یادداشت

«پرده‌نشین» مرا پاگیر کرد

غالبا موفق نمی‌شوم سریال‌های تلویزیونی را به طور مستمر ببینم و تا آخر دنبال کنم؛ اما سریال «پرده‌نشین» از همان قسمت‌های اول مرا مجذوب خود کرد و تا آخر آن را دنبال کردم.
کد خبر: ۷۵۴۱۳۴
«پرده‌نشین» مرا پاگیر کرد

از همان قسمت‌های اولی که بازی درخشان و بی‌اغراق فرهاد آئیش را دیدم پاگیر شدم و در ادامه کار بازی‌های ستودنی دیگر، مرا به تحسین واداشت؛ بازی آتیلا پسیانی در نقش مشکل و خاکستری میرزایی، بازی ویشکا آسایش در نقش زنی مقتدر، بازی هومن برق‌نورد در نقش روحانی جوان، بازی سهیلا سهرابی در نقش همسر حاج‌آقا شهیدی، بازی محمود پاک‌نیت در نقش کشاورزی با احساسات متناقض، بازی مهران رجبی در نقش خادم مدرسه علمیه و چند بازی تحسین‌برانگیز دیگر شاید اولین عامل جذب من بود. اما همه این بازی‌های خوب در بستر قصه‌ای واقع‌گرا، باورکردنی و در زمینه مسائل روزمره اجتماعی در این سال‌های پرتردید بود که جذب می‌کرد و معنا می‌داد و بی‌شک مهم‌ترین عامل چنین کار تحسین‌برانگیزی حاصل تلاش هوشمندانه و دقیق کارگردان سریال، آقای بهروز شعیبی است.

بهروز شعیبی را پیش از کارگردانی، در ایفای نقش‌های خوبی مثل «طلا و مس» دیده بودیم و من حدود 12 سال قبل بازیگری خوب او را در فیلم «پسران مهتاب» ـ که تهیه‌کننده‌اش بودم ـ مشاهده کرده بودم و به آینده او امید داشتم و اکنون می‌بینم که این امید بیهوده نبوده و به بهترین وجهی بروز کرده است و باید اعتراف کرد که قبل از کارگردانی، این موفقیت حاصل کار نویسندگان فیلمنامه، مشاوران کار و مشاور فیلمنامه و طراح اصلی داستان سریال بوده است.

قصه‌ای در بستر واقعیت‌های اجتماعی ملتهب این سال‌ها و بسیار نزدیک به آنچه مردم جسته وگریخته حس می‌کنند، با شخصیت‌های پرداخت شده و باورکردنی و دیالوگ‌های منطبق با پردازش شخصیت‌ها و بدون شعارزدگی، بدون تصنع و از همه مهم‌تر حاوی یک نگاه دینی ـ و نه سیاسی ـ به روحانیت، همگی از امتیازات این سریال بود و مرا به شوق می‌آورد.

برای نوشتن دقیق و تحلیل جزء به جزء این موفقیت، فرصت بیشتری لازم است و باید یک‌بار دیگر با چنین عزمی و با تامل کافی بتوانم سریال را تماشا کنم و نشان دهم که حتی در جزئیات کلمات دیالوگ و نحوه ادای آنها از سوی بازیگر، دقت شایسته‌ای مبذول شده است. (و مثلا برخلاف تمامی فیلم‌ها که استغفِرُ ـ فِ ـ رُ ـ الله را به غلط مشهور استغفُرِ ـ فُ ـ رِ ـ الله می‌گویند، فرهاد آئیش تلفظ درست را ادا می‌کرد و مهران رجبی در جای مناسب به جای بفرمایید «بسم‌الله» می‌گفت و...) اما اکنون فرصت چنین تحلیل دقیقی نیست، اما و هزار اما!

اما به‌رغم نقدهای جزیی‌ای که به سریال می‌توان وارد کرد (مثلا در بخش‌های روضه‌خوانی‌ها هم طولانی شدن آنها و هم نحوه اجرا اشکال داشت)، به‌رغم معدود نقایصی که می‌توان مطرح کرد، می‌خواهم بگویم که سریال «پرده‌نشین» بیش از یک موفقیت در سریال‌سازی ارزش داشت و نشان‌دهنده بلوغ سریال‌سازی ما در موضوعات حساس روزمره بود و این موفقیت یکی از دلایلش بیرون رفتن مسئولان وقت تلویزیون از موضوعات تکراری و سازندگان تکراری و روی آوردن به جمعی تازه در این اثر بود و می‌دانم کسانی سعی خواهند کرد با این کار عکس یادگاری بگیرند و فخر بفروشند که مهم نیست، ولی خطر آنجاست که ممکن است کسانی، گروه سازنده را به سری‌دوزی مبتذل‌ساز چنین نمونه‌ای تشویق و ترغیب کنند و نان خود به تنور بزنند و نام خود بر صدر بنشانند که مبادا چنین جفایی!

این بلوغ سریال‌سازی را مرهون همه کسانی می‌دانم که در تولید این اثر نقش داشته‌اند: از تهیه‌کننده و کارگردان و نویسندگان و مشاوران گرفته تا بازیگران و دیگر عوامل موثر صحنه.

من از همه ایشان تشکر می‌کنم و به همگی دست مریزاد می‌گویم و به دلیل حضور دوستان گرانقدری که در سریال سراغ دارم ـ از جمله مهدی ارگانی و عبدالرسول گلبن حقیقی ـ که همکاری دیرینه با برخی داشته‌ام و آرزوهای مشترک برای چنین بلوغی می‌پرورده‌ایم، خود را نیز در این موفقیت شریک می‌بینم و به سبک همان اعرابی حاضر بر سر دیگ آش، سوسمار خود را در دیگ می‌اندازم که: حاجی اَنا شریک!

دعا می‌کنم که دور از حب و بغض‌های ساختگی، این گونه موفقیت‌ها استمرار پیدا کند و از آفات تکرار و ابتذال مصون بماند.

عبدالله اسفندیاری / فیلمنامه نویس و مشاور فرهنگی بنیاد فارابی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها