به گزارش جام جم سیما ، با عباس غزالی که سال گذشته در سریال حانیه بازی کرد، همکلام شدیم تا برایمان بگوید چگونه میتوان با شرایط آشتی کرد و موفق شد.
پستی در اینستاگرام منتشر کردهاید و از کمپین کمک به نوجوانان محکوم به قصاص (طفلان مسلم) حمایت کردهاید. در توضیح این پست نوشتهاید، خانواده، جامعه، شرایط و... دستبهدست هم میدهند تا یک نوجوان راه را به خطا برود. شرایط چگونه میتوانند باعث خطا شوند. آیا محله و منطقه سکونت میتواند در خلافکاری آدمها موثر باشد؟
به نظرم هر منطقه و محله میتواند آسیبهای خاص خودش را داشته باشد، اگر خود فرد زمینه خلافکاری داشته باشد. آسیبها فقط مختص به جنوب شهر نیست، اما جنوب شهر نسبت به مناطق دیگر فراز و نشیبها و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. آدمهای این محلهها با مشکلات زندگی بیشتر دست و پنجه نرم کرده، سرد و گرم زندگی را بیشتر احساس میکنند و همین باعث میشود در شرایط مختلفی قرار بگیرند. گاهی شرایط آنها را به سمت پیامد مثبت میبرد و گاهی منفی. انسان هم جایزالخطاست. نمیخواهم با این جمله آدمهای خلافکار را تبرئه کنم، اما کسی که خطاکار است و دچار اشتباه میشود، به خصوص در سنین کم که در سن رشد است، قلبا تمایلی ندارد به این راه برود، اما شرایط دست به دست هم میدهد و باعث میشود یک جرم یا خلاف شکل بگیرد. به نظرم به راه اشتباه رفتن به خیلی چیزها بستگی دارد؛ خانواده و جامعه در شکلگیری شخصیت خیلی موثرند، بهخصوص پدر و مادر. آنها میتوانند رفتار کودک را زیر ذرهبین بگذارند و اشتباهات او را ببینند و کمک کنند تا اصلاح شود. با توجه به تجربه خودم معتقدم باید در بچه این حس را به وجود آورد که عضو مهمی در خانواده و جامعه است. اگر حس مسئولیت در بچهها تقویت شود، بهتر میتوانند خود را با شرایط وفق دهند و کمتر دست به طغیان میزنند که هر طور شده شرایط را عوض کنند. وقتی با نوجوانانی که مرتکب خلاف شدهاند، صحبت میکنم، آنها از کرده خود پشیمان هستند. این نوجوانان که بیشتر به جنوب شهر تعلق دارند، میگویند از شرایط خسته هستند. آنها برای فرار از این شرایط خودشان دستبهکار شدهاند و من فکر میکنم اشتباه اصلی همین است.
آنها میخواهند کدام شرایط را تغییر دهند، چه چیز اذیتشان میکند؟
آدمهای متعلق به طبقات مختلف اجتماعی هر کدام مشکلات خاص خود را دارند، اما در خانوادههای کمدرآمد، مسائل اقتصادی و فشاری که به خانواده وارد میشود، جوانان را بیشتر به سمت اشتباه میبرد. نوجوان یا جوان میخواهد زندگیاش مثل زندگی پدر و مادرش نباشد. در قدم اول تصمیم میگیرد درس بخواند تا بتواند شغل مهمی پیدا کند که هم وجهه اجتماعی هم وضعیت مالی خوبی داشته باشد، اما وقتی در همین اولین قدم با مشکل روبهرو میشود و خانواده نمیتواند هزینه تحصیل او را فراهم کند، دچار معضل میشود. او باید به جای درس خواندن کار کند، اما نمیتواند کار درستی پیدا کند. در چنین شرایطی راه میانبر را انتخاب میکند که اکثر آنها راههای اشتباه و خلاف است و ناگزیر دستش به جرم آلوده میشود.
شما چگونه برای خود هدفگذاری کردید و چطور به این اهداف رسیدید؟
همیشه به راهی که رفته و میروم فکر میکنم. به نظرم باید راه درست را پیدا کرد. معتقدم سن بلوغ برای نوجوان سن خطرناکی است. در این سن احساس استقلالطلبی میکند و میخواهد خودش تصمیمگیرنده باشد، گاهی از مشاوره دست میکشد و راهنماییها را گوش نمیکند. در این سن کنترل نوجوانان خیلی سخت است، اما من خوشبختانه در این سن وارد فاز آموزش شدم. در مسیری قرار گرفتم و احساس کردم میتوانم به خواستهام برسم. به کانون فرهنگی، هنری حُر رفتم و مسئولان و هنرمندانی که با این کانون همکاری میکردند، به من کمک کردند استعدادم را پیدا کنم و راه درست رسیدن به خواستههایم را نشانم دادند.
به نظرم خانواده باید در سن بلوغ خیلی هوشمندانه با نوجوانان رفتار کند، بهتر است در این سن به جای مانعتراشی برای نوجوانان از آنها بپرسیم که علاقه اصلیشان چیست؟ فارغ از این که خود پدر و مادر به چه حرفهای علاقه دارند، خودخواهی را کنار گذاشته و به علاقه فرزندانشان توجه کنند. به نظرم این بهترین راه برای دوستی والدین و فرزندان است. وقتی بچهها به این باور برسند که پدر و مادر به علایق آنها احترام میگذارند، به والدین خود اعتماد میکنند.
طاهره آشیانی - روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد