سریال «پریا» با موضوع جوان مبتلا به ایدز سال آینده تولید می‌شود

ادامه دردسرهای ازدواج لطیف با بهار در شبکه 3

فرار مهران رجبی از طنزهای اعصاب خردکن

مهران رجبی می‌گوید: گاه سریال‌هایی ساخته می‌شوند که به معنی واقعی حرفی برای گفتن ندارند، وقت‌گیرند و به‌رغم هزینه‌ای که صرف ساخت آنها می‌شود، در برقراری ارتباط با مخاطب موفق نیستند و حتی گاه محتوای آنها اعصاب‌خردکن نیز هست.
کد خبر: ۷۱۹۳۸۱
فرار مهران رجبی از طنزهای اعصاب خردکن

مهران رجبی بازیگر عرصه سینما و تلویزیون در مقطع کارشناسی ارشد در رشته گرافیک تحصیل کرده است. رجبی در سال ۱۳۷۶ برای اولین بار با حضور در مجموعه تلویزیونی «بچه‌های مدرسه همت» به عرصه هنر قدم گذاشت. «کودک و سرباز»، «زیر نور ماه»، «انارهای نارس»، «آقای الف»، «خانه پدری»، «شش نفر زیر باران»، «دختر شاه پریون»، «آژانس ازدواج»، «خنده در باران»، «ازدواج در وقت اضافه»، «اخراجی‌ها» و... برخی از فیلم‌هایی است که او در آنها به ایفای نقش پرداخته است. وی همچنین بازی در سریال‌هایی چون «راه بی‌پایان»، «صاحبدلان»، «یک وجب خاک»، «قرارگاه مسکونی»، «مثل هیچ‌کس»، «چاردیواری»، «سه در چهار» و... را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است. این بازیگر به تازگی بازی در مجموعه تلویزیونی «دردسرهای عظیم» را به پایان رسانده است. این سریال به کارگردانی بروز نیک‌نژاد و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی و مهران مهام ساخته شده است. با این بازیگر به بهانه حضور در این سریال به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

چه عاملی باعث شد بازی در مجموعه تلویزیونی «دردسرهای عظیم» را بپذیرید؟

پیش از هر چیز، درونمایه این سریال مرا به خود جذب کرد. اگرچه زمانی که بازی در این کار را پذیرفتم تنها خط ساده‌ای از قصه و بخش‌هایی از فیلمنامه را خوانده بودم و بقیه قسمت‌های آن در حال نگارش بود اما با مطالعه اجمالی برخی از قسمت‌های فیلمنامه به این نتیجه رسیدم که این مجموعه می‌تواند برای مخاطب جذابیت زیادی داشته باشد؛ ضمن اینکه زیربنای سریال «دردسرهای عظیم» طنز است که می‌تواند در جذب مخاطب نقش زیادی داشته باشد.

طی سال‌های اخیر مجموعه‌های زیادی ساخته می‌شوند که وقتی پای صحبت بازیگران آنها می‌نشینیم، به این نکته اشاره می‌کنند که برای پذیرفتن نقش در این دست سریال‌ها و به دلیل تکمیل نبودن فیلمنامه، تنها به مطالعه برخی قسمت‌های آن بسنده کرده‌اند. به نظر شما این یک آسیب در زمینه سریال‌سازی امروز به شمار نمی‌رود؟

نمی‌شود گفت یک آسیب است ولی به هر حال مسئله‌ای است که به قول شما چند سالی است در عرصه سریال‌سازی ما رواج یافته. البته به نظرم این موضوع به عوامل زیادی بستگی دارد. منظورم این است که وقتی از یک بازیگر دعوت می‌شود تا در کاری حضور یابد، او صرف نظر از فیلمنامه که طبعاً خیلی حائز اهمیت است و به هر حال عامل مهمی برای قبول کردن یک نقش به شمار می‌رود، به مؤلفه‌های دیگری نیز توجه می‌کند. به عنوان مثال اگر کارگردانی که قرار است یک مجموعه را بسازد در کارنامه خود ساخت آثار موفقی را ثبت کرده باشد، می‌توان به او اعتماد کرد و حتی در صورت تکمیل نبودن فیلمنامه به ایفای نقش پرداخت. همچنین گروهی که یک بازیگر ممکن است در پروژه با آنها همکار شود، اهمیت زیادی دارد؛ اینکه با یکدیگر همدل باشند و... که خدا را شکر در مجموعه تلویزیونی «دردسرهای عظیم» گروه دارای چنین ویژگی‌ای بود. به هر حال بخشی از کارهای امروز به این شکل است؛ یعنی فیلمنامه هنوز کامل نشده، بازیگران برای کار دعوت می‌شوند و ما به عنوان بازیگر به این مسئله عادت کرده‌ایم. البته این موضوع شدت و ضعف دارد اما در مجموع خطر زیادی در این کار هست. به طور نمونه ممکن است مجموعه ای با چنین مؤلفه‌هایی مثلاً در ایام ماه مبارک رمضان ساخته شود و سریال موفق و مردم‌پسندی از آب دربیاید. از سوی دیگر عجله و فشردگی کار در برخی مجموعه‌های مناسبتی باعث می‌شود کار به پختگی و قوامی که باید دست نیابد. با این تفاصیل، من به عنوان یک بازیگر همیشه و در همه حال سعی کرده‌ام با اطمینان به کار خود جلوی دوربین بروم و کاری را ارائه دهم که قابل لمس باشد. این ویژگی تنها مختص من نیست، بلکه تمام بازیگران سعی می‌کنند مقابل دوربین از استعدادهای فردی خود به‌درستی استفاده کنند تا نتیجه کار قابل قبول باشد.

/Media/Image/1393/06/15/635456222336168851.jpg

برخی به آثار طنز به‌ویژه مجموعه‌‌هایی که با این محور ساخته می‌شوند به عنوان یک زنگ تفریح نگاه می‌کنند؛ در حالی که اغلب این سریال‌ها سعی در به تصویر کشیدن و انعکاس دغدغه‌های روز جامعه دارند. با توجه به اینکه شما بازیگری هستید که بیشتر در کارهای طنز ظاهر شده‌اید، نظرتان در این زمینه چیست؟

باور شخصی من این است که ایفای نقش در یک فیلم یا سریال طنز به‌مراتب سخت‌تر از نقشی است که بازیگر در یک اثر جدی ارائه می‌کند. شاید به این دلیل که بازی در یک کار طنز در درجه نخست این را می‌طلبد که بازیگر به واسطه بازی‌اش مخاطب را بخنداند و اگر این اتفاق نیفتد سریال با مشکل مواجه می‌شود یا مخاطب‌شناسی در این زمینه به‌خوبی صورت نگرفته است. در عین حال، ورای خنده‌ای که در آثار طنز وجود دارد، پیامی نهفته است که این دیگر وظیفه بیننده است که باید آن را دریافت کند. در واقع یک کار طنز وظیفه‌ای دووجهی به عهده دارد و این وظیفه، وظیفه دشواری است. اگر یک سریال طنز بتواند به‌خوبی و به‌ظرافت دغدغه‌های روزمره جامعه را به تصویر بکشد، عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته و از همه مهم‌تر، توانسته با اقبال خوب مخاطب هم مواجه شود. فراموش نکنیم که اصلی‌ترین داوران این آثار، مردم هستند؛ به‌ویژه در رسانه‌ای چون تلویزیون که به واسطه فراگیری می‌تواند توجه اقشار مختلف جامعه را به خود جلب کند و پیام‌های یک اثر را به زبان طنز و به شکل تلویحی به مخاطب انتقال دهد.

در عین حال گاه مجموعه‌های طنزی نیز ساخته می‌شوند که از چنین مؤلفه‌هایی برخوردار، نیستند.

موافقم. گاه سریال‌هایی ساخته می‌شوند که به معنی واقعی حرفی برای گفتن ندارند، وقت‌گیرند و به‌رغم هزینه‌ای که صرف ساخت آنها می‌شود، در برقراری ارتباط با مخاطب موفق نیستند و حتی گاه محتوای آنها اعصاب‌خردکن نیز هست. به هر حال این هم از خطرات کار طنز است. به همین دلیل است که معتقدم بازی در یک سریال طنز سخت‌تر از حضور در یک کار جدی است زیرا همان طور که در لابه‌لای گفت‌وگو اشاره کردم، تمام جوانب برای انجام این کار باید در نظر گرفته شود.

پس آیا می‌توان از صحبت‌های شما به این نتیجه رسید که کار طنز کردن به نوعی راه رفتن روی لبه تیغ است؟

نه به آن صورت، اما به هر حال ایفای نقش در حیطه طنز نیازمند ظرافت‌هایی است که هم کارگردان و فیلمنامه‌نویس و هم بازیگر باید به آنها اشراف داشته باشند زیرا تا زمانی که این ظرافت‌ها نادیده گرفته شود، نه‌تنها پیام‌های یک اثر به مخاطب منتقل نمی‌شود، بلکه آن اثر ممکن است دستخوش ریزش مخاطب نیز بشود.

خود شما برای بازی در یک نقش چه مؤلفه‌هایی را در نظر می‌گیرید؛ یعنی ترجیح می‌دهید بیشتر در چه نقش‌هایی ظاهر شوید؟

هیچ ترجیحی از جانب من در کار نیست. من فیلمنامه را می‌خوانم و با در نظر گرفتن جوانب و اصول و قواعد کار، حضور در آن را می‌پذیرم. واقعاً برایم بازی در نقش اول یا دوم و سوم تفاوتی نداشته است. من به کیفیت کار فکر کرده‌ام و بر اساس جهان‌بینی شخصی‌ام نسبت به یک اثر به ایفای نقش در آن می‌پردازم.

فکر می‌کنید در وادی سریال‌های امروز چه موضوعاتی مغفول مانده‌اند که برنامه‌سازان باید بیشتر به سمت این درونمایه‌ها بروند؟

البته امروز اغلب موضوعات اجتماعی از سوی سریال‌سازان دستمایه ساخت آثار خوبی قرار گرفته است اما به نظر می‌رسد در زمینه موضوعات عاشقانه یا جنگی هر چقدر هم که کار کنیم، به‌اصطلاح حدیثی نامکرر است و باز هم جای کار دارد. (هفته نامه سروش)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها