خبر خوانی؛ رسمی یا منعطف؟

یک تصویر تقریبا آشنا: لنگر ابروها بالاست. نگاه، نافذ؛ کلام، بران. یک دست تکیه‌گاه بدن شده روی میز و بقیه اندام همه آوار بر آن. یکی از ابروها حالا می‌رود بالاتر؛ می‌شود آی باکلاه. گوینده برای اثبات حقانیت خبری که می‌خواند با اجزای صورت بازی می‌کند، چشم و ابرو می‌آید. لحنش هم حق به جانب است؛ یک گویش جهت‌دار، خوانش با چاشنی تلقین. گوینده، خبر می‌خواند؛ لحنش اما بسان خواندن یک بیانیه سیاسی، حزبی و جناحی.
کد خبر: ۸۲۵۲۶۵
خبر خوانی؛ رسمی یا منعطف؟
گویا می‌خواهد تکلیف را از همین ابتدای کار یکسره کند و مخاطب را از زحمت به قضاوت نشستن معاف. یک خبر را با لبخندی ملیح و چشمانی مهربان در حین خوانش تائید ضمنی می‌کند و خبری دگر را با گره زدن ابروها، گرد کردن چشم ها، زاویه دادن به صدا و حرکات ریز سر به نشانه تعجب، نفی و تکذیب زیر پوستی.

صدور حکم ممنوع

توصیف بالا، شمایل آشنای برخی از گویندگان اخبار تلویزیون در سال‌های اخیر است. یکی از گویندگان معروف که البته این روزها به افتخار بازنشستگی نائل آمده است، شاید سردمدار و علمدار این طیف و دسته؛ گویندگان خبری که از موضع بی‌طرفی عدول کرده و بوی طرفداری و جهتگیری از لحن و نوع گویش‌شان بوضوح به مشام سمعی و بصری شنونده و بیننده می‌رسد.

در سال‌های اخیر استادان ارتباطات و کارشناسان حوزه خبر و رسانه تاکید کرده‌اند بر بی‌طرفی لحن و گویش گوینده در حین خوانش و بازتاب اخبار و وقایع روز حتی شبکه‌هایی که از آبشخور امپریالیسم رسانه‌ای سیراب می‌شوند هم با وجود جهت دار بودن خبرها و داده‌های خبری شان اما در خوانش و گویش، نوعی لحن بی‌طرفانه را در پیش می‌گیرند و طوری وانمود می‌کنند که گویا فقط یک بازتاب‌دهنده و منتقل‌کننده خبر هستند و بس. بماند که موضع و جهت را هم در لایه‌های خبررسانی و در لفافه لفاظی و بازی با کلمات، مستتر و پنهان می‌کنند. رسالت یک رسانه خبری بازتاب و انعکاس اخبار و وقایع است و قضاوت را باید به بیننده و شنونده سپرد. البته این مبحث به معنای خنثی بودن و جهت نداشتن خبرها نیست؛ موضوع، لحن گویندگان است. قرار نیست بی‌عدالتی‌ها، جنایات، مظالم، اجحاف‌ها و توطئه‌ها پوشیده بماند و بازگو نشود. اتفاقا باید اطلاع‌رسانی شود، کافی و وافی؛ و تحت پوشش خبری قرار گیرد، تمام و کمال. قضاوت و داوری نهایی را اما باید به مخاطب سپرد و به خبر صورت و شمایل نداد و حکم صادر نکرد.

گوینده خبر؛ مسلط و مسلح

دکتر علی‌اکبر عبدالرشیدی، استاد علوم ارتباطات معتقد است، رادیو و تلویزیون زمانی می‌توانند ارتباط جدی و حرفه‌ای با مخاطب خود برقرار و آن را حفظ کنند که پیشاپیش در ذهن او ایجاد آرامش کرده و شنونده و بیننده مطمئن باشد و به یقین برسد که در حال دریافت اطلاعات دقیق و صحیح از این رسانه‌هاست.

عبدالرشیدی با تاکید بر این‌که بسیاری از رسانه‌های فعال دنیا بی‌طرف نیستند، به جام‌جم می‌گوید: هریک از رسانه‌ها در چارچوب سیاست‌های تعریف شده خود حرکت می‌کنند. نکته مهم در بیان خبر، تاکید بر منبع آن و چگونگی آغازش است که در نهایت کمک می‌کند موثق جلوه دهد. البته تاکید زیاد بر منبع هم می‌تواند باعث ایجاد تردیدهایی در ذهن مخاطب شود. من سال‌ها در اظهارنظرهایم تاکید می‌کنم که یک گوینده خبر باید به بعضی از قابلیت‌های تخصصی مانند آشنایی و اطلاع از زبان و آواشناسی مسلط و مسلح باشد. در کنار این با مباحثی همچون روان شناسی اجتماعی و رسانه‌ای هم نباید بیگانه باشد. در این صورت و با شناخت از مخاطب است که یک رسانه می‌تواند بیانی را برگزیند که برای او باورپذیر به نظر آید. گوینده خبر باید به مطالبی که می‌خواند اشراف و احاطه کافی داشته باشد، در این صورت است که می‌تواند بیننده و شنونده را تحت تاثیر قرار دهد.

زبان بدن و خطوط قرمز

زبان بدن به انواع شکل‌های ارتباط غیرکلامی یا رفتاری اطلاق می‌شود که یک فرد از طریق رفتارهای فیزیکی خود و بدون هر گونه صحبتی قادر باشد با دیگران ارتباط برقرار کند. این رفتارها می‌تواند مربوط به وضعیت و حالات بدنی مانند محل قرار گرفتن دست‌ها، پاها، نحوه نشستن، ایستادن، راه رفتن، خوابیدن، ژست‌ها،حالت‌ها، اطوارها، اَداها، حرکات و اشارات بدنی، جلوه‌های هیجانی صورت و حرکات چشم‌ها باشد. خوانش یک خبر بدون استفاده و به‌کارگیری زبان بدن توسط گوینده، یک کنش خشک، رسمی و فاقد جذابیت خواهد بود و گوینده در این شرایط مصداق همان تعبیرهای عامیانه چوب خشک و عصا قورت داده است، بی‌گمان.

عبدالرشیدی:

اغراق بیش از حد در استفاده از زبان بدن و نشان دادن واکنش‌های افراطی، اعتماد طرف مقابل را زائل می‌کند. تمام حرکات یک مجری و گوینده خبر در حین خوانش متن و خبر باید در کنترلش باشد که شرط این مهم هم تسلط کافی او بر متنی است که می‌خواند

دکتر عبدالرشیدی هیچ گونه ارتباط تصویری بین دو فرد را فارغ و بی نیاز از زبان بدن نمی‌داند و تصریح می‌کند: تا زمانی که یک گوینده زبان بدنش را به کار نگیرد به یک ربات شباهت خواهد داشت و مخاطب نمی‌تواند به او اعتماد کند و حرف‌هایش را بپذیرد. تسلط کامل به زبان بدن بدون احاطه نسبی بر میمیک و اجزای چهره میسر نخواهد بود. آشنایی با زبان بدن از جمله الزامات اولیه اجرا در تلویزیون است.

استفاده از زبان بدن البته حد و مرز و خط قرمزهایی هم دارد. عبدالرشیدی در این باره می‌گوید: اغراق بیش از حد در استفاده از زبان بدن و نشان دادن واکنش‌های افراطی، اعتماد طرف مقابل را زایل می‌کند. تمام حرکات یک مجری و گوینده خبر در حین خوانش متن و خبر باید در کنترلش باشد که شرط این مهم هم تسلط کافی او بر متنی است که می‌خواند. اگر گوینده بر مطلب مسلط باشد بر اندامش هم تسلط خواهد داشت.

در چند دهه گذشته خوانش خبر عموما یک کنش خشک و رسمی تلقی شده و گویندگان اخبار نه تنها جدی‌ترین مجریان تلویزیونی که شاید رسمی‌ترین انسان‌های روی زمین هم بوده باشند. آدم‌هایی صورت سنگی و بشدت تک‌بعدی که تنها اجزای بدن‌شان که اجازه تحرک در زمان خواندن خبر را داشت لب‌هایشان بود که آن هم احتمالا لاجرم بوده و از سر ناچاری برای خروج صدا و آوا وگرنه احتمالا آن را هم ممنوع می‌کردند.

گوینده ابزار نیست

دکتر عبدالرشیدی در این باره توضیح می‌دهد: در گذشته استفاده از زبان بدن توسط گوینده اخبار را نوعی جانبداری و حمایت تلقی کرده و آن را به طور کل ممنوع کرده بودند. این رسم ناموجه البته به شکل کمرنگ شده‌اش همچنان با بخش‌های خبری تلویزیون همراه است. فراموش نکنید تا همین چند سال گذشته حتی اسم گویندگان اخبار هم گفته نمی‌شد و ملاحظه‌ای در کار بود تا گوینده فقط نقش یک ابزار برای خوانش اخبار را بر عهده داشته باشد.

این مجری و گوینده باسابقه تلویزیون ادامه می‌دهد: از 5-4 سال پیش مسئولان خبر دو کار را برای شکستن و تغییر این فضا انجام دادند؛ در وهله اول دکورها را تغییر دادند تا مولفه‌های بصری صحنه خبر تلطیف شود و در مرتبه دوم، زبان رسمی و معیار حاکم را تغییر داده و گونه‌ای از زبان محاوره‌ای را جایگزینش کردند. این اقدامات نشان می‌داد که مسئولان و دست‌اندرکاران خبر رسانه ملی می‌خواهند نوعی ارتباط صمیمانه را میان خبر و مخاطب ایجاد کنند تا حاصل کار باورپذیرتر باشد. با این حال و با وجود این اقدامات، در بخش سوم که استفاده درست از میمیک صورت و زبان بدن است آن چنان که باید و شاید کار چندانی صورت نگرفته است.

رسمیت سفارشی؟!

یک تصویر تقریبا آشنای دیگر: گوینده: هم‌اکنون ارتباطی داریم با همگار گرامی ام جناب آقای ... (مکث) جناب آقای ...

(سکوت و نگاه مبهم گزارشگر به دوربین با گوشه چشمی به عوامل پشت صحنه)

گوینده: همکار محترم جناب آقای...

(سکوت دوباره گزارشگر و باز هم نگاه، این بار پریشان و گریزان. حالا دستش به سمت گوش چپش هم می‌رود و چیزی را جابه‌جا می‌کند)

گوینده (این بار با لحن موکد): همکار گرامی جناب آقای ... صدای بنده را دریافت می‌کنید... سلام عرض می‌کنم خدمت شما و همکاران تان..

گزارشگر (انگار که تازه چیزی شنیده باشد): بنده هم خدمت شما عرض سلام و ادب دارم همکار گرامی، جناب آقای ...

گفتمان رسمی جذابیتی ندارد

رسمیت و سنگینی گویش و خوانش اخبار در رادیو و تلویزیون به ادبیاتی که میان گویندگان برقرار است هم سرایت کرده و واژگان و کلمات رد و بدل شده میان آنها را تحت شمول ادبیاتی کتابی و الفبایی درآورده است. این در حالی است که امروزه در شبکه‌های خبری مشهور و پرسابقه دنیا گویندگان صمیمانه با هم گفت‌وگو می‌کنند و ارتباطی راحت و بی‌تکلف با یکدیگر دارند. پرسش اینجاست که چنین تکلف و رسمیتی سفارشی است و دیکته شده از لایه‌های بالایی مدیریتی یا یک رسم مالوف؟

بابان:

یکی دو باری که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، ایشان پرسیدند چرا این‌قدر شق و رق خبر می‌خوانید و تا این حد ساکت و بی تحرک هستید؟! خداوند نعمتی مثل دست‌ها و اجزای صورت را به شما داده، چرا آنها را به حرکت در نمی آورید و استفاده نمی‌کنید؟

فواد بابان یکی از گویندگان باسابقه خبر صدا و سیماست که چند سال قبل و پس از 30 سال فعالیت مستمر در عرصه گویندگی خبر بازنشسته شد. این گوینده پیشکسوت تاکید می‌کند که سفارشی در این خصوص در کار نیست و بیشتر یک رسم و قرارداد عرفی است که به مرور زمان جا افتاده و رسمیت یافته است.

وی می‌گوید: در فرهنگ ما این گونه رسم است که معمولا در محیط‌های اداری کسی همکارش را به نام کوچک صدا نمی‌زند. با این حال حاکم بودن چنین فضای خشک و رسمی‌ای هم درست نیست. باید در این میان تعادلی برقرار باشد. نه به آن شوری شبکه‌های آن طرف آبی که حتی حال زن و بچه هایشان را هم وسط خبر از یکدیگر می‌پرسند و نه به بی‌نمکی شبکه‌های داخلی که مناسبات، زیادی رسمی و اداری است. سلام و علیک و تعارف‌های بسیار فقط باعث ملالت و ناراحتی مخاطب می‌شود. گفتمان رسمی گوینده و خبرنگار و تعارفات رد و بدل شده میان این دو برای بیننده جذابیتی ندارد. یکی از مشکلات، فاصله زیاد میان زبان عامیانه و رسمی مان است.

تاکید رهبر معظم انقلاب بر استفاده از زبان بدن

بابان درباره لزوم استفاده از زبان بدن توسط گویندگان خبر هم توضیح می‌دهد: یکی دو باری که خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم ایشان پرسیدند چرا این قدر شق و رق خبر می‌خوانید و تا این حد ساکت و بی‌تحرک هستید؟! خداوند نعمتی مثل دست‌ها و اجزای صورت را به شما داده، چرا آنها را به حرکت درنمی‌آورید و استفاده نمی‌کنید؟

این گوینده ادامه می‌دهد: یکی از ارکان گویندگی استفاده از زبان بدن است. شاید با یک اشاره به‌موقع و بالا بردن و پایین آوردن ابرو یا یک لبخند ملایم، خبر بار مثبت و منفی بگیرد. زبان بدن بخصوص در تلویزیون تا 40-30 درصد در کار گوینده خبر موثر است. من گاهی سنت شکنی می‌کردم بخصوص پس از دیدار با رهبر معظم انقلاب. بسیاری از قالب‌ها و چارچوب‌های خشک را اولین بار شکستم. بسیاری هم با این رفتار من موافق نبودند. در یک دوره، فشار آن قدر شدید شده بود که می‌گفتند صاف بنشینید و حتی پلک هم نزنید.

طرفداری نباید کرد

وی در پاسخ به این پرسش که یک گوینده تا چه حد باید در خواندن خبر لحن بی‌طرفانه داشته باشد، تصریح می‌کند: گوینده خبر به هیچ عنوان حق طرفداری از شخص، جناح، دسته و گروهی را ندارد. او حتی در گزارش هوا هم باید رعایت بی‌طرفی را بکند و لحنش هنگام خوانش اولین خبر با آخرین خبر یکی باشد. گوینده حق گرفتن هیچ موضعی را ندارد و فقط به فراخور حال و هوای خبر و به تناسب باری که دارد، باید حالاتی را به خود بگیرد که نشان دهد یک خبر شادی آور است یا ناراحت‌کننده. به عنوان مثال، خبر تشییع پیکر شهدای گمنام را نمی‌توان با چهره بشاش و لحن شاد اعلام کرد.

نمود نگاه جانبدارانه در لحن خواندن خبر

یک گوینده می‌تواند با استفاده از قابلیت‌ها و توانایی‌های حرفه‌ای و هنری‌اش و بنا بر سلیقه شخصی یا به صلاحدید سازمانی، لحنی به خبر بدهد که تولید شائبه کند و اصل خبر را تا پرتگاه تخریب هم ببرد. البته عکسش هم صادق است؛ گوینده می‌تواند با لحن جانبدارانه‌اش خبر را تقویت کند. گاه خبر از پیش جهت‌دار و هدفمند انتخاب شده تا القای هدف و منظوری را به مخاطب در پی داشته باشد و گاهی هم همه عناصر خبر سرجای خود هستند، اما لحنی برای بیان آن به‌کار گرفته می‌شود که جهت آن را تغییر داده و حتی به بیراهه‌اش می‌برد.

صدیقی:

اگر مخاطب یک رسانه را باور نکند آن رسانه دیگر وجود خارجی نخواهد داشت. تفاوتی هم ندارد که رسانه سراسری باشد یا منطقه‌ای و محلی. قرار نیست یک رسانه برای مدیران و مسئولان برنامه بسازد و پخش کند مخاطب عام است که باید او را باور داشته باشد

یک کارشناس حوزه رسانه و تلویزیون می‌گوید: نگاه جانبدارانه مجری می‌تواند در لحن و موسیقی کلامش نمود پیدا کند. انتخاب و اتخاذ یک لحن متفاوت و صدای بالا برای یک خبر نرم می‌تواند جنس آن را نازل کند. در واقع گوینده خبر در شمایل یک مجری غیرخبری ظاهر می‌شود و با متن بازی می‌کند. در عین حال، شیوه نشستن، نگاه به دوربین، حرکت، تامل و مکث می‌تواند حاوی نوعی پیام ضمنی هم باشد. نه‌تنها لحن و صدای گوینده که حتی طراحی صحنه و میزانسن هم در انتقال مفاهیم به مخاطب موثر خواهد بود.

فریدون صدیقی بر تعریف رسانه با مخاطب تاکید می‌کند و می‌گوید: اگر مخاطب، یک رسانه را باور نکند آن رسانه دیگر وجود خارجی نخواهد داشت. تفاوتی هم ندارد که رسانه سراسری باشد یا منطقه‌ای و محلی. قرار نیست یک رسانه برای مدیران و مسئولان برنامه بسازد و پخش کند؛ مخاطب عام است که باید او را باور داشته باشد. یکی از عوامل باورپذیری هم خوانش خبر با لحن و صدای مناسب توسط گوینده است.

پیشینه خشکی و رسمیت خبر‌خوانی

زادگاه و خاستگاه رسانه چه به شکل مکتوب و چه به صورت شنیداری و دیداری خارج از ایران بوده است. با این حال آنها بتدریج از قالب‌های خشک و رسمی فاصله گرفته و خود را با مخاطبان همراه کردند و به یک زبان مشترک و رابطه تنگاتنگ رسیدند، اما ما به نوعی درجا زده‌ایم. به این دلیل که رسانه از آن ما نبوده، نتوانسته‌ایم درست از آن استفاده کنیم. متاسفانه ما با رسانه نسبت متوازن نداریم و این هم بازمی‌گردد به اعتماد نداشتن و باورپذیری‌های متقابل.

فریدون صدیقی در توضیح علل جدی بودن لحن گویندگان خبر در شبکه‌های داخلی تصریح می‌کند: تغییر و جدی شدن لحن و صدا همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی شدت گرفت.

انقلاب اسلامی آورده‌هایی داشت که یکی از آنها فاصله گرفتن از لودگی‌ها بود. بعد هم که جنگ تحمیلی پیش آمد و بسیاری از خبرها با لحن حماسی خوانده می‌شد. این جدیت ارزشی بعدها با فرآیند خبر و خبرخوانی گره خورد.

محسن محمدی

رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها