گفت‌وگو با ماه‌چهره خلیلی، بازیگر سریال «گذر از رنج‌ها» در آستانه تولد اولین فرزندش

۷ ماهه باردار بودم اما داشتم در فیلم سینمایی بازی می‌کردم!

مصاحبه با بازیگر سینما

«آنا نعمتی» از خود و تجربه مادر شدنش می‌گوید

شاید برای خانم‌های شاغل سخت باشد که برای مدتی کوتاه کار و دغدغه‌های شخصی خود را‌‌ رها کرده، تمام آن را صرف مادر شدنشان کنند؛ چه برسد به اینکه با تولد بچه مجبور باشند دست کم برای یک سال فعالیت‌های اجتماعیشان را هم محدود کنند. بنا بر این، تصور چنین اتفاقی برای برخی از زنان آنقدر سخت و عذاب‌آور است که موجب می‌شود برخی از آنان بچه‌دارشدن را نیز به همین دلیل به تعویق بیندازند؛ اما آنا نعمتی، بازیگر سینما، در این باره نظری متفاوت دارد. او در این گفتگو از تجربه مادری، علاقه‌هایش به سفر، ورزشهایی که دوست دارد، دردسرهای حفظ زیبایی پوست برای بازیگران و... موضوعاتی دیگر سخن گفته است.
کد خبر: ۷۰۶۷۹۳
«آنا نعمتی» از خود و تجربه مادر شدنش می‌گوید

جام جم سرا: آنا نعمتی که بعد از تولد دخترش رایکا مجبور شد بازیگری را برای مدتی طولانی کنار بگذارد بر این باور است که دوری از کار اگرچه سخت بود اما او در این فرصت از نعمت کودکی بهره‌مند بود که به هیچ وجه نمی‌توانست محبتش را از او دریغ کند. نعمتی می‌گوید: رایکا را در ۲۳ سالگی به دنیا آوردم و از حضورش آنقدر انرژی گرفتم که مسیرهای جدیدی در زندگی روبرویم گشوده شد.


۸ کیلو اضافه وزن برای بازی در یک نقش

وقتی از خانه، خانواده و فضای شخصی خودمان خارج می‌شویم رعایت برنامه‌ها و قواعدی که در زندگی روزمره به آن‌ها پایبندیم کمی سخت و گاهی محال می‌شود چون به هر حال زندگی حرفه‌ای هم جنبه‌های مختص خودش را دارد. برای نمونه در فیلم‌های آخرم با گریم‌های سنگین حاضر شده‌ام یا در «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» برای اینکه بتوانند گریم خوبی روی صورتم اجرا کنند ۸-۷ کیلو اضافه وزن پیدا کردم. از این قبیل مسائل زیاد برای ما اتفاق می‌افتد.

دیدن آدم‌های مختلف، شکل‌ها و قیافه‌های مختلف آن‌ها، فرهنگشان، سبک زندگی، تنوع غذاییشان و... همه این‌ها را بسیار دوست دارم


زیبایی و طراوت پوست، و اثرات گریم

او ادامه می‌دهد: نگهداری از پوستمان در مقابل این همه گریم‌های سنگین و عوامل مختلفی که می‌تواند به پوستمان آسیب بزند کار خیلی سختی است. تنها کاری که می‌شود انجام داد استفاده ار کرم‌های طبیعی است که هزینه هنگفتی برای تهیه آن‌ها می‌پردازم. البته خوشبختانه در این سال‌ها گریمورهای ما بسیار حرفه‌ای شده‌اند و مواد و ابزارهایی که استفاده می‌کنند، استاندارد هستند. به هرحال تمام تلاشم این است که حداقل زمانی که خانه هستم تغذیه سالم داشته باشم.


تقریبا همه ورزش‌ها را بلدم

ورزش را دوست دارم و برایش برنامه‌ریزی می‌کنم. در کودکی زمان زیادی درحیاط و کوچه بودیم و ورزش می‌کردیم؛ دوچرخه ‌سواری، والیبال و حتی فوتبال! الان سعی می‌کنم دخترم را هم همین‌طور تربیت کنم.

رایکا چند رشته را به‌طور همزمان انجام می‌دهد البته نه به صورت تخصصی که حرفه‌اش شود. خودم از کودکی دوست داشتم ورزش‌های مختلف یاد بگیرم. سال‌ها کیک‌بوکسینگ کار کردم و دوره‌ای هم در رالی شرکت می‌کردم که به دلیل عدم ایمنی پیست و هزینه‌های بالای آن دیگر ادامه ندادم. در کنار این‌ها شنا، والیبال و ورزش‌های زیادی را تجربه کرده‌ام.

باید بچه و خصوصیات اخلاقی‌اش را بهتر بشناسیم، وگرنه نمی‌شود از روی کتاب بچه بزرگ کرد

عاشق سفر و آشنایی با فرهنگ‌های مختلفم

خیلی اهل سفر کردنم. به قول شاعر «بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی». سفر در ایران و خارج از ایران بسیار به شناخت آدم کمک می‌کند. مثلا شیراز، یزد، اصفهان و...

از چند سال پیش و به‌خصوص از زمانی که دخترم رایکا بزرگ‌تر شد، اعتیاد به سفر پیدا کردم. خوشبختانه الان کیفیت پروازهای داخلی بهتر شده و می‌توان همه‌جا رفت. کشورهای مختلف هم همینطور. دیدن آدم‌های مختلف، شکل‌ها و قیافه‌های مختلف آن‌ها، فرهنگشان، سبک زندگی، تنوع غذاییشان و... همه این‌ها را بسیار دوست دارم. مثلا شاید در ایران دانستن چند زبان به درد آدم نخورد اما در اغلب کشور‌ها حداقل به سه زبان صحبت می‌کنند.

سفرهای هیجان‌انگیز زیادی داشته‌ام اما والت دسینی خیلی خوب و هیجان‌انگیز بود. طوری که از رایکا هم بیشتر هیجان داشتم.

مادر بودن را انتخاب کردم

از ثانیه‌ای که رایکا را به دنیا آوردم به خودم یادآوری می‌کردم که در قبالش مسئولم. به دلیل به دنیا آمدن دخترم رایکا و شرایط زندگی خانوادگی‌ام می‌خواستم خودم بالای سر رایکا باشم تا او بزرگ‌تر شود و به نقطه‌ای برسد که از عهده یکسری از کار‌هایش بربیاید.

آنا تاکید می‌کند: خودم مادر بودن را انتخاب کردم. برای من که مادر هم هستم، اوقات فراغت وجود ندارد، اینکه بنشینم و یک چیز جدید به دانسته خود اضافه کنم و وقت مطالعه داشته باشم خیلی سخت می‌توانم برای این چیز‌ها وقت پیدا کنم. مادر همیشه دغدغه دارد که بچه‌اش درسش را می‌خواند؟ یا غذایش آماده‌ است؟ اما این موضوع برای کسی که ازدواج نمی‌کند یا کسی که ازدواج کرده و بچه ندارد، فرق می‌کند. او وقت آزادش برای خودش می‌ماند.

خیلی خوشحالم که رایکا را دارم و خوشحالم که با سن و سال کم او را به دنیا آوردم. همیشه به خودم می‌گویم‌‌ ای کاش او را در ۱۸-۱۷ سالگی به دنیا می‌آوردم

مادرها باید وقت خودشان را هم برای فرزندشان بگذارند. من نمی‌توانم بچه‌ام را ساعت هشت شب شام نخورده به تختخواب بفرستم یا نمی‌توانم ساعت ۶ صبح که رایکا بیدار می‌شود و برای رفتن به مدرسه حاضرش می‌کنم، صبحانه نخورده او را بفرستم. همین چیزهایی که به نظر ساده می‌آید دغدغه همه مادران است.

از روی کتاب نمی‌توان بچه بزرگ کرد

به نظر من باید بچه و خصوصیات اخلاقی‌اش را بهتر بشناسیم، وگرنه نمی‌شود از روی کتاب بچه بزرگ کرد. همه بچه‌ها با هم متفاوت هستند و شاید تفاوت بچه‌های قدیم با هم خیلی کم بود. همین کتاب «چگونه با کودک خودم رفتار کنم» که در کتابخانه خودم هست را مثال می‌زنم. من چند کتاب این مدلی دارم که رایکا یک بار دور از چشم من این کتاب را خوانده بود‌ و می‌گفت مامان در این کتاب چقدر چیزهای بچگانه نوشته‌اند و تو چقدر باید بچگانه با من رفتار کنی. برای رایکا که تکه‌ای از کتاب را خوانده بود، عجیب بود که چرا نوشته این جوری باید با من رفتار کنی.

خیلی خوشحالم که رایکا را دارم و خوشحالم که با سن و سال کم او را به دنیا آوردم، چون الان خیلی با هم دوست هستیم. همیشه به خودم می‌گویم‌‌ ای کاش او را در ۱۸-۱۷ سالگی به دنیا می‌آوردم. رایکا انگیزه ‌زندگی، کار کردن، موفقیت، پیشرفت و ساختن من است. بسیار دختر باهوشی است و منتقد کار‌هایم است.

وقتی من هم‌سن رایکا بودم، هنوز داشتم با عروسک بازی می‌کردم یا دنبال نقاشی‌های کودکانه بودم و کارتون نگاه می‌کردم. بچه‌های الان دیگر کارتون هم نگاه نمی‌کنند و درگیر اینترنت هستند

یکی از دلایلی که بعضی از فیلم‌ها را بازی نکردم رایکا بود. چند تا از کار‌هایم را دید و گفت خجالت نمی‌‌کشی این‌ها را بازی کردی؟ این چه بازی است کردی؟ (می‌خندد) ولی خیلی جا‌ها آمده و تئاتر‌هایم را دیده و تشویقم هم کرده است. خیلی بیشتر از سنش می‌فهمد.

دیگر هیچ چیز شبیه کودکی‌های ما نیست

واقعا بچه‌های این نسل چیز دیگری هستند. بهتر است بچه‌های این نسل را بگوییم بچه‌های عصر تکنولوژی. این بچه‌ها خیلی زود‌تر می‌توانند به مرحله‌ای برسند که الان ما رسیدیم. بجز برخی از شیطنت‌های دوران کودکی خودم، هیچ چیز دیگری از خودم در رایکا نمی‌بینم. من خودم همیشه جنب و جوش داشتم. الان اسمش را هوش هیجانی گذاشته‌اند.

من بچه بودم همه می‌گفتند آنا نمی‌تواند یک جا بند شود، شاید این خصلت درونی من باشد و رایکا هم آن را داشته باشد ولی الان دیگر نمی‌توانید بچه‌ها را با گذشته ما مقایسه کنید. وقتی من هم‌سن رایکا بودم، هنوز داشتم با عروسک بازی می‌کردم یا دنبال نقاشی‌های کودکانه بودم و کارتون نگاه می‌کردم. بچه‌های الان دیگر کارتون هم نگاه نمی‌کنند و درگیر اینترنت هستند.

در «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» آنقدر از لحاظ حسی به نقشم نزدیک شدم که مدت‌ها نتوانستم از لیلا فاصله بگیرم. من در این سال‌هایی که کار می‌کنم، حتی شده‌ در یک سال سه یا چهار فیلم هم کار کنم و هر کدام را هم با یک جنس بازی کردم که هیچ‌کدام آن‌ها هم هیچ ربطی به هم نداشت. اما در مورد «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» نقشم متفاوت بود.

وقتی زنی موهبت الهی نصیبش می‌شود و اسم مادر می‌گیرد، دیگر آن حس مادرانه را درون خودش دارد. من نقش مادری را بازی کردم که شرایط خاص خودش را داشت.

قطعا مادر بودن تاثیر زیادی در نقشم داشت و به درک بالا‌تر من از کاراکتر بسیار کمک کرد. اینکه تو مادر باشی و ایفاگر چنین نقشی مقابل دوربین باشی، پنجره‌ای جدید برای دیدگاه تو به سوی نقش باز می‌کند و برای من هم همین‌طور بود. شاید کلیشه باشد، اما من واقعا این نقش را زندگی کردم، نه بازی. در نقشم غرق شده بودم و سعی کردم خودم را به جای شخصیتی قرار دهم که مابه‌ازای بیرونی فراوانی داشت، چون ما مادران داغدیده زیادی داریم. (سیب سبز)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۳
آرام
United States
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
۰
۰
به تفاوت اندازه بینی ها در عكس پائین توجه شود.
شهروند
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
یعنی از این همه مطالب فقط اندازه بینی نظرت رو جلب كرد؟
نژاد
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
۰
۰
كاربر عزیز (آرام) دنبال سوژه نگرد بلكه تجربه اندوختن ات باشد...

نیازمندی ها