کنار آمدن با هر کدام از این دانشآموزان مهارت خاصی میخواهد، گاهی باید قاطع بود، گاهی باید صبر به خرج داد، گاهی هم باید توجه و مهربانی را چاشنی آموزش کرد، اما گاه اختلال روانی آنچنان شدید است که راهی جز هدایت دانشآموز به مسیر درمان وجود ندارد.
تاکنون تحقیقات ملی در حوزه سلامت روان دانشآموزان انجام نشده که بتوان با استناد به آن قاطعانه اعلام کرد چه مسائلی، سلامت روان دانشآموزان کشور را خدشهدار میکند. با این حال اخبار رسمی، همچنین تحقیقات میدانی با جامعه آماری محدود در دسترس است که میتوان از اطلاعات آن بهره برد.
دو سال قبل علی اسدی، کارشناس سلامت روان وزارت بهداشت در گفتوگو با فارس، اضطراب را شایعترین اختلال روانی میان دانشآموزان کشور معرفی کرد و رفتارهای اضطرابی آنها را به بالا بودن سطح توقعات نظام آموزشی و خانوادهها ربط داد. او در عین حال به افسردگی و پرخاشگری به عنوان دو اختلال شایع دیگر اشاره کرد و بیشفعالی را اختلالی قابل توجه در میان دانشآموزان دوره ابتدایی دانست. (اختلال بیش فعالی و فقدان توجه، یک اختلال رفتاری شایع است که حدود 8 تا 10درصد کودکان را مبتلا میکند. کودکان بیش فعال بدون فکر عمل میکنند، بیش از اندازه فعالند و در تمرکز مشکل دارند.)
در سال تحصیلی 81 ـ 80 نیز سه نفر از روانشناسان بنام کشور، پژوهشی را با عنوان همهگیرشناسی اختلالهای روانی در دانشآموزان دبیرستانی شهرستان رفسنجان انجام دادند که نتایج حاصل از این تحقیق قابل تامل است. در این پژوهش، 830 دانشآموز بررسی شدند که یافتههای حاصل از تحلیل پرسشنامهها نشان داد، میزان شیوع اختلال روانی در نمونه مورد بررسی 16.6 درصد است، با این نکته مهم که میزان شیوع اختلالات روانی در میان دانشآموزان دختر دو برابر بیشتر از دانشآموزان پسر است.
شایعترین اختلالاتی که این روانشناسان در میان دانشآموزان جامعه نمونه شناسایی کردند نیز مشابه همان اطلاعاتی است که کارشناس وزارت بهداشت بر آن تاکید داشت به طوری که گفته شد اختلالات اضطرابی (شامل اختلال اضطراب منتشر، اختلال وسواسی ـ جبری، اختلال ترس مرضی، اختلال ترس مرضی اجتماعی و اختلال هراس) با 8.4 درصد و اختلالات خلقی (مثل افسردگی، وسواس و اجبار ) با 4.1 درصد دو اختلال شایع میان دانشآموزان دبیرستانی است.
اختلالات اضطرابی سبب میشود فرد اضطراب را بیش از آنچه طبیعی است و برای ادامه زندگی لازم تجربه کند و دچار علائمی همچون بیقراری، احساس تحت فشار بودن، مشکل در تمرکز، خستگی، تحریکپذیری، بیصبری و بیخوابی شود. همچنین افرادی که به اختلالات خلقی مبتلا میشوند یا گرفتار افسردگی هستند یا دچار خوشی غیرمعمول یا درگیر پرحرفی و پرش افکار (یعنی وقتی صحبت میکنند، هنوز جمله را تمام نکرده و مقصود خود را به زبان نیاوردهاند، موضوع دیگری را شروع میکنند که ربطی با هم ندارد. )
وقتی دانشآموزی یکی از این اختلالات را داشته باشد واضح است که تا چه اندازه بر عملکرد او تاثیر میگذارد و تا چه حد احتمال افت تحصیلی یا کندآموزی او قوی میشود و متعاقب آن تا چه اندازه، حضورش در مدرسه میتواند (برای خودش و دیگران ) اسباب زحمت باشد.
در فرهنگ ما همیشه روان در برابر جسم، مظلوم است یعنی اگر قرار باشد سلامت یکی از این دو در اولویت باشد حتما سلامت جسم مورد توجه قرار میگیرد، در حالی که روان ناسالم، بتدریج جسم را نیز درگیر میکند، اما کمتر کسی به این موضوع توجه دارد.
در واقع بهداشت روانی در کشور ما مغفول است و این موضوع وقتی به کودکان و نوجوانان میرسد مغفولتر میشود به طوری که چه در خانه و چه در مدرسه، بروز رفتارهای غیرعادی از آنها به جای این که بزرگترها را متوجه اختلال کند، آنها را به سمت انگ زدن به کودک و نوجوان میکشاند.
همین بیتوجهی است که سبب شده اختلالات روانی در جامعه روندی رو به رشد داشته باشد و پژوهشها نشان دهد تعداد دانشآموزان دارای اختلال در مدارس کم نیست. با این حال سلامت روان کم از سلامت جسم ندارد. فردی که از نظر روانی سالم است، احساس امنیت و کفایت میکند، همچنین تواناییهای خود را در حد واقعی ارزیابی میکند و تواناییهایش را کمتر یا بیشتر از آنچه هست نمیبیند. فردی که روانی سلامت دارد به خود احترام میگذارد و کمبودهای خود را میپذیرد. این فرد به حقوق دیگران احترام میگذارد، میتواند به دیگران علاقهمند شود و آنها را دوست داشته باشد، میتواند احترام و دوستی دیگران را جلب کند و برای دشواریهای زندگی راهحل پیدا کند. یک انسان با روان سالم گرچه تحت تاثیر عواطف و احساسات مختلف قرار میگیرد، ولی این تحت تاثیر واقع شدن به اندازهای نیست که زندگیاش را پریشان کند.
پس فردی که از سلامت روان برخوردار است، براحتی میتواند زندگی خود را اداره کند و در عین حال با افراد جامعه نیز ارتباط درست و سالم برقرار کند، به طوری که زندگی، هم برای او و هم برای اطرافیانش خوشایند باشد. طبیعی است اگر سلامت روان افراد خدشهدار باشد، این تعادل به هم میریزد و نه خود فرد و نه اطرافیانش از زندگی خشنود نیستند.
اگر قرار باشد کسی که سلامت روانش دچار اختلال است، در قالب یک دانشآموز ظاهر شود، موضوع پیچیدهتر میشود چون دانشآموز کسی است که در سن آموختن و پیشرفت قرار دارد و اگر قرار باشد مسیر رشدش مختل شود او نیز به فردی آسیبدیده تبدیل میشود که با گذشت زمان در قالب انسانی آسیب رسان به دیگران ظاهر میشود.
گرانی مشاوره، مانع جدی یا بهانهتراشی
طبیعی است چنین مقاومتی از سوی خانوادهها، اختلال روانی دانشآموزان را عمیقتر میکند، چون این اختلالات نیاز به درمان دارد، نه کتمان و سرپوش گذاشتن اما مقاومت خانوادهها و بیمیلی آنها برای رفتن به مراکز روانپزشکی و مشاوره واقعیتی است عیان که مدیر یکی از مدارس شهر تهران نیز در گفتوگو با جامجم نسبت به آن معترض است.
او میگوید بیشتر اولیا نسبت به سلامت روان فرزندان خود بیتوجه اند و وقتی از آنها میخواهیم دانشآموز مورد نظر را به مراکز مشاورهای و مددکاری ببرند، در مقابل این حرف جبهه میگیرند یا سهلانگارانه از کنارش میگذرند. البته عدهای نیز نسبت به موضوع حساسیت نشان میدهند و به مراکز مورد نظر مراجعه میکنند که چون درمانهای روانی زمانبر است و نیاز به مراجعات مکرر و در نتیجه پرداخت هزینههای قابل توجه دارد کار را در میانه راه رها میکنند.
در واقع این مدیر مدرسه به یک معضل ملی اشاره میکند که مربوط به هزینههای زیاد خدمات روانشناسی و مشاورهای (و بیمه نبودن آن) است که تاکنون برای حل آن چارهای اندیشیده نشده است. با این حال موضوع سلامت روان به اندازهای مهم است که هزینههای مالی نباید مانع از توجه به آن شود. کودک و نوجوانی که سلامت روان او خدشهدار است و مدام با احساس نگرانی، غم، خشم، ترس، درد، بیاعتمادی و بیعلاقگی و تنفر نسبت به آدمها زندگی میکند، نمیتواند به دانشآموزی موفق که میل به رشد و پیشرفت دارد، تبدیل شود.
پرونده سلامت روان دانشآموزان چه شد
قرار بود هر یک از دانشآموزان صاحب پرونده سلامت روان شوند و همان طور که برای نوآموزان شناسنامه سلامت صادر میشود، برای دانشآموزان مقاطع تحصیلی بالاتر نیز پرونده سلامت روان تشکیل شود. در حقیقت قرار بود روان دانشآموزان نیز همانند جسم آنها مورد توجه قرار گیرد و دانشآموزان مشکل دار به جای این که تحقیر شوند و توهین بشنوند و سرکوب شوند، برای درمان اختلالات روانی به مراکز مشاوره و مددکاری هدایت شوند اما این اتفاق در برخی نقاط کشور نیفتاد یا اگر افتاد، نصفهنیمه انجام شد.
مدیر یکی از مدارس گیلان در گفتوگو با جامجم این موضوع را تائید میکند. او از وجود پرونده سلامت روان دانشآموزان بیخبر است و میگوید فقط سالی یکبار گروهی از دانشگاه علوم پزشکی برای معاینات جسمی دانشآموزان به مدرسه میآیند. معلم یکی از مدارس کردستان نیز در گفتوگو با جامجم از وجود چنین پروندهای ابراز بیاطلاعی میکند و میگوید دانشآموزان فقط شناسنامه سلامت دارند و معاینات روانپزشکی برای آنها انجام نمیشود. او البته نیاز به چنین معایناتی را جدی میداند و وجود دانشآموزان مشکل دار در مدارس مختلف را تائید میکند، اما با این حال فقر فرهنگی و بیاطلاعی خانوادهها از اهمیت سلامت روان را مانعی برای پرداختن به سلامت روان دانشآموزان میداند. این معلم توضیح میدهد وقتی بین دانشآموزان کسی را شناسایی میکنیم که مثلا مشکل برقراری ارتباط دارد یا پرخاشگر است و اهل سازش نیست، موضوع را با خانواده او در میان میگذاریم، ولی بیشتر مواقع خانوادهها از پذیرش موضوع طفره میروند و اعتراض میکنند که چرا به فرزندشان عیب میچسبانیم.
مریم خباز / گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد
یك اصل ثابت شد وجود دارد كه خانواده سالم = جامعه سالم .
متاسفانه سبك زندگی در خانواده های ایرانی تبدیل شده به یك سبك رقابتی، چشم وهم چشمی و درگیر شدن در تجملات و تكنو لوژی و طبق جدیدترین بررسی های انجام گرفته میانگین سطح گفتگو میان خانواده ایرانی 15 دقیقه است و بیشتر خانواده ها وقتی دور هم جمع می شوند هركسی به اتاق خودش میره و سعی می كنه با دنیای مجازی ارتباط داشته باشه . ریشه بیشتر اختلالات از این جا شروع میشه .
اصلاًولش كنیدمهم نیست نه معلم ونه دانش آموزمهم نیستندنتیجه بی توجهی هم چندسال بعدمعلوم می گردد ایكاش
مسئولین به بیانات مقام معظم رهبری توجه بیشتری می كردندوقتی بسیاری ازمدارس دلگیروخسته كننده اندوامكانات لازم راندارندوقتی حقوق معلمین ازحقوق بسیاری ازكارمندان رده پایین كمتراست دیگرچه انتظاری داریداگرنسل جوان وتحصیلكرده بامدارك بالا نمی تواندبرای خودكارآفرینی كندهمه وهمه نتیجه بی برنامگی عدم تخصص ونبودوزیران قوی و......