شما دوست خوب را چگونه تشخیص می‌دهید؟ یا چگونه سعی می‌کنید دوستی خود را به کسی نشان دهید؟
کد خبر: ۷۲۸۱۴۳

احتمالا دوست خوب را کسی می‌دانید که نه‌تنها شما را غمگین نمی‌کند، بلکه غم‌هایتان را هم کم می‌کند.

دوستی خود را هم به طور طبیعی همین گونه نشان می‌دهید، اجازه نمی‌دهید دوستتان غمگین باشد، دست‌کم در اوقاتی که پیش شماست، اما چرا فکر می‌کنیم غم برای دوستانمان بد است و دوست خوب هم کسی است که غم از وجود ما می‌زداید؟ غم با آدم چه می‌کند که اقدام علیه آن می‌شود رسالت دوستی؟

غم آدم را درونگرا می‌‌کند، انسان در خود فرو می‌‌رود، گاه اشک می‌ریزد، کم حرف می‌زند و چیزهای کمی از جهان بیرون برایش جالب به نظر می‌رسد.

غمگین‌ها به کسی آزار نمی‌رسانند، اما نمی‌خندند، جمع دوستان را سنگین می‌کنند و بیشتر دوست دارند تنها باشند و به موضوع غمشان که بودن در جهان، ترک شدن، ترک کردن، غربت، دلتنگی، درد جسمی یا هر چیز دیگر می‌‌تواند باشد فکر کنند و به جای پیدا کردن راه‌حل و عمل کردن، دردشان را احساس کنند و مانند کودکی گریان و زمین خورده یک گوشه نوازشش می‌کنند تا آرام شود. در این شرایط دوستی کردن درآوردن آدمی از غم نیست، بلکه نوازش همان طفل گریان و زمین‌خورده است.

کجاست دوستی که به خاطر غم تو او هم غمگین شود؟ کجاست دوستی که به خاطر دل گرفتگی تو دلش بگیرد؟ کجاست جمعی که به خاطر تو سنگین شود و حواسش را بدهد به تو که اندوهگینی یا به تنهاییت احترام بگذارد و بگوید با خود باش؟

غم چیز بدی نیست، نوعی تأمل است، نوعی درمان احساسات از طریق تمرکز عواطف مختلف روی آن. گاهی مشکلت حل شدنی نیست، باید زمان بگذرد و تو تنها با غم خوردن داری از آسیب بیشتر جلوگیری می‌کنی و حاشیه امنی برای روحت می‌سازی.

غم آدم را نسبت به همه جهان بی‌خیال می‌کند، به جهان می‌گویی می‌خواهم با خودم باشم و با سیاره‌ها و ستاره‌ها، به زیبایی‌ها و زشتی‌های تو کاری ندارم، جز از برای سرودن شعری در وصف حال خود، جز از برای فرورفتن در اندوه سنگین ابر و باران، وقار و اندوه درختان و خاک صبور صحراها.

غم آدم را شاعر می‌کند. مگر شما شاعری را می‌شناسید که اندوهگین نباشد و شادی‌‌اش را از عمیق‌ترین غم‌های عالم نیافته باشد؟ مولانا محزون‌ترین غزل‌ها را سرود و در عین حال شادترین آنها را.

همنوایی طبیعت با غم، آدم را کم‌کم به درک هستی می‌کشاند و این درک آدم را خوشحال می‌کند، احساس می‌کنی حرکت آرام جهان را درک کردی و از اندوه به عشقی درونی رسیدی که عشق به خود است.

سهراب شکیب

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها