، نه هیچ چیز دیگر. حالا باید برای هر برتری بسختی بجنگی و رقابت کنی.

اضطراب به دلت چنگ می‌اندازد و دلت آشوب می‌شود. سردت است می‌لرزی و دستانت یخ زده است، اما عرق می‌کنی. حال عجیبی است. می‌گویی مریض هستم. می‌خواهم در گرم‌ترین و دنج‌ترین نقطه خانه بخوابم، اما هیچ کس حرفت را باورنمی کند. بالای سرت راه می‌روند و می‌گویند: خودش را لوس کرده. از مدرسه می‌ترسد... .

ترس از مدرسه با علائم مختلف مانند سردرد، تهوع، گیجی، تب و... بروز می‌کند. گریه، چسبیدن به در و دیوار خانه یا ورودی مدرسه و امتناع از ورود به مدرسه یا خروج از منزل و حتی پرخاشگری در کودکانی که از مدرسه می‌ترسند معمول است، اما به محض این که خبر خوش در خانه ماندن را به کودک بدهید همه این علائم بعد از مدت کوتاهی برطرف می‌شود.

کودکان معمولا از جدایی از خانه و والدین می‌ترسند و تشریفات مدرسه رفتن به نوعی است که خیلی از کودکان آن را مسئولیتی سنگین و معادل خروج همیشگی از خانه و پایان کودکی می‌بینند.

این ترس معمولا با شروع مدرسه و اواسط مقطع ابتدایی شدت می‌گیرد با گسترش فرهنگ مهد کودک و پیش دبستانی در میان خانواده‌ها، ترس‌ها از همان مهد کودک آغاز می‌شود و تا سال دوم دبستان به اوج می‌رسد.

اغلب این کودکان مشکل تحصیلی ندارند و دانش‌آموزان درسخوانی به شمار می‌روند. مقایسه شدن با دیگران، ترس از شکست و شایعاتی در مورد معلم‌ها و سختی درس، گاهی سبب این نگرانی‌ها و ترس‌هاست. دانش‌آموزان زورگوی مدرسه نیز بی‌تاثیر نیستند.

جدایی از والدین، کمال گرایی والدین در مورد کودک و نگرانی او برای باختن در رقابت با دیگران ازجمله افکاری است که برای کودکان مدرسه گریز نقش بازدارنده ایفا می‌کند.

اختلال اضطراب جدایی به این دلیل ایجاد می‌شود که کودک نتوانسته این مرحله رشدی را با موفقیت پشت سر بگذارد یا بر اثر استرس، به مراحل قبلی رشد برگشته است.

والدین این کودکان باید بازنگری در شیوه‌های تربیتی خود داشته باشند. در صورت بی‌توجهی به کودک او را مورد توجه و تشویق قرار دهند و در صورتی که توجه بیش از اندازه و کنترل بیش از حد نسبت به او دارند این رفتار خود را تعدیل کنند.

وجود کودکی با این شرایط در یک خانواده می‌تواند زمینه اضطراب کودکی دیگر را نیز فراهم کند. این کودکان ممکن است در صورت درمان نشدن دچار اضطراب اجتماعی شوند و قدرت تعامل و روابط اجتماعی در جمع‌های غریبه را نداشته باشند.

اگر کودک شما دچار چنین ترسی است به شیوه‌های تربیتی خود با دقت بیشتری نگاه کنید. آیا بین فرزندان خود تبعیض قائل می‌شوید یا کودکتان به شما بیش از حد وابسته است، کودک این اضطراب را از شما گرفته یا والد کنترل‌گری هستید؟

کودک را از غریبه‌ها و کوچه و خیابان ترسانده‌اید و در خانه نگاه داشته‌اید و کودکتان خود را دست‌کم می‌گیرد؟

در خانه مشاجره می‌کند و او نگران خانه است یا مشکل را باید در مدرسه، معلمان سختگیر و همکلاسی‌های دردسرساز جست‌وجو کنید؟

اگر همه چیز را بررسی و ریشه‌یابی کرده‌اید جای نگرانی نیست. شما می‌توانید کم‌کم با اصلاح رفتار خود، رفتار کودک را نیز اصلاح کنید.

روزهای اول در مدرسه حضور داشته باشید، هیچ وقت بچه‌ها را از مدرسه نترسانید. کودکان را مقایسه و به خاطر ناتوانی‌هایشان سرزنش نکنید.

برنامه‌ریزی کنید که مقررات مدرسه عملی و راحت‌تر شود و کودک با آنها کنار بیاید.

کودک را همان طور که هست بپذیرید. قرار نیست او یک قهرمان، جنگجو یا اولین در تمام زندگی باشد. او فرزند دوست‌داشتنی شماست و همین کافی است. او را تحت فشار نگذارید خود در بهترین زمان شکوفا خواهد شد. گاهی مدتی ماندن در مدرسه و برداشتن اجبار و درمان زیر نظر روانپزشک و ادامه درس خواندن در خانه کوک را آرام می‌کند و او را برای پذیرش محیط جدید آماده‌تر می‌سازد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها