بویژه آنکه از همان ابتدای ساخت سریال، با استناد به نامش پیدا بود که «سربداران» درباره جنبشی مذهبی و میهنی در مقطع مهمی از تاریخ ایران است و به کند و کاو پیرامون داستان قیام سربداران خراسان به رهبری شیخ حسن جوری علیه ظلم و جور مغولان در زمان اشغال ایرانزمین نظر دارد؛ جنبشی شیعی در سده هشتم هجری که بنیادگذارش شیخ خلیفه مازندرانی بود که توسط امیرتیمور گورکان به شکست انجامید.
سریال اما درست از زمانی شروع میشود که شیخ خلیفه از سوی مغولان به قتل رسیده و آنها ناجوانمردانه میکوشند توطئه به دار کشیدن او را خودکشی جلوه دهند، به همین دلیل نهضتی که از پی این واقعه پدید میآید «سربداران» نام میگیرد. سریال، سه شخصیت محوری دارد: «شیخ حسن جوری» با بازی امین تارخ، «فاطمه» با نقشآفرینی سوسن تسلیمی و «قاضی شارح» با بازی علی نصیریان که تماشاگر سرگذشت آنها را تا قسمت پایانی دنبال میکند.
از همان نخستین قسمتها که بیننده با فقدان شیخ خلیفه و جانشین شدن شیخ حسن روبهروست، مغولان نیز در پی یافتن جانشین شیخ و سر به نیست کردن او هستند و اتفاقا 15 نفر از سربداران که خود را ـ فداکارانه ـ شیخ حسن معرفی میکنند، «بر دار» میشوند. سریال با تعقیب و گریز شیخ و رفتن فاطمه (که به گفته کارگردان، نمادی از مردم بود) به دنبال وی ادامه مییابد...
محمدعلی نجفی (مهندس معمار، مدرس، کارگردان سینما و تلویزیون و نخستین مدیر دولتی سینمای پس از انقلاب) ابتدا از فروردین 1358 تا مرداد سال بعد مسئولیت امور سینمایی کشور را بهعهده داشت و نخستین مدیر دولتی سینمای پس از انقلاب بود، ولی در ادامه به دلیل سفر به ایتالیا و شروع مقدمات نگارش و ساخت «سربداران» که نخستین سریال عظیم پس از انقلاب برشمرده میشد، از این مسئولیت کناره گرفت. نجفی جزو انقلابیونی بود که زیر نظر دکتر علی شریعتی نمایش «سربداران» را ابتدا در رژیم پیشین و سالها قبل از ساخت سریالی به همین نام، روی صحنه برده بود. در ادامه نیز به همراه کسانی مثل مهندس مصطفی هاشمیطبا و بقیه دوستانش شرکت «آیتفیلم» را در همان زمان تاسیس کرده و فیلم متفاوت و تا حدی انقلابی «جنگ اطهر» را ساخته بودند.
نجفی درباره ساخت سریالش به قاب کوچک گفته است: «برای سربداران از شهریور 1360 تا آبان 1362 مرتب کار کردیم و شهرهای مختلف کویری و غیر از آن را درنوردیدیم. خوشبختانه همه چیز با نظم پیش رفت و بجز خستگیهای روحیای که برایم پیش آمد، اصلا به لحاظ جسمی احساس خستگی نکردم. کار سینما و تصویر، چیزی جز این نیست، یعنی همان کاری که اصغر فرهادی امروز دارد به بهترین وجه انجامش میدهد. ما با دوربین هشت میلیمتری سینما را شروع کردیم و مدتها در انتظار رسیدن چنین فرصتهایی لحظهشماری کرده بودیم...»
«سربداران» از نظر ترکیب بازیگران، یکی از نقاط عطف تاریخ تلویزیون در سالهای پس از انقلاب محسوب میشود، زیرا درست در مقطعی، مشکلاتی که بر سر راه تداوم کار بسیاری از بازیگران قدیمی تلویزیون و سینما پیش آمده بود، او تعداد زیادی بازیگر باسابقه را احیا و عده بیشتری بازیگر تازهکار را به رسانه (و بعد هم سینما) معرفی کرد. نصیریان، محمدعلی کشاورز، عنایت بخشی، چنگیز وثوقی، اسماعیل محرابی به همراه زندهیادان جمشید لایق، فیروز بهجتمحمدی، جهانگیر صمیمیفرد و عطاءالله زاهد، جزو بازیگران قدیمیای بودند که احیا شدند. امین تارخ نیز که از سریال قدیمی «شهر من شیراز» (به کارگردانی زندهیاد رهگذار) میآمد با سربداران به چهرهای شناخته شده و یکی از بازیگران مهم سینما و تلویزیون در دهه 60 و 70 بدل شد. او در گام بعدی با کیهان رهگذار سریال «بوعلیسینا» را روانه تلویزیون کرد.
سوسن تسلیمی از تئاتر میآمد و تجربه بازی در دو فیلم از بهرام بیضایی را نیز در کارنامه داشت. او پس از سربداران که باعث نمایش قدرت بازیگریاش شد، در چند فیلم خوب دیگر بازی کرد. افسانه بایگان نیز در جایگاه نخستین بازیگر زن جوان سینمای پس از انقلاب به نقش عروس ارغون شاه از همین سریال سربداران گامهای جدیاش را برداشت.
او هنوز هم در سریالهای تلویزیونی و البته فیلمهای سینمایی ظاهر میشود. کسانی همچون محمد ابهری، سعید اویسی، بهروز بقایی، فتحعلی اویسی، حسین محجوب، آتش تقیپور، هاشم ارکان، حسین محباهری و حسین خانیبیک نیز که صاحب تجربههایی در بازیگری بودند، با سربداران بیشتر به چشم آمدند. رضا کرمرضایی هم در جایگاه بازیگر مهمان (اما پرسابقه و مشهور) نقش کوتاه شاعر درباری را بازی کرد. میماند علیرضا شجاعنوری که سربداران نخستین تلاش او در بازیگری بود و بعدها نقش مهم و بهیادماندنیاش در «روز واقعه» را بازی کرد؛ فیلمی که هرساله مهمان همیشگی روز عاشورا در دستکم یکی از شبکههای تلویزیون است.
نجفی درباره بازیگران سریالش به قاب کوچک گفته است: «خدا رحمت کند فیروز بهجتمحمدی و خیلی از کسانی را که از دنیا رفتهاند، بههمراه بزرگانی مثل نصیریان و کشاورز که عمرشان دراز باد؛ در سربداران با همه اینها براحتیِ تمام کار کردیم. اصلا نمیشد اسمش را کار گذاشت، ما دو سال تمام با همدیگر ـ واقعا ـ زندگی میکردیم، شرایط هم بسیار سخت بود...»
موسیقی سریال را استاد فرهاد فخرالدینی به زیبایی و شکوه تمام تصنیف کرد. موسیقی دو تیتراژ آغازین و پایانی سریال، جزو ماندگارترین قطعات تاریخ تلویزیون در ایران است، بویژه آنکه پس از پخش چند قسمت، فخرالدینی کلام نیز به موسیقی پایانی افزود و بعدها فهمیدیم خواننده آن قطعه زیبا بیژن کامکار بوده است (چون اسم خواننده فقط در قالب آلبوم این موسیقی ماندگار درج شد). فخرالدینی به واقع با این سریال احیا شد و بعدها موسیقی چند سریال و فیلم سینمایی برجسته را از خود به یادگار گذاشت.
***
مثل همیشه یکی از حاشیههایی که پیرامون سربداران پدید آمد، خردهگیری تاریخدانان و تطبیق نداشتن برخی جزئیات داستان آن با وقایع تاریخی بود. تردیدی نیست که هیچگاه نمیتوان توقع داشت روایتهای سینمایی و تلویزیونی، که همواره باید با بار دراماتیک همراه باشند، «نعل به نعل» براساس تاریخ پیش بروند، اما به هر حال مورخان و علاقهمندان به تاریخ نیز دلایل خود را در مخالفت با سینماگران دارند. نجفی درباره این انتقادها گفته است: «خیلیها به من انتقاد میکردند این آدمهایی که شما در سریال میآورید، کجای تاریخ بودهاند؟ من هم میگفتم مگر من معلم تاریخ هستم؛ بهانه من تاریخ است. آن زمان همه شیخ حسن را درک کردند، فاطمه را نیز درک کردند. فاطمه تمثیلی از تودههای مردم بود که برای بقای خودشان مبارزه میکنند. مبارزه میکنند برای اینکه انسان باشند و زیر بار زور نروند و همه اینها به مخاطب منتقل شد؛ هرچند که بعضی از صحنهها را حذف کردند.»
محمدعلی نجفی سراغ قسمتهای دیگر سریال هم که حذف شده است، میرود و میگوید: «یک سکانسی در سربداران داشتیم که حذف شد؛ شهر میکدهها بود. حذفش کردند، به من اعتراض میکردند که یعنی شیخ حسن به شهر میکدهها میرود؟!... خب، سریال سربداران در مقطعی از تاریخ ایران ساخته شد که هنوز از طرف دولتمردان بعد از انقلاب تصمیم[دقیق]ی درباره فیلمسازی گرفته نشده بود و هنرمندان ما مشکوک بودند که آیا سینما میتواند بعد از انقلاب ادامه داشته باشد یا نه؟... موقع ساخت سریال سربداران برای اولین بار مساله طراحی گریم، طراحی دکور و طراحی لباس مطرح شد. با آن طراحی و ساخت دکور، مردم به این باور رسیدند که سینما فراتر از آن چیزی است که قبل از انقلاب در نظر داشتند...»
سربداران از نظر حجم و گستردگی پروژه، صحنهآرایی، زمان تاریخی، تعداد بازیگران و سیاهیلشکرها، مخارج ساخت، مدت زمان فیلمبرداری، آکسسوار، اسب، شمشیر، صحنههای درگیری و بسیاری نکات دیگر، نخستین سریال عظیمی بود که پس از انقلاب به سامان رسید و همین به سرانجام رسیدنش در کنار کیفیت به نسبت خوب آن باعث سربلندی سازندگانش شد.
***
یکی از پرجاذبهترین قسمتهای سریال، بخش چهاردهم آن بود. این قسمت که به فتح باشتین معروف بود، از جایی شروع میشود که مغولان در حال شکنجه چند نفر از مردم، وحشیگری را از حد میبرند و جریحهدار کردن احساسات شاهدان این صحنه به اعتراضهای اولیه آنها و سرانجام قیام عمومی مردم باشتین میانجامد و باعث آزادی و فتح شهر توسط سربداران میشود.
این سریال، نویدبخش آن بود که سینما و تلویزیون کمبضاعت ما در آن زمان، صاحب یک کارگردان توانمند دیگر در زمینه کار با موضوعهای تاریخی شده است؛ هرچند که نجفی فقط تا حدی به این نکته وفادار ماند و به دلایلی رغبت چندانی به ادامه راه که با سربداران گشوده بود، نشان نداد، او در ادامه، با سازندگان سریال بوعلیسینا که تا حد زیادی با سربداران مشترک بودند، همکاری کرد؛ فیلمی تلویزیونی و میانمدت با بازی افسانه بایگان و فیلم ارزشمند و درخور «گزارش یک قتل» را (که آن هم تاریخی محسوب میشد) برای سینما ساخت...
***
سربداران از نظر بررسیهای تاریخی نیز دارای ارزش است؛ این سریال با موضوع میهنی و مذهبی ـ تاریخیاش، نقش مهمی در تهییج احساسات پاک میهنپرستانه در بحبوحه جنگ تحمیلی ایفا کرد. چه بسیار کسانی بودند که تحت تاثیر داستان و دلاوریهای سربداران خراسان در رویارویی با مغولان تجاوزکار، شرایط روز را مشابه با آن زمانه دیدند و به میدانهای نبرد با دشمن گسیل شدند. (ضمیمه قاب کوچک)
علی شیرازی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد