در این ضعفنامه شورای حکام با کارکردی کاملا سیاسی و تبعیصآمیز ثابت کرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیش از آنکه سازوکاری حقوقی، فنی وتخصصی باشدکه طبق مفاد اساسنامهاش میبایست تسهیلگر کشورها برای دستیابی به دانش هستهایصلحآمیز باشدبه سازوکاری برای محروم ساختن اعضاازحقوق مسلم خود براساس ماده ۴ انپیتی تبدیل شده است.
تصویب قطعنامه بر ضد ایران در شورای حکام و درخواست اجازه دسترسی به مراکز هستهای ایران، هرچند در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده است اما این بار درحالی آژانس این ضعفنامه را با ۱۹رای مثبت، ۱۲رای ممتنع و آرای مخالف چین، روسیه و نیجر و شرکت نکردن یکی از اعضای شورای حکام تصویب کرد که با تجاوز آشکار آمریکا و اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه و بمباران تأسیسات هستهای ایران، عملا حقوق مسلم یکی از اعضای آژانس نقض شد و این در حالی بود که آقای گروسی و سازوکار تحت مدیریت وی، سکوت اختیار کرد و حتی از محکومیت شفاهی این تجاوز بیشرمانه طفره رفت. بهرغم بیتفاوتی آژانس نسبت به اقدام نامشروع آمریکا و رژیم صهیونیستی در بخشی از قطعنامه شورای حکام، وقیحانه آمده است «شورای حکام آژانس از ایران میخواهد تا «همکاری کامل و فوری» خود را گسترش دهد، اطلاعات دقیق درباره ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی خود را در اختیار این نهاد قرار داده و دسترسی به سایتهای هستهای این کشور را فراهم کند.» به کار بردن ادبیات یکجانبه و مطالبهگرایانه فقط به قطعنامه شورای حکام ختم نمیشود؛ چراکه پس از تصویب قطعنامه نیز مدیرکل آژانس در مواضعی جانبدارانه با متجاوزان به تاسیسات هستهای صلحآمیز ایران، هرچند میگوید ایران در حال حاضر به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست اما بلافاصله ادامه میدهد که ایران در حال توسعه فناوریهای بسیارپیشرفته بوده بدون توقف،درحال افزایش ذخیره اورانیوم باغنایبسیاربالااست.چنین رویکرد تحریکآمیزی که مکمل مفاد قطعنامه شورای حکام محسوب میشود، مبین آن است که آقای گروسی و آژانس به گام برداشتن در مسیر سیاسی و تکرار اشتباه خود اصرار دارند وآژانس حاضر نیست برای احقاق حقوق ازدست رفته اعضای خودگامی بردارد.
نگرش سیاسی و تبعیضآمیز به موضوع هستهای ایران درحالی است که مدیرکل آژانس و نهاد تحت امر وی، موظف است همزمان با نظارت بر فعالیت هستهای کشورهای عضو، زمینه دستیابی آنها به دانش هستهای صلحآمیز را فراهم سازد و این بهصراحت در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای مورد تاکید قرار گرفته است. بند یک ماده ۴ انپیتی نهتنها به تمامی کشورهای عضو اجازه میدهد که از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز استفاده کنند بلکه دربند ۲ همین ماده کشورهای دارای فناوری هستهای را نیز موظف به همکاری با دیگر کشورها برای انتقال دانش و فناوری هستهای میکند.
بدین ترتیب با توجه به کوتاهی و قصور آشکار آژانس در عمل به مفاد اساسنامه خود و همچنین ناتوانی در اجرای مقررات انپیتی از یک سو و گرفتار شدن در گرداب واکنشهای سیاسی و تبعیض آمیز از سوی دیگر، میتوان نتیجه گرفت مصوبه شورای حکام را برخلاف ادبیات رایج حقوق بینالملل باید بهدرستی ضعفنامه و نه قطعنامه نامید.