شاید اولین پرسش این باشد که چگونه در میانه این حجم از مشغله، فرصتی برای مطالعه باقی میماند؟ پاسخ در انضباط و تکنیکهای ایشان نهفته است. ایشان روایت میکنند: «در منزل من همه افراد هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم.» این استمرار در مطالعه با استفاده بهینه از تمام لحظات مرده روز تکمیل میشود. آنجا که میفرمایند: «بنده دورههای بیست و چندجلدی کتابها را در همین فاصلههای ۱۰دقیقه، ۲۰دقیقه، یکربع ساعت خواندهام!» این مهارت که ریشه در جوانی و تندخوانی رمانهای کرایهای در یک شب دارد، به ایشان اجازه داده حجم مطالعه را همواره در سطحی بالا نگهدارند.اما این کمیت هرگز کیفیت را تحتالشعاع قرار نداده است. مطالعه ایشان سطحی و گذرا نیست بلکه خوانشی عمیق و تحلیلی است؛ تا جایی که پس از مطالعه یک کتاب دفاع مقدس، با جزئیات به نویسنده میگویند: «آن صفحه کتاب قابلیت فیلم دارد!» این دقت نظر، با یک رویکرد فعال و پویا همراه است. نوشتن تقریظهای متعدد بر کتب ارزشمند و بیان نقدهای کارشناسی، مطالعه را به یک کنش فکری دوطرفه تبدیل کرده که هم به نویسنده بازخورد میدهد و هم جامعه را بهسمت آثار برتر هدایت میکند. یکی از وجوه حیرتانگیز دیگر، بهروز بودن و گستردگی مطالعات ایشان است. وقتی کتابی مانند «پنجرههای تشنه» تنها ۱۲روز پس از چاپ، مزین به تقریظ ایشان میشود، نشان از رصد دائمی نبض فرهنگی جامعه دارد. این همراهی با زمان، در کنار مطالعه در رشتههای گوناگون علوم از تاریخ و ادبیات گرفته تا سیاست و علوم نظامی، تصویری از یک ذهن جامعنگر و پویا را به نمایش میگذارد.
با این همه،آنچه شخصیت ایشان را دراین حوزه متمایزمیکند،فراتر رفتن از یک کتابخوان حرفهای و تبدیل شدن به اصلیترین مروج کتابخوانی در کشور است. ایشان مطالعه را نه یک تفنن، که یک ضرورت حیاتی برای پیشرفت ملت میدانند و این دغدغه در این کلامشان موج میزند: «من اگر هر روز یکساعت باید حرف بزنم و نتیجهاش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یکساعتونیم حرف بزنم.» این رویکرد حتی به فضای خانواده نیز تسرییافته و با برگزاری جلسات «جمعخوانی» و تشویق اعضای خانواده به مطالعه یک کتاب مشخص نشان میدهند که کتاب در منظومه فکری ایشان، یک عنصر هویتساز و محور گردهماییهای خانوادگی و اجتماعی است.
در تاریخ معاصر ایران، یافتن رهبری که خود در بالاترین سطح، یک الگوی تمامعیار در مطالعه مستمر، عمیق و گسترده باشد و همزمان تا این اندازه برای کتابخوان کردن ملتش دغدغه داشته باشد، اگر بینظیر نباشد کمنظیر است. این سیره، یک دعوت آشکار برای همگان است: کتاب را جدی بگیریم.