دلزدگی تحصیلی چیست، چرا به آن مبتلا می‌شویم و چگونه می‌توانیم با آن مقابله کنیم؟

از درس و مشق ملولم و...

یک حس موذی و مرموز توی ذهن وول می‌خورد که اگر درس بخوانی، اگر لیسانس و ارشد و دکتری بگیری و اگر مدرک روی مدرک بچینی، به چه درد می‌خورد؟ چه می‌شود اگر به تو بگویند دکتر؟ چه می‌شود اگر خودت را وقف علم کنی؟ می‌خواهی به کجا برسی؟ این همه درس خوانده بیکارکم نیست که تو هم به خیلشان افزوده شوی؟ اگر مدرک را توی ترازو بگذاری، یک سیر پنیر به تو می‌دهند؟
کد خبر: ۹۰۴۹۵۱
از درس و مشق ملولم و...

آدم‌هایی با این طرز تفکر، با این نگاه ناامید اطراف ما کم نیستند، آدم‌هایی که درس خواندن را وقت تلف کردن می‌دانند و برای عمری که پای تحصیل می‌گذارند دل می‌سوزانند، اینها اگر به اجبار نیز راه تحصیل را انتخاب کرده باشند، در میانه راه عقب می‌کشند و ترک تحصیل می‌کنند. به این جماعت می‌گویند مبتلایان دلزدگی تحصیلی، کسانی که حرکت در مسیر تحصیل برایشان از ابتدا ملال‌آور است یا پس از مدتی، ملالت بار می‌شود.

این نشانه‌ها را به خاطر بسپارید

همه ما در برهه‌هایی از زندگی، نسبت به اطرافمان و هر چه در آن است، بی‌علاقه می‌شویم یعنی از هیچ چیز لذت نمی‌بریم و برای انجام هیچ کاری انگیزه نداریم. این همان دلزدگی است؛ همانی که روان‌شناسان، آن را یک پدیده روانی می‌دانند که باعث افت عملکرد افراد می‌شود، چه در زندگی شخصی و زناشویی، چه در محیط کار و چه در زندگی تحصیلی. مبتلایان دلزدگی از هر نوعش که باشد، چند ویژگی مشترک دارند، این که مضطرب‌اند، افسردگی دارند، احساس تنهایی می‌کنند و چون به بی‌هدفی زندگی باور دارند، بعید نیست به سمت کارهای نادرستی همچون مصرف مواد مخدر کشیده شوند. مبتلایان دلزدگی به دلیل اضطراب مداوم، تمرکز کافی ندارند و چون خود را درگیر روزمرگی می‌بینند، حالتی از تنفر و ناسازگاری را تجربه می‌کنند. البته این حالات با همه شدت و حدت در کسانی دیده می‌شود که گرفتار دلزدگی شدید هستند. دلزدگی در نوع خفیفش نمی‌تواند تا این اندازه مختل‌کننده باشد. از نظر روان‌شناسان، باید نگران آن قسم دلزدگی‌هایی بود که بی‌حوصلگی و ملالت به مشکل اصلی زندگی تبدیل شود. دلزدگی را می‌توان با این علائم ظاهری شناخت: خمیازه کشیدن، بی‌توجهی و بی‌قراری و همچنین با رفتارهایی مانند غیبت از محل کار یا تحصیل، طرح مشکلات در محل کار، کناره‌گیری و سرکشی در محل کار یا تحصیل.

دلزدگی تحصیلی، بازتاب وضعیت اجتماعی

ابراهیم سحرخیز

کارشناس آموزشی

دلایل بی‌رغبتی تحصیلی در جمعیت دانش‌آموزی را می‌توان از چند منظر بررسی کرد، از منظر فردی، از منظر اجتماعی و از ناحیه نظام آموزشی. دانش‌آموزان در طول دوران تحصیل خود همواره به گروه‌های مرجع نگاه می‌کنند و از آنها الگو می‌گیرند. به همین علت وقتی در جامعه با پدیده بیکاری شدید تحصیلکرده‌ها (به عنوان یکی از گروه‌های مرجع) روبه‌رو هستیم، طبیعی است دانش‌آموزی که مشغول تحصیل است، همین آینده را برای خود فرض می‌کند و انگیزه‌هایش برای تحصیل رو به افول می‌رود. زمانی اغلب بیکاران جامعه کسانی بودند که در رشته‌های علوم انسانی تحصیل کرده بودند، اما اکنون این وضع به رشته‌های علوم پایه نیز سرایت کرده که واضح است با دیدن چنین شرایطی، انگیزه‌ها برای تحصیل افت می‌کند و دلزدگی از تحصیل شدت می‌گیرد.

در علم اقتصاد می‌خوانیم که بین میزان تحصیلات و درآمد افراد رابطه همبستگی مثبت وجود دارد، به این معنا که هر چه سطح تحصیلات بالاتر برود و تخصصی‌تر شود، درآمد نیز افزایش می‌یابد، اما ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که لزوما این اصل در آن حاکم نیست چون بسیاری از افراد در حالی که تحصیلات ندارند، یکشبه ره صدساله می‌روند و ثروت از کارهایی به دست می‌آید که لزوما تخصصی نیست. این دلیل قدرتمندی برای بی‌انگیزگی افراد و دلزدگی آنها از تحصیل است.

اینها عوامل اجتماعی موثر در دلزدگی تحصیلی است که البته همه ماجرای این دلزدگی را روایت نمی‌کند. نباید از این مساله غافل شد که آموخته‌های دانش‌آموزان در مدارس متناسب با نیاز بازار کار و همخوان با تجربیات آنها نیست و در نتیجه، تحصیل باعث ایجاد شوق در بسیاری از دانش‌آموزان نمی‌شود.

یادمان نرود که علاوه بر این عوامل، کم‌جاذبه بودن مدارس، حتی شلوغی آنها و تمرکز بیش از حد بر مفاهیم تئوری نیز از مسائل موثر بر دلزدگی تحصیلی است، همچنین مشکلی به نام فقر اقتصادی که بسیاری از نوجوانان و جوانان را درگیر و از تحصیل دلزده کرده است.

دلبستگی آری، دلزدگی نه

دکتر فاطمه قاسم‌زاده

روان‌شناس کودک و نوجوان

شوق یادگیری، از ویژگی‌های ذاتی انسان بخصوص کودکان است که سطح کنجکاوی‌شان بالاست، ‌اما این شوق به دلایلی می‌تواند کمرنگ شود یا از بین برود؛ وضعیتی که به آن دلزدگی تحصیلی می‌گویند. واقعیت این است که باید دلزدگی تحصیلی را به محیط ربط داد. اگر محیط آموزشی با نیازهای افراد منطبق باشد یعنی شاد، جذاب و به دور از فشار و رقابت باشد، می‌تواند شوق یادگیری را در افراد بالا ببرد. (این شوق به مرور تبدیل به انگیزه و انگیزه به دلبستگی ختم می‌شود.)

حالا اگر چنین نباشد و محیط‌های آموزشی با نیازها و علایق افراد بویژه کودکان و نوجوانان همخوانی نداشته باشد، شوق، انگیزه و در نتیجه دلبستگی ایجاد نمی‌شود. به عبارت دیگر، شوق یادگیری یک انگیزه درونی است و نمی‌توان به اجبار کسی را دلبسته تحصیل کرد، آن هم در کشوری مثل ما که محیط‌های آموزشی جذابیت ندارند. کم نیستند مدارس دولتی ما که به علت تراکم جمعیت و کمی امکانات موجب دلسردی بچه‌ها و حتی معلمان می‌شوند و کم نیستند مدارس غیردولتی که با فشارهای مضاعف و نابجا، جوی مملو از رقابت ایجاد می‌کنند، به طوری که فضای عاطفی در این مدارس بشدت مخدوش می‌شود.

محیط‌های آموزشی بویژه مدارس از دو نوع فضا تشکیل شده‌اند: فیزیکی و عاطفی که فضای فیزیکی اغلب این محیط‌ها با استانداردها فاصله دارد و فضای عاطفی که از فضای فیزیکی مهم‌تر است، چندان چنگی به دل نمی‌زند. منظور از فضای عاطفی، ارتباطی است که میان افراد ایجاد می‌شود و موجب ایجاد احساس آرامش و امنیت می‌شود، اما بارها شاهد بوده‌ایم که دانش‌آموزان به علت ترس از مورد خشونت قرار گرفتن، از رفتن به مدرسه امتناع می‌کنند. مشکل این است که هنوز در مدارس کشور برنامه آموزش مهارت‌های زندگی اجرا نمی‌شود، در حالی که این آموزش‌ها در جهان از دوره پیش‌دبستانی تا دانشگاه برنامه‌ای اجباری است. آموزش مهارت‌های زندگی باعث می‌شود بچه‌ها خودشان را بشناسند، نحوه برقراری ارتباط با دیگران را بیاموزند و شیوه‌های حل مساله را یاد بگیرند. با این تفاسیر می‌توان گفت، اگر با پدیده دلزدگی تحصیلی روبه‌رو هستیم، برای غلبه بر آن هیچ نسخه انفرادی وجود ندارد بلکه باید محیط‌های آموزشی تغییر ماهیت دهند و اصلاح شوند. شاید بشود دانش‌آموز دلزده از تحصیل را با مکانیسم‌هایی تشویق کرد، اما تا زمانی که محیط آموزشی تغییر نکند و در جهت سلامت روان افراد حرکت نکند، تشویق برای تحصیل به دلبستگی برای تحصیل منجر نمی‌شود.

دلزدگی تحصیلی دانشجویان زیر ذره‌بین

پاییز سال 90، پژوهشی در کشور انجام شد که عوامل موثر برکاهش میل ادامه تحصیل در دانشجویان مقطع کارشناسی را بررسی می‌کرد. جمعیت مورد مطالعه این پژوهش، همه دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی‌شاپور بودند؛ جمعیتی معادل 276 نفر.

نتایج این پژوهش که منتشر شد، این عوامل به عنوان اصلی‌ترین دلایل دلزدگی از تحصیل شناخته شد: تاثیر نداشتن تحصیل در آینده شغلی و بازار کار، کاهش تدریجی علاقه به رشته تحصیلی، کاهش تشویق استادان و گروه آموزشی، توصیه دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان به ادامه ندادن تحصیل، خستگی از تحصیل و بالاخره جایگاه اجتماعی پایین رشته تحصیلی. نتیجه این که 20 درصد دانشجویان مورد مطالعه به این دلایل دچار دلزدگی تحصیلی شده بودند که بی‌شک، این وضعیت به جامعه بزرگ دانشجویی کشور نیز قابل تعمیم است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها