ابرقدرت، در سراشیبی سقوط

آمارها و گزارش‌هایی از عرصه‌های مختلف از اجتماعی و سیاسی گرفته تا اقتصادی، حاکی از این است که آمریکایی‌ها دوران افول خود را پشت سر می‌گذارند.

خط پر رنگ فقر

یکی از موضوعاتی که آمریکایی‌ها روزی به آن می‌بالیدند این بود که میزان فقرای جامعه آنها در مقایسه با دیگر کشورهای پیشرفته کمتر بود. زمانی که لیندون جانسون، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا سال 1964 مبارزه شدید علیه فقر را آغاز کرد، میزان فقر در این کشور حدود 19 درصد بود. این سیاست‌ها باعث شد تا سال 1969 این میزان به حدود 12 درصد کاهش پیدا کند. این درست همان زمانی بود که مقامات این کشور بر شعار «رویای آمریکایی» بیش از هر زمان دیگری تکیه داشتند. اما نتیجه اقدامات همین سیاست‌مداران، نتیجه‌ای عکس برای مردم این کشور به همراه داشت. براساس گزارش وزارت کار آمریکا، میزان فقر در این کشور حدود 15 درصد اعلام شده است. نزدیک به 45 میلیون نفر از شهروندان نیز در حال حاضر زیر خط فقر قرار دارند.

یکی دیگر از شاخص‌هایی که آمریکا این روزها شاخص و معیار خوبی در آن ندارد، مربوط به کودکانی است که در فقر و شرایط نامناسب زندگی می‌کنند. در همین راستا یونیسف چندی پیش گزارشی در این زمینه در بین 35 کشور از جمله تمام کشورهای اتحادیه اروپا و همچنین آمریکا انجام داد تا مشخص شود کودکان این کشورها از لحاظ فقر در چه جایگاهی قرار دارند. آمار این گزارش نشان داد که آمریکا در رتبه سی و چهارم قرار دارد و تنها رومانی بعد از آن است.

جیب خالی خانواده‌ها

موضوع دیگری که زندگی اکثر آمریکایی‌ها را طی یک دهه اخیر تغییر داد، بحران مالی بود که از اواخر سال 2007 در این کشور شکل گرفت. گرچه تا اواخر سال 2009 این بحران مهار و به ادعای مقامات این کشور کنترل شد، اما اثرات منفی آن همچنان روی زندگی‌ آمریکایی‌ها ادامه دارد. گزارش مرکز مطالعات اقتصادی نشان داد که درآمد خانوارهای طبقه متوسط آمریکا حدود 53 هزار دلار بوده است. این در حالی است که پیش از آغاز این بحران، این آمار نزدیک به 60 هزار دلار بود. نکته دیگر این است که میزان درآمد خانوارهای آمریکایی طی هفت سال نخست قرن 21 بدون تغییر باقی مانده بود و این اتفاق باعث شد تغییرات فراوانی را تجربه کنند. در همین راستا، پایگاه تحلیلی «اقتصاد طبقه متوسط» به بررسی درآمد سرانه خانوارهای طبقه متوسط بین 27کشور دنیا پرداخت. نتیجه قابل توجه این گزارش این بود که آمریکا پس از کشورهایی همچون کویت، قبرس و سنگاپور در رتبه آخر قرار داشت.

از سوی دیگر، در سال‌ها و دهه‌های گذشته، جوانان آمریکایی برای رهایی از فقر و بهبود معیشت خود به دانشگاه می‌رفتند. اما بحران‌های مالی و سیاسی چند دهه اخیر موجب شده بخش زیادی از آنها و به خصوص طبقه فقیر نتوانند حتی وارد دانشگاه شوند.

همه چیز در اختیار یک درصد

یکی دیگر از مسائلی که براساس آن می‌توان سلامت هر کشور در حوزه‌های مختلف را بررسی کرد، میزان شفافیت آن است. براساس گزارش رسمی سازمان شفافیت بین‌المللی، از میان 174 کشور دنیا آمریکا در جایگاه هفدهم دنیا قرار دارد. اما گزارش‌ها و تحلیل‌های مختلف نشان می‌دهد سیاست‌ها و اقداماتی که از سوی سیاستگذاران این کشور انجام می‌شود در جهت منافع یک گروه خاص است.

در همین راستا، اخیرا گزارشی منتشر شد که نشان داد حدود 1800 نفر از نخبگان سیاسی، فعالان مدنی و نهادهای مردم نهاد بر این باورند که سیاست‌های آمریکا از اوایل دهه 80 میلادی تا اوایل قرن 21 در جهت منافع شرکت‌های بزرگ و ثروتمندان جامعه بوده است. قانونگذاری‌ها هم در جهت حمایت از ثروتمندانی بود که درآمدهای آنها 90درصد بیشتر از مردم عادی بوده است.

زندان‌هایی که همیشه پر است

نبود زمینه‌ها و ساختارهای مناسب اجتماعی باعث شد تا میزان جرم و جنایت نیز در این کشور بالا باشد. بنا بر آمارهای رسمی اداره تحقیقات فدرال آمریکا، حدود دو میلیون و 217 نفر از شهروندان این کشور در زندان هستند و این آمار باعث شده آمریکا از لحاظ میزان افراد زندانی در بین 224 کشور رتبه نخست را داشته باشد.

بنا به اعلام مجله اکونومیست، تعداد زندانیان کنونی آمریکا حتی از تعداد زندانیان شوروی در زمان استالین نیز بیشتر است. مساله دیگری که عمق این فاجعه را بیشتر می‌کند، هزینه‌ای است که این معضل به جامعه آمریکا تحمیل می‌کند. گزارش شده که سالانه حدود 52 میلیارد دلار از این طریق به جامعه آمریکا تحمیل می‌شود.