آنها تا همیشه مقصرند

کابوس ابدی بازیکنان برزیل

با پایان جام‌جهانی، بازیکنان برزیل به تعطیلات می‌روند و دور از هیاهوی این روزها می‌توانند عملکردشان در این تورنمنت را مرور کنند.
کد خبر: ۶۹۵۵۲۰

شکست 7 بر یک مقابل آلمان در نیمه نهایی نه تنها رویای قهرمانی 200 میلیون برزیلی را بر باد داد، بلکه برای همیشه در تاریخ جام‌جهانی به عنوان بدترین نتیجه تیم میزبان ماندگار شد. آنها در سواحل اختصاصی به این فکر می‌کنند که یک بازیکن برزیلی که در چنین شکست سنگینی سهیم بوده و در برابر چشمان میلیاردها نفر عامل تحقیر کشورش شده، چه سرنوشتی خواهد داشت؟ پاسخی که بازیکنان برزیلی به آن می‌رسند، چندان خوشایند نیست.

صبح روز شانزدهم جولای 1950، مواسیر باربوزا هم یک ورزشکار موفق بود. به عنوان دروازه‌بان تیم ملی برزیل، قهرمان آمریکای جنوبی هم به شمار می‌رفت. آنها یک سال قبل با پیروزی 7 بر صفر مقابل اروگوئه قهرمان کوپا آمه ریکا شده بودند و با باشگاهش هم به قهرمانی‌های زیادی رسیده بود. او در آن روز دروازه‌بان کشورش در فینال اولین جام‌جهانی بعد از جنگ جهانی دوم در ورزشگاه نوساز ماراکانا بود. حدود 200 هزار نفر که بیشترین تماشاگر تاریخ فوتبال به شمار می‌رود، منتظر پیروزی آسان برزیل مقابل اروگوئه بودند و حتی یک تساوی هم برای رسیدن به اولین قهرمانی جهان کافی بود، ولی با این‌که برزیل گل اول بازی را زد، آنها 2 بر یک شکست خوردند.

متهم کردن باربوزا به خاطر این شکست کمی عجیب بود. او روی گل اول اروگوئه مقصر نبود و توپ جایی رفت که هیچ دروازه‌بانی نمی‌توانست آن را مهار کند. روی گل دوم، او نتوانست ضربه را در تیر اول مهار کند. یک اشتباه کلاسیک که در کارنامه هر دروازه‌بانی دیده می‌شود. باربوزا حتی بعد از بازی به انتخاب خبرنگاران بهترین دروازه‌بان جام هم شناخته شد و تنها بازیکنی نبود که در آن روز نمایشی ناامیدکننده داشت.

با وجود این یک نفر باید مقصر این شکست معرفی می‌شد و باربوزا بعد از این‌که به همراه ژوونال و بیگود (سه بازیکن سیاهپوست تیم) در فهرست اولیه قرار گرفت، به عنوان مقصر انتخاب شد. برای هفته‌ها او و همسرش کلوتیلد از خانه‌شان در شمال ریو خارج نمی‌شدند و حتی به تلفن پاسخ نمی‌دادند. او فقط یک بار دیگر برای تیم ملی برزیل بازی کرد و 40 سال طول کشید که یک دروازه‌بان سیاهپوست دیگر به این تیم دعوت شود.

اتهامی که به باربوزا زده شده بود، هیچ‌وقت برداشته نشد. حتی سال‌ها بعد که برزیل به خاطر بازی زیبا و موفقیت‌هایش مشهور شد، باربوزا هنوز چهره‌ای منفور برای برزیلی‌ها بود. او یک بار شنید که زنی در سوپرمارکت در گوش پسر کوچکش می‌گوید: «این مردی است که تمام برزیل را به گریه انداخت.» در جریان اردوی آماده‌سازی تیم ملی برزیل برای جام‌جهانی 1994، او به کمپ تیم ملی برزیل رفت تا با بازیکنان ملاقات کند، ولی با تصور این‌که بدشانسی می‌آورد، او را به آنجا راه ندادند. (برزیل این جام را در ضربات پنالتی برد و دروازه‌بان سفیدپوست این تیم توانست با خوش شانسی یک پنالتی را بگیرد.)

باربوزا در سال‌های باقیمانده زندگی‌اش سعی کرد روحیه خوبش‌ را حفظ کند، هرچند بسختی می‌توانست کسانی را پیدا کند که همراه او بخندند. او همیشه به کنایه می‌گفت: «من فکر می‌کردم بیشترین حبس در برزیل 30 سال است» و سرانجام در سال 2000 در فقر درگذشت.

با پایان جام‌جهانی جستجو برای یافتن مقصر جدید شروع شده و قرار است یک نفر جای باربوزا را بگیرد. فرد، مهاجم تیم ملی برزیل که یکی از نامزدهاست و ممکن است دیگر هرگز برای برزیل بازی نکند، گفت: «مسلم است تا ابد باید با این شکست زندگی کنیم.» فرناندینیو، یکی دیگر از متهمان در خط میانی هم گفت: «هرگز نمی‌توانیم کلمات مناسبی برای توصیف شرایط پیدا کنیم. نمی‌دانم چقدر طول می‌کشد تا از این کابوس خلاص شوم.» آنها می‌دانند باید خودشان را برای عذابی ابدی آماده کنند.

چاره چیست؟ فرانک هافی، دروازه‌بان تیم ملی اسکاتلند هم مثل باربوزا امیدوار بود که بتواند با طنز انتقادات را پشت سر بگذارد، ولی این روش خیلی موثر نبود. هافی سال 1960 اولین بازی‌اش را برای اسکاتلند انجام داد و پنالتی بابی چارلتون را گرفت تا بازی مساوی شود. در پانزدهم آوریل 1961، او برای آخرین بار در دروازه تیم ملی ایستاد و اسکاتلند در ورزشگاه ویمبلی سنگین‌ترین باختش مقابل انگلیس را با نتیجه 3 ـ 9 تجربه کرد. هافی در آن شب پراشتباه بود. دیگر بازیکنان هم همین طور و به اشتباهاتشان اعتراف کردند. ولی گناه او به عنوان یک اسکاتلندی که 9 گل از انگلیس خورده، نابخشودنی بود.

بعد از این بازی، عکس او در کنار ساعتی قرار گرفت که ساعت 9 و 3 دقیقه را نشان می‌دادی و حتی طنزی ساخته شد که به جای ساعت «‌9 و ربع» می‌گفتند «هافی و ربع»! او همچنان دروازه‌بان سلتیک بود، ولی آن طور که خودش تعریف می‌کند باشگاه دنبال بهانه‌ای بود که هر چه زودتر از دست او خلاص شود. او سال 1963 بعد از یک آسیب کوچک مچ پا از تیم کنار گذاشته شد. او به خاطر می‌آورد که نام او بسرعت از شعارهای هواداران هم حذف شد.

وقتی سلتیک دستمزد او را کاهش داد به سوئیندون رفت. سال 1965، او به خاطر این‌که محیط باشگاه جدیدش را دوست نداشت همراه همسرش به استرالیا مهاجرت کرد و پنج سال هم در این کشور بازی کرد. در پایان دوران فوتبال، او مربیگری می‌کرد و در کنار آن خواننده و کمدین بود. او در مصاحبه‌ای که در سال 2005 داشت، به شوخی گفت: «اگر آن روز این عینک‌ها را زده بودم، مطمئن باشید آنها فقط 8 گل می‌زدند.»

بازیکنان دیگری هم بوده‌اند که اشتباه برایشان خیلی گران تمام شده است. سال 1994 یکی از بهترین تیم‌های تاریخ کلمبیا به جام‌جهانی رفت. بعد از شکست در بازی اول مقابل رومانی، بازیکنان پیام‌های تهدیدآمیزی دریافت کردند که به طور مشکوکی حتی روی صفحه تلویزیون اتاق‌های هتل هم به نمایش در آمد. آنها در بازی دوم مغلوب آمریکای میزبان شدند که به خاطر گل به خودی آندرس اسکوبار اتفاق افتاد. او می‌خواست مسیر یک سانتر را قطع کند که به اشتباه توپ را به درون دروازه خودی فرستاد.

12 روز بعد که تیم حذف شده بود، اسکوبار در خروج از یک باشگاه در مدلی با شلیک شش گلوله به قتل رسید. هیچ‌وقت جزئیات این ماجرا مشخص نشد، هرچند یک نفر به این قتل اعتراف کرد و 11 سال به زندان افتاد. اسکوبار هنگام مرگ بیست و هفت ساله بود. او در تجارت مواد مخدر دست نداشت، بتازگی نامزد کرده بود و می‌خواست به میلان ایتالیا بپیوندد. ظاهرا او با چند نفر به خاطر گل به خودی مشاجره کرده بود.

اگر او زنده می‌ماند، شاید می‌توانست با تیم ملی کلمبیا به موفقیت برسد. اشتباهاتی که در زمین اتفاق می‌افتد، در همان‌جا هم جبران می‌شود. دیوید بکام به خاطر لگد زدن به دیه‌گو سیمئونه و اخراج شدن در جام‌جهانی 1998، با حملات شدید رسانه‌های این کشور روبه‌رو شد. به گفته بابی چارلتون، او لحظات سختی را تجربه کرد، ولی فصل بعد بهترین بازی‌هایش را به نمایش گذاشت و با منچستریونایتد به قهرمانی سه‌جانبه رسید. سال 2001، ضربه ایستگاهی او در ثانیه‌های پایانی مقابل یونان به انگلیس کمک کرد که به جام‌جهانی 2002 برسد و در آنجا با پنالتی بکام، آرژانتین را شکست دهد.

نامه یک کودک 9 ساله به لوئیز

برای هیچ بازیکن برزیل، شکست 7 بر یک مقابل آلمان سخت‌تر از داوید لوئیز نبود. او در غیاب تیاگو سیلوا، کاپیتان برزیل و بازوبند روی بازی او بود، ولی او تیمش را به یک دره عمیق و خطرناک هدایت کرد. پس از شکست تحقیرآمیز مقابل آلمان، تمام برزیل ناراحت و عصبانی بود، اما وقتی داوید لوئیز با چشمانی اشکبار در مصاحبه با تلویزیون ملی برزیل گفت تنها دوست داشته خنده مردمش را ببیند، بسیاری از این موضوع متاثر شدند. آنا لوز، دختربچه 9 ساله‌ای است که پس از دیدن اشک‌های لوئیز تصمیم گرفته نامه‌ای برای او ارسال کند و در نامه عنوان کرده همه چیز درست خواهد شد. ترجمه نامه به این شرح است:

سلام داوید لوئیز

اسم من آنا لوز است. من تمام دیدار‌های برزیل را دیدم و از تماشای بازی تو لذت بردم. فکر نمی‌کنم تو باید ناراحت باشی زیرا هر کاری توانستی انجام دادی. تو کاپیتان بسیار خوبی بودی. زندگی این گونه است؛ بعضی اوقات می‌بری و بعضی اوقات می‌بازی، ولی باید خوشحال باشی. داوید لوئیز، تو قهرمان من هستی.

آنا لوز پنا ریله

لوئیز نامه را در اینستاگرامش منتشر کرده و نوشته: «از پرنسس آنا لوز تشکر فراوانی می‌کنم. نامه‌ات را بسیار دوست داشتم! و از همه هواداران برزیل برای حمایت‌هایشان تشکر می‌کنم. من هیچ گاه در رویاهایم تسلیم نخواهم شد. پاسخ عشق و حمایتی را که از شما گرفتم خواهم داد.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها