در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
قتلهایی که مزاحمت یک فرد برای فردی دیگر و عمدتا مزاحمت مردان برای زنان، علت اصلی آن بوده، کم نیست و بعید است با خشم کنترل نشدهای که در حال رواج در جامعه است، از میزانی که هست، کمتر بشود.
حسین مردی بود که خرداد سال 86 نتوانست بر اعصابش مسلط شود و تصمیمی منطقی بگیرد. او دوستی قدیمی به نام صمد داشت که به خانهشان رفت و آمد میکرد، ولی چون بارها برای همسر حسین مزاحمت ایجاد کرده بود، رابطه دوستیشان سرانجام رنگ خون گرفت. روز حادثه زن با شوهرش تماس گرفت و گفت صمد با زور وارد خانه شده و قصد آزار او را دارد. حسین هم بسرعت خود را به خانه رساند و صمد را در گوشهای از خانه یافت، به سمتش رفت و با چاقوی آشپزخانه چند ضربه مهلک به او زد. صمد بر اثر ضربات چاقو مرد و حسین برای اینکه رازش فاش نشود، جسد صمد را در زمینهای خالی نزدیک خانهاش رها کرد.
خواهر مهدی نیز مدتها طعمه مزاحمتهای ضرغام بود که در نهایت قتل به این مزاحمتها پایان داد. اسفند 85 در منطقه امامزاده حسن تهران جسدی پیدا شد که رد پاهای موجود، پلیس را به مهدی رساند. او ابتدا منکر ماجرا شد، اما زخم روی پای او رازش را افشا کرد. مهدی در دادگاه توضیح داد که ضرغام مزاحم همیشگی خواهرش بود و حتی پدر و برادر مهدی نیز به او تذکر داده بودند، اما چون ضرغام به جای عذرخواهی، آنها را مسخره کرده بود، مهدی به عزم گوشمالی راهی خانه ضرغام شد که این گوشمالی ابتدا به درگیری و سپس به قتل با ضربات چاقو منجر شد.
درگیریای که اردیبهشت 88 میان دو مرد جوان در خیابان رخ داد و به مرگ یکی از آنها ختم شد، بر سر مزاحمت بود. قاتل کسی نبود جز شوهر زنی که راننده یک خودروی عبوری مزاحم او شده بود و قصد داشت زن را با زور سوار ماشین کند، در حالی که شوهر او مشغول خرید از مغازه بود. وقتی این دو مرد گلاویز شدند، راننده چاقویی را از داخل ماشین برداشت و به سمت مرد حمله کرد که مرد هم چاقو را از دست او قاپید و چند ضربه به بدنش زد. راننده مزاحم فوت کرد و شوهر آن زن جوان به اتهام قتل بازداشت شد.
زمستان سال قبل از این ماجرا، خانواده مرد جوانی به دادسرای جنایی آمدند و مفقود شدن فرزند خود را اعلام کردند. بعد از اعلام مفقودی، پلیس تماسهای تلفنی را که در این مدت با فرد مورد نظر برقرار شده کنترل کرد و رد پای زنی را یافت که در این مدت با او در تماس بوده. این زن همراه شوهرش مورد بازجویی قرار گرفتند، اما چیزی جز ضد و نقیضگویی تحویل پلیس ندادند تا اینکه جسد مردی جوان حوالی اسلامشهر کشف و تائید شد که او همان مرد جوان مفقود شده است.
پس از آن این زوج لب به اعتراف باز کردند و به اذعان شوهر، مقتول دو سال مزاحم تلفنی آنها بوده و به همسرش نیز میگفت همسر و فرزندانت را خواهم کشت. بررسیهای مرد بعد از مدتی نشان داد او خواستگار سابق زن و از اقوام او بوده که همین موضوع باعث شد، زن با خواستگار قدیمی قرار ملاقاتی صوری در خانهاش بگذارد و شــوهر با یک حرکت غافلگیرانه با چکش به سر او ضربه زده و مزاحم تلفنی را از پا درآورد.
شوهر زنی جوان که مردی بیست و هفت ساله با پیامــــــک مزاحم همسرش شده بود نیز به روشی مشابه کشته شد. زن به شوهرش گفته بود این جوان مزاحم او میشود و مرد هم که عنان از کف داده بود با او که مدعی بود سوءتفاهمی به وجود آمده، قرار ملاقاتی گذاشت و بیآنکه حاضر شود حرفهای او را بشنود، با چاقو به رگ گردنش کوبید و بعد هم چاقو را در شکمش فرو برد تا او برای همیشه سر جایش بنشیند.
اما همیشه قتلهایی که رخ میدهد و قاتل به گمانش در حال پاک کردن زمین از وجود یک شخص مزاحم است، پشتوانهای محکم ندارد و توهم مزاحمت، ذهن قاتل را به هم میریزد، مثل قتلی که در داراب رخ داد و در آن زنی جوان در حالی که خواب بود با ضربات چاقو جان داد. بررسیهای پلیس نشان داد فردی آشنا با زن، مرتکب قتل شده و بررسیها دست احمد برادر شوهر زن را رو کرد. او بعدها در دادگاه اعتراف کرد گمان میکرده زن برادرش در حال خیانت است و چون نمیخواسته آبروی برادرش برود، نسخه مرگ او را پیچیده است.
تابستان سال 92 نیز اتفاقی مشابه در بومهن افتاد که از طریق تماس پدر مقتول با پلیس که نگران حال او شده بود و از غیبت او دلواپس، فاش شد. مقتول مرد جوانی بود که ضایعات فلزی را از کارگاهها و کارخانههای اطراف بومهن تحویل میگرفت و میفروخت. روزی که او برای آخرین بار به یکی از این کارگاهها مراجعه کرد، به قتل رسید و این موضوع را بازبینی فیلمهای دوربین مدار بسته آن کارگاه فاش کرد.
قاتل، نگهبان کارگاه بود که فکر میکرد این جوان قصد مزاحـــمت برای همسرش را دارد و به همین علت عزمش را برای انتقام از او جزم کرد. روز حادثه، نگهبان، طعمه را به درون کارگاه کشید و با چند ضربه چاقو به شکمش او را از پا انداخت و برای اطمینان از مرگش او را خفه کرد، اما این کار هم دل نگهبان را آرام نکرد و او را به این نتیجه رساند که جسد مقتول را همراه نخاله و ضایعات پلاستیکی آتش بزند و بعد استخوانهای سوخته او را با بیل بشکند و باقیماندههای آن را به رودخانه جاجرود بریزد.
اینها گوشهای از قتلهایی است که مزاحمت، مسبب وقوع آنها بوده اســــت؛ قتلهایی که با خشونت بسیار انجام شده تا حس انتقامجویی قاتل را خاموش کند. این قتلها شاهدان خوبی بر این موضوعاند که خشونت در جامعه ما تا چه حد در حال ریشه دواندن است، چه مزاحمت که خود نوعی خشونت علیه دیگران است و چه قتل که شدیدترین نوع خشونت به شمار میرود. توصیه کارشناسان بخش جنایی و البته روانشناسان این است که هیچ کس ساده از کنار مزاحمتهایی که برایش پیش میآید، نگذرد و از آنها چشم پوشی نکند، بلکه با شخص مزاحم حرف بزند و درباره نارضایتی خود با او حرف بزند.
البته به احتمال زیاد بیشتر مزاحمان توجهی به این حرفها نمیکنند. توصیه کارشناسان این است که قربانیان از افراد مورد اطمینان خود کمک بگیرند و از راهنمایی مشاوران بهره ببرند. پس اعمال خشونت علیه مزاحمان راهی نیست که توصیه شود، اما به دلیل حاکم شدن خشم بر منطق و اینکه افراد اولین راه برای حل مشکلات را روی آوردن به خشونت میدانند، قتلهای اینچنینی رقم میخورد، در حالی که موضوع مزاحمت در جامعه به شکل معضلی حل نشده، باقی میماند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: