در این مسیر، جرقه تولید یکی از خاطرهانگیزترین و نخستین سریالها و مجموعههای ایرانی موفق تلویزیون در سالهای بعد از انقلاب سال 1359 زده شد و حاصل آن نوروز 1360 در معرض قضاوت بینندگان قرار گرفت. «مَثَلآباد» نام این مجموعه بود، کارگردان هنریاش زندهیاد رضا ژیان، کارگردان تلویزیونی آن مسعود فروتن، نویسندهاش زویا زاکاریان (همسر رضا ژیان در آن سالها) و طراح لباس سریال نیز ایرج رامینفر بودند.
این مجموعه براساس افسانههای متون کهن به صورت نمایشهای تلویزیونی ساخته و پخش شد؛ البته نمایشهایی که بیشتر به فضای سریالهای تلویزیونی شبیه بود و داستان آنها بجز محیطهای بسته در فضاهای باز نیز میگذشت. مرور اسمهای تعدادی از قسمتهای این مجموعه که دربردارنده ضربالمثلی بود که مضمون داستان همان بخش از سریال را معرفی میکرد، در جای خود برای بینندگان آن سالها خاطرهانگیز است: عَلَم علم درد ورم / زری که نبود توی علم، ناخوش خر خورده، نه شیر شتر نه دیدار عرب، تخممرغ دزد شتردزد میشود و...
بازیگران «مَثَلآباد» را ترکیبی از هنرمندان قدیمی و شناخته شده همچون مهین شهابی، اسماعیل داورفر و مهری ودادیان در کنار افرادی کمتر شناخته شده، اما به هر حال دارای تجربههای تلویزیونی و تئاتری یا حتی سینمایی مانند رضا ژیان (کارگردان هنری سریال) و زندهیاد سامی تحصنی تشکیل میدادند.
حمید جبلی، اکبر عبدی، آتیلا پسیانی، مرتضی ضرابی، فاطمه نقوی، مرتضی اردستانی و کامبیز صمیمی مفخم نیز جزو جوانانی بودند که در عرصههای تلویزیون و سینما نامهایشان مکرر شنیده شد و برخی مانند عبدی، جبلی و پسیانی تعدادی از شاهنقشهای سینما و تلویزیون بعد از انقلاب را به نام خود ثبت کردند. مجید ایزدی، جواد آهنگر، محمد نعیمی، شیرین رضائیان و فاطمه شعرباف نیز از دیگر بازیگران «مثلآباد» بودند که بعدها کمتر نامی از آنها شنیده شد.
در این میان، یکی از مهمترین جذابیتهای سریال، بازی تازهواردی به نام اکبر عبدی بود که ـ البته ـ بینندگان آن سالها به واسطه پخش چندباره یک نمایش تلویزیونی بامزه و پرطرفدار (که بخش زیادی از جذابیتهای آن نمایش نیز در کاراکتر و بازی پرجاذبه عبدی نهفته بود) او را از قبل میشناختند. نام این نمایش «خمره سخنگو» بود و در حکم کاشف و معرف اولیه اکبر عبدی در نقش عبدالله که شاگرد یک مغازه یا حجره قدیمی بود به شمار میرفت. گویا «خمره سخنگو» قبل از ضبط تلویزیونی در تئاتر شهر اجرا شده بود اما عمده محبوبیت و شهرتش را به دلیل همان جذابیتهای ناشی از حضور عبدی و با تکیه بر تماشاگران میلیونی تلویزیون و پخشهای مکررش پیدا کرد.
کارگردان خمره سخنگو سیاوش طهمورث بود و مجید میرفخرایی، طراح لباس و صحنه سالهای بعد سینمای ایران به همراه سوسن تسلیمی (بازیگر سریال مشهور سربداران و چند فیلم از بهرام بیضایی) نویسندهاش بودند. میمیک، بازی، صدا و جذابیتهای بدنی و استیل و فرم عبدی که ناشی از فیزیک خاص و استثنایی او بود کاراکتر «عبدالله» را بسیار دیدنی و دلنشین ساخته بود و آینده هنری این بازیگر را بخوبی شکل داد. همه میدانیم که عبدی با موفقیت این نمایش و همچنین مجموعه مثل آباد، بسرعت در سریالهای محله بروبیا، بازم مدرسم دیر شد، محله بهداشت... و همچنین فیلمهای سینمایی پرفروشی مثل اجارهنشینها مشغول شد و در جایگاه یکی از بهترین بازیگران کمدی و حتی جدی تاریخ تلویزیون و سینمای ایران قرار گرفت.
حمید جبلی نیز که در قسمت «ناخوش خر خورده» از سریال مثل آباد بخوبی دیده شد، بخشی از جذابیتهایش در بازیگری را با همین سریال و همچنین در محله بروبیا و محله بهداشت، در کنار آثار عروسکی ادامه داد و سرانجام کار بزرگ زندگیاش را برای بچههای ایران به یادگار گذاشت و خالق کلاه قرمزی نام گرفت. آتیلا پسیانی نیز هرچند تا حدی یک مسیر متفاوت از عبدی و جبلی را در پیش گرفت اما مانند این دو در مثل آباد، محله بروبیا و محله بهداشت نخستین جلوههای تواناییاش را آشکار کرد و امروز در قالب یکی از بهترین بازیگران نقش دوم (و کمابیش اول) در تلویزیون و سینمای ایران شناخته میشود که کارگردانها نمیتوانند براحتی از کنار نامش عبور کنند و دست کم به اجرای احتمالی بسیاری از نقشها توسط این بازیگر توانا میاندیشند.
***
فضای سنتی و تاریخی مثلآباد، به همراه مرور تفصیلی داستان و به نوعی آشکار کردن علت خلق ضربالمثلهایی که ورد زبان مردم در کوچه و بازار بود (و با این یکی، یعنی دلیل و سبب خلق ضربالمثلها کمتر آشنایی داشتند) آن هم در قالب داستانهایی پرجاذبه و در زمان خودش شیرین و دوستداشتنی، به یک علت مهم موفقیت این مجموعه بدل شد.
***
یکی از جاذبههای مهم این مجموعه موسیقی متن آن بود. این موسیقی را محمــــدرضا علیقلی به عنوان آهنگسازی که از مرکز سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میآمد در جایگاه نخستین کار مهم و پربیننده (یا پرشنونده) کارنامهاش نوشت و اجرا کرد. موسیقی مثل آباد در مایه ایرانی و سنتیِ «دشتی» (یکی از متعلقات دستگاه شور) نوشته شده بود و هنوز هم بسیاری، آن ملودی تیتراژهای آغازین و پایانی سریال را در خاطر دارند. علیقلی با خلق این اثر، هم مسیر آینده هنر پرابهامی همچون موسیقی (و در اینجا موسیقی فیلم و سریال) را تا حدی روشن کرد و جواب اعتماد سازندگان سریال را که باید دست به عصا حرکت میکردند داد و هم خود را به سینمای جدید ایران که در حال پوست انداختن و به نوعی تجدید حیات بود معرفی کرد. از کارهای خوب سالهای بعد علیقلی در تلویزیون میتوان به موسیقی سریال «خاک سرخ» اشاره کرد.
***
زندهیاد رضا ژیان نه تنها در جایگاه کارگردان هنری سریال، تواناییهایش را به رخ کشید، که در مقام یک بازیگر (بهویژه در آثار کمدی و طنزآمیز) به شهرت بسیاری دست یافت و بخشی از آینده سینما و تلویزیون در ایران را به خود اختصاص داد. او متولد ۱۳۲۸ تهران بود و متأسفانه در بیست و هفتم بهمن ۱۳۸۱ در پنجاه و سه سالگی به سرای دیگر شتافت. ژیان از همان سالهای تحصیل در دبیرستان با حضور در نمایشهای مدرسهای فعالیتش را در تئاتر شروع کرد. بعدها با فعالیت در «کارگاه نمایش» وابسته به «تلویزیون ملی ایران» از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۷ کار هنری را پی گرفت و سپس به صورت حرفهای به بازیگری روی آورد. مجموعههای تلویزیونی «حرف تو حرف» و «سرزمین افتخار» از جمله مهمترین کارهای این دوره از فعالیت هنری او به شمار میرود. پس از انقلاب بیشتر بر صفحه تلویزیون ظاهر شد که به غیر از کارگردانی مجموعه تلویزیونی «مثلآباد» و بازیگری در آن و در مجموعههای «محله برو بیا» و «محله بهداشت» بازی کرد. او چند سالی را نیز در خارج از ایران سپری کرد اما خوشبختانه سالهای پیش از کوچ ابدیاش را در ایران به فعالیت مشغول بود. از جمله آثار هنری دیگرش میتوان به این موارد اشاره کرد: فیلمهای سینمایی «پسر ایران از مادرش بی خبر است»، «رسول پسر ابوالقاسم»، «چوپانان کویر»، «سیاهراه»، «آتش در زمستان»، «مرد عوضی»، «مومیایی ۳»، «مسافر ری»، «عشق فیلم» و نمایشهای «دوستان بامحبت» و «عشق روی خرپشته».
ژیان، صد البته، در تلویزیون نیز فعالیتهایش را در سالهایی که در ایران بود تداوم بخشید و در سری سوم سریال زیر آسمان شهر یا آژانس دوستی و همشاگردیها به ایفای نقش پرداخت. خودرو تهران ۱۱، خانه پدری، همسایهها، مسافر ری (فیلم ـ سریال)، معجزه ازدواج و آغوشهای خالی از دیگر آثار تلویزیونی او هستند. سلام کوچولو (کارگردان)، زیر بازارچه (بازیگر و کارگردان)، عاقبت نقدفروشی عاقبت نسیهفروشی (بازیگر و کارگردان)، پرده عجایب (فقط بازیگر)، طنزآوران جهان و لطایفالطوایف از دیگر آثار او در تلویزیون بود.
***
سازندگان «مثل آباد» مزد زمانهشناسی، انتخاب دقیق، ساخت هوشمندانه (با توجه به موقعیت خاصی که در آن قرار داشتند) و کیفیت به نسبت خوبِ سریالی را که ساخته بودند بخوبی دریافت کردند، اما به هر روی، مثلآباد با بهره بردن از پخش نوروزی در نخستین نمایشاش بخوبی دیده شد و ـ حتی شاید ـ به عنوان الگویی در زمینه کارهای سنتی و تاریخی در سالهای بعدی مطرح شد. (ضمیمه قاب کوچک)
علی شیرازی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد