مثنوی مولانا دریای بی‌کرانه‌ای است که از هر سو به آن بنگریم چشم‌اندازی دلپذیر و شگفت‌انگیز دارد. این اثر بسیار عمیق و اندیشمندانه را می‌توان به لحاظ اندیشه‌های متنوعی که در آن مطرح شده، به منشوری تشبیه کرد که از هر سو انوار مختلف از آن ساطع می‌شود و به همین سبب ذهن‌های مختلف را با گرایش‌های متفاوت به خود جلب کرده است.
کد خبر: ۹۰۹۶۵۲

آنچه برای ایرانیان از این حیث دارای اعتبار و اهمیت است، این‌که بسیاری از دیدگاه‌های مولانا در مثنوی تحت تاثیر اندیشه‌های اصیل ایرانی است. یعنی آرا و عقایدی که اگر در ژرفای آن نگریسته و به ریشه‌هایش توجه شود، درمی‌یابیم که غالب این موضوعات اصلا ریشه‌ای ایرانی دارد و برآمده از فرهنگ و اندیشه ایرانی است. برای مثال مولوی در دو دفتر یکی دفتر سوم و دیگری دفتر چهارم مثنوی، از پیدایی انسان سخن می‌گوید که وقتی شرح او را در تکوین انسان یعنی از جمادی تا انسان شدن دنبال می‌کنیم، می‌بینیم دقیقا همان است که در شرح آفرینش‌های انسان ایرانی در آیین کهن مرز و بوم مطرح است. یعنی انسان نخست، جماد بوده، جماد تبدیل به گیاه می‌شود، از ستیز میان گیاه و زمین رفته رفته حیوان می‌شود سپس از تکامل حیوان، انسان پدید می‌آید و این همان نظری است که بعدها در دانش طبیعی به وسیله داروین و اسپنسر مورد تائید قرار گرفته است. ولی این دیدگاه ایرانی است و باز می‌گردد به نهان شدن تخمه زر در دل سپندارمزد که نگهبان زمین است و دختر اهورا که تبدیل به دو گیاه درهم پیچیده می‌شود و براثر کشاکش با خاک بالنده می‌گردد و به تدریج از نباتی به حیوانی و سپس حیوان به انسان تبدیل می‌شود.

از جمادی مردم و نامی‌شدم/ وز نما مردم به حیوان برزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم/ پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم

یا در جای دیگر می‌گوید:

آمده اول به اقلیم جماد/ وز جمادی در نباتی اوفتاد

سال‌ها اندر نباتی عمر کرد/ وز جمادی یاد ناورد از نبرد

وز نباتی چون به حیوانی فتاد/ نامدش حال نباتی هیچ یاد

باز از حیوان سوی انسانی‌اش / می‌کشد آن خالقی که دانی‌اش

غرض این که در مثنوی که برخی سعی دارند آن را از دایره فرهنگ ایرانی خارج کنند، شواهدی علاوه بر زبان این اثر، وجود دارد که نشان می‌دهد پدید آورنده اثر در تلاش برای مطرح ساختن اندیشه‌های برآمده از فرهنگی است که در جغرافیای فرهنگ ایرانی قرار می‌گیرد. به‌دلیل پدید آمدن مراکزی در این محدوده جغرافیایی که سعی در مصادره ارزش‌های تثبیت شده فرهنگ ایرانی مانند آیین‌ها از قبیل نوروز و شخصیت‌های این فرهنگ مانند نظامی ‌دارند، تلاش می‌شود واقعیات طور دیگری بازتابانده شود.

دست‌اندازی‌هایی از این قبیل به‌دلیل ملایمت و ملاطفتی است که از سوی مدیریت کلان فرهنگی کشور در طول سال‌های گذشته انجام شده است. تا بدانجا که باعث شده برخی آیین‌ها، سازها، معماری‌ها، شخصیت‌ها و میراث مکتوب فرهنگ ایرانی به نام دیگر سرزمین‌ها در یونسکو به ثبت برسد. تلاش برای بهره‌داری‌های تبلیغاتی به منظور جذب جهانگرد از جمله امور این سرزمین‌ها بوده است. به‌طوری که گفته می‌شود مثنوی مولانا را به زبان ترکی ترجمه کرده‌اند و آن را به 12 رئیس‌جمهور جهان اهدا داشته اند و تا به طور ضمنی بنمایانند که مولانا متعلق به آنان است. سال‌های قبل چنین برداشتی درباره مولانا و مثنوی او به یونسکو ارائه شده و پیدا نیست که اکنون پس از گذشت این مدت تلاش مرکز اسناد و کتابخانه ملی تا چه حد موفقیت‌آمیز خواهد بود.

دکتر محمد بقایی‌ماکان - پژوهشگر، نویسنده و مترجم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها