در جامعه کنونی با افزایش سن ازدواج، کاملا طبیعی است که اختلاف سنی بین والدین و فرزندانشان بیشتر می‌شود که گاهی به 35 سال به بالا هم می‌رسد. وجود این نوع اختلاف به تفاوت در نوع گفتار، رفتار و حتی دیدگاه والدین و فرزندان منجر می‌شود و با رسیدن به سن نوجوانی و جوانی به این باور که دنیای این دو گروه متفاوت و غیرقابل درک است، می‌انجامد.
کد خبر: ۸۱۶۶۰۷

در این نوشتار به چند راهکار ساده اما مهم برای تقویت ارتباط میان والدین و کودکان اشاره می‌کنیم.

عشق ورزیدن

ما می‌توانیم با فرزندمان رابطه خوبی برقرار کنیم، به شرط آن که اجازه دهیم او عشق و محبت ما را نسبت به خودش احساس کند.

محبت قلبی تنها برای ارضای خواسته‌های درونی کودک کافی نیست. او به عشق و محبتی نیاز دارد که آثارش در رفتار و گفتار پدر و مادر نمودار باشد. بچه‌ها از نوازش‌ها، بوسه‌ها و تبسم‌ها، حتی از آهنگ محبت‌آمیز سخنان ما احساس محبت می‌کنند و اعتماد به نفسشان تقویت می‌شود، همچنین در می‌یابند که در زندگی افرادی هستند که بدون هیچ‌گونه انتظاری، عاشقانه آنها را دوست دارند و از آنها حمایت می‌کنند و با وجود این افراد هیچ‌گاه تنها نخواهند ماند.

البته فراموش نکنیم این نکته مهم است که اظهار محبت، وسیله تربیت است و نباید مانع تربیت درست شود. بنابراین والدین باید عشق به فرزند را از حساب تربیت جدا کنند، او را صمیمانه دوست بدارند ولی عیوب و رفتار نادرستش را اصلاح کنند، زیرا فرزند ما همیشه کودک باقی نمی‌ماند.

کشف علایق مشترک

ممکن است ما به دلیل اختلاف سنی که با فرزندمان داریم، برای برپایی یک رابطه خوب و صمیمانه با او مشکلاتی پیش‌رو داشته باشیم. در این مواقع بهتر است به دنبال نقاط مشترک بین خود و فرزندمان باشیم. مثلا شاید هر دوی ما زمانی را برای خواندن کتاب، ورزش یا دوچرخه‌سواری و... صرف کنیم.

صبور باشیم

همه ما در زندگی روزهای سخت و پر مشغله داریم، ولی چاره‌ای نیست جز آن که آرامش خود را حفظ کنیم و راهی برای کاهش خستگی روزانه خود پیدا کنیم، زیرا بچه‌ها پدر و مادری شاد و پر انرژی می‌خواهند نه یک پدر و مادر خسته و عصبی. مثلا، زمانی که فرزندمان ناراحت است و غر می‌زند، بهتر است به جای جر و بحث کردن، او را در آغوش پر مهر خویش بگیریم، نوازش کنیم و با یکدیگر بازی کنیم یا کارهایی را که دوست دارد، انجام دهیم. مثل کاشتن یک گل زیبا در یک گلدان کوچک و... بعد که کودک آرام شد، آن وقت دلیل رفتارش را بپرسیم. در واقع به نیازهای عاطفی و فیزیکی او با عشق و محبت پاسخ دهیم و از کلمات تحقیر‌آمیز استفاده نکنیم.

زمانی که فرزندمان با ذوق و شوق ماجرایی را برای ما تعریف می‌کند، نباید مدام کلام او را به خاطر خستگی و بی حوصلگی قطع کنیم، زیرا کودک احساس می‌کند تمایلی به شنیدن حرف‌هایش نداریم، بنابراین از حرف زدن با ما دل سرد می‌شود. پس همیشه سعی کنیم صبور باشیم و به حرف‌های فرزندمان به‌دقت گوش کنیم، زیرا این گونه به او می‌فهمانیم که چقدر برایش ارزش و احترام قائلیم؛ همچنین با این روش می‌توانیم، متوجه مشکلات ریز و درشت فرزندمان شویم و به موقع به او کمک کنیم.

بازی کردن

کودک بازی کردن با پدر و مادرش را دوست دارد و همین را یکی از نشانه‌های محبت می‌شمارد. در ضمن همین بازی‌هاست که علایق ذاتی کودک و اخلاق و رفتار اجتماعی و فردی او شکل می‌گیرد. به این ترتیب یک راه عالی برای تقویت رابطه بین ما و فرزندمان این است که با هم بازی کنیم، بخندیم و شاد باشیم. مثلا بازی‌های خانوادگی را در نظر بگیریم، البته به گونه‌ای که تک تک افراد خانواده بتوانند در آن شرکت کنند. مثل بازی اسم و فامیل یا قایم باشک و... حتی می‌توانیم بازی‌های دوران کودکی خودمان را به او یاد بدهیم.

گاهی با کودک دلبندمان به پارک محل برویم، سوار تاب شویم، از پله‌های سُرسُره بالا برویم و با هم سُر بخوریم و پا به پای او روی چمن‌های سرسبز بدویم، گل‌ها رنگارنگ را ببوییم، بلند بلند بخندیم و آواز بخوانیم و در مورد موضوعات مختلف با هم صحبت کنیم و از در کنار یکدیگر بودن لذت ببریم. این نکته مهم است، وقتی در کنار فرزندمان هستیم با تمام وجود در کنارش باشیم تا او هم وجود ما را در کنار خود احساس کند و شاد باشد، زیرا او به وجود ما در کنار خود احتیاج دارد.

تعیین نظم و قانون در خانواده

بهتر است بچه‌ها در خانه‌ای بزرگ شوند که قانون داشته باشد، خانه‌ای که در آن نظم و قانون نباشد، بچه‌ها آزادانه هر کاری که بخواهند، انجام می‌دهند، مثلا تا نیمه‌های شب تلویزیون تماشا می‌کنند و... .

اگر می‌خواهیم رابطه خوبی با فرزندمان برقرار کنیم، باید قوانین خاصی تعیین کنیم و این قوانین را به طور ثابت اجرا کنیم. برای مثال، ساعتی را برای دیدن برنامه‌های تلویزیون یا بازی‌های رایانه‌ای تعیین کنیم و انجام بعضی از کارهای خانه را به عهده فرزندمان بگذاریم، البته کارهایی که در حد توانش باشد. ممکن است در ابتدا کمی خسته شود و غر بزند، اما بعد متوجه می‌شود که ما به او اعتماد کرده که انجام برخی از کارها را به او سپرده‌ایم، در نتیجه خوشحال شده، احساس مسئولیت می‌کند و در آینده نیز فرد مسئولیت‌پذیری می‌شود.

و در پایان، اگر گاهی فرزندمان نتوانست کارها را در حد عالی انجام بدهد، او را تنبیه نکنیم، سرش غر نزنیم و نگوییم تو از عهده هیچ کاری بر نمی‌آیی، در این شرایط او اعتماد به نفسش را از دست می‌دهد، پس فرصت دیگری به او بدهیم و کمکش کنیم تا کارش را درست و دقیق انجام دهد.

improvingyourworld.co ‌‌/‌‌مترجم: نسرین علی‌محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها