فرقی نمی‌کند خوشحال باشند یا ناراحت، از دست یکدیگر عصبانی باشند، یا خشنود، بخواهند با هم شوخی کنند یا دعوا، دهان خود را به بیان کلماتی باز می‌کنند که به قول معروف در تلویزیون باید روی آن بوق بگذارند. امیدوارم با چنین افرادی حشر و نشر نداشته باشید ولی اگر احیانا با آنها برخوردی داشته باشید، باید بدانید که چنین حشر و نشری به مرور بر ادبیات شما نیز تاثیرگذار خواهد بود. این یک عادت است، عادتی که به راحتی از دهان فرد نمی‌افتد، و برخی آنقدر تن به چنین عادتی می‌دهند که فحاشی‌های رکیک و خانوادگی نسبت به دوستانشان را علامت صمیمیت و خودمانی بودن می‌دانند.
کد خبر: ۸۴۶۹۱۸

اگر به آنها بگوییم چرا چنین می‌کنید، و چرا با ادبیات بهتری با دیگران صحبت نمی‌کنید، به ما می‌گویند مقصودمان از این الفاظ، معنای متعارف آنها نیست و خود ما در چارچوب دوستی‌مان به مقصود طرف مقابل آگاه‌تر از دیگران هستیم. و اصلا اگر دوستمان با ادبیات متفاوتی با ما صحبت کند، آن را دلیل بر دوری و بیگانگی کردن دوستمان می‌دانیم و از او ناراحت خواهیم شد.

اما آیا واقعا می‌توان گفت ما از فحاشی یکدیگر، معنای متفاوتی را برداشت می‌کنیم؟ این ادعا چندان بی راه نیست و حقیقتی در آن است، ولی مشکل اینجا است که کلمات زشت فحاشی، دارای پس زمینه‌های روانی‌ای در متکلمان به یک زبان است که تاثیرگذاری آن بر روان فرد، لزوما آگاهانه نیست. ما از کودکی با اولین گام‌های یادگیری زبان مادری، برخی واژگان را زیبا و برخی واژگان را زشت دانستیم. واژگان زیبا غیر از معنای متعارفشان، تاثیر روانی نیکویی بر ما می‌گذارند و واژگان زشت، غیر از معنای متعارفشان، تاثیر روانی نامطلوبی را بر گوینده و شنونده آن واژه می‌گذارند.

از این‌رو، اگر هم در جمع دوستان صمیمی، واژگان زشت معنای دیگری داشته باشد، ولی تاثیرگذاری ناخودآگاه به کارگیری این واژگان بر روان ما، به‌راحتی قابل کنترل نیست. و شاید از همین روست که کسانی که از این واژگان در زندگی روزمره خود و در روابط دوستانه خود بیشتر استفاده می‌کنند، بیشتر از طیف‌های دیگر متکلمان زبان، خشونت و عصبانیت را تجربه می‌کنند و درگیر مجادلات و درگیری‌های فیزیکی می‌شوند.

از سوی دیگر، بد دهنی صرفا محدود به حلقه دوستان صمیمی خاصی نیست، بلکه برخی هنگام دعوا و عصبانیت و مجادله، عنان اختیار زبان را از کف داده و با بدترین واژگان به طرف مقابل حمله‌ور می‌شوند. این مساله در وضعی ایجاد می‌شود که مساله‌ای اختلاف برانگیز بین دو طرف ایجاد شده است که نحوه حل و فصل آن، با منافع دو طرف ارتباط دارد. مثلا در یک تصادف بین دو اتومبیل، هر یک از راننده‌ها، خود را مغبون می‌بینند. گاه هر دو طرف، طرف مقابل را مقصر می‌دانند. این وضع، بستر ایجاد یک تنش لفظی است. اگر دوطرف بتوانند این تنش لفظی را کنترل شده خاتمه دهند، کار به جاهای باریک‌تر نمی‌رسد. اما اگر تنش لفظی از قلمرو بیان منطقی خارج شده و به فحاشی بکشد، مجادله می‌تواند وارد مرحله‌ای خطرناک تر شود، چرا که کسی که از طرف مقابلش فحش شنیده، و در جواب، به او فحاشی کرده است، ممکن است به واسطه خشم و از دست رفتن قدرت تعقل، دیگر هیچ مرزی را برای حفظ کرامت طرف مقابل معتبر نبیند، و به شکل فیزیکی به او حمله کند. بسیاری از وقایع غم‌انگیز از همین جا آغاز می‌شود: عدم توانایی کنترل زبان.

بنابراین رفتار مناسب، نیازمند گفتار زیبا و شایسته است و بی‌ملاحظگی نسبت به زبان، به انحراف اخلاق و رفتار منجر می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها