رنجمویه‌های پدری از ناخلفی تنها فرزندش

در بچگی چون در یک خانواده پر جمعیت و ضعیف بزرگ شدم، به خاطر سختگیری‌های بسیار شدید پدرم مجبور بودم از ۱۲ سالگی روزی ۱۰ ساعت کار کنم به طوری که دستانم همیشه ترک خورده بود. خواستم در بزرگسالی کاری کنم که برای تنها فرزند پسرم تمامی شرایط رفاه و آسایش را فراهم کنم اما چه سود؟! با تمام امکاناتی که برایش فراهم کردم هر آنچه کار شر هست مانند دزدی، ارتباط با افراد ناباب و بی‌ادب را بدون هیچ گونه خجالتی انجام می‌دهد. بی‌حیایی را به حد اعلا رسانده است؛ نمی‌دانم با او چه کنم؟
کد خبر: ۶۶۲۲۳۹
رنجمویه‌های پدری از ناخلفی تنها فرزندش

جام جم سرا: شاید شنیدن این جملات از پدری که سال‌ها زحمت کشیده است تا فرزندش سختیهایی را که او متحمل شده، تجربه نکند بسیار سخت باشد. اما نمی توان از این واقعیت در امر تربیت فرزند به سادگی گذشت: «هر آن چه بکاری، همان را درو می کنی»!! جالب است بدانید که بسیاری از اوقات همین حمایت افراطی از کودک و نوجوان که ممکن است هر پدر و مادری با افتخار از آن صحبت کنند، زمینه نارسایی های رفتاری بعدی را چه در کودک و چه در نوجوان و جوان فراهم آورد.

کاملترین سبک فرزندپروری

یکی از انواع نارساییهای رفتاری در نوجوان و جوان، کمبود اعتماد به نفس، داشتن انتظارات و خواسته های غیرمنطقی از والدین، پرخاشگری و بد دهنی به مقام والای آن‌ها و ترجیح دوستان ناباب بر خانواده و کانون گرم آن است. در مجموع خانواده هایی که در تربیت فرزندانشان یا به محبت و حمایت صرف متوسل شده اند و یا از تنبیه و قاطعیت مطلق استفاده کرده اند در ارتباط و تعامل با فرزندانشان به چالش برخورد خواهند کرد. در نتیجه تلفیقی از محبت به همراه قاطعیت می تواند کامل ترین سبک فرزندپروری باشد. با این حال توجه به راهکارهایی که در ادامه می خوانید می تواند به شما کمک کند.

۱) حمایت عاطفی از فرزندتان را بدون نصیحت و یا سرزنش کردن ادامه دهید: این باوری اشتباه است که والدین فکر می کنند حمایت عاطفی بدین معنی است که باید طوری از فرزندشان مراقبت کنند که هیچ مشکلی بر سر راهش قرار نگیرد. عده ای هم تصور می کنند باید همه رفتارهای نوجوان و جوان خود را زیر نظر بگیرند تا مبادا او به دام رفقای ناباب، اعتیاد، ارتباط های ناسالم اجتماعی و بزه کاری بیفتد.

لازم است بدانید توجه بیش از اندازه و پیگیری وسواس گونه رفتارهای نوجوان نه تنها به معنی حمایت عاطفی نیست بلکه بیشتر به «دخالت» شباهت دارد در حالی که ما به دنبال نوعی «نظارت» بر کار نوجوانان هستیم؛ بنابراین دلسوزی، علاقه و محبت تان را به پسرتان نشان داده، با دقت به درد دل او گوش کنید و به طریقی منطقی نشان دهید که نگران حال او هستید اما از تنبیه، سرزنش و نصیحت کردن فرزندتان به شدت اجتناب کنید.

۲) قاطعیت خود را در مقابل او حفظ کنید: عده ای مفهوم قاطعیت را با زورگویی و سلطه گری یکسان می دانند. در حالی که قاطعیت به استواری و ثبات در نظر، گفتار و رفتار اطلاق می شود به گونه ای که تصمیم شما با دلیلی خاص انجام شود، ادامه یابد و به راحتی تغییر نکند. در خانواده هایی که والدین عضوی قاطع و محکم هستند چیزی به اسم «قانون» وجود دارد که فرزندان عموما به آن احترام می گذارند و از آن تخطی نمی کنند. در چنین خانواده هایی اگر چه فرزندان دارای آزادی های مورد نیاز هستند اما در چارچوب قانون به آزادی های خود جامه عمل می پوشانند. مثلا فرزند ما به ارتباط با دوستانش نیاز دارد اما «قانون» تعیین شده این است که «فرزندان باید مثلاً حداکثر ساعت ۹ شب در منزل حاضر باشند». در نتیجه باید «قوانین منطقی» تعیین و با قاطعیت از آن‌ها حمایت کنید.

۳) با او وقت مشترک بگذارید و به رشد اعتماد به نفسش کمک کنید: آنچه بیش از همه مسائل حائز اهمیت است گرایش فرزند شما به سمت دوستان ناباب و رفتارهای ناپسند اجتماعی نظیر دزدی است اما یک سوال: «چرا فرزند شما فضای بیرون از منزل و خانواده را به فضای گرم خانه و خانواده ترجیح می دهد»؟

یقینا فرزندتان با افراد بیرون از منزل و خانواده احساس «شادمانی»، «آرامش» و «استقلال» بیشتری می کند. هرچند که ما می دانیم این احساس ها واقعی نیست و کاذب است ولی به منظور این که رابطه او را با دوستان ناباب کاهش دهید باید با ارزش ها، سلایق، علایق، ترجیحات و تفریحات شخصی فرزندتان بیشتر آشنا شوید. دست از داوری قضاوت گونه افکار و عقاید او بردارید و چنانچه روش زندگی او تا حدودی با باورهای شما همخوانی ندارد، به جای آن که او را با نصیحت، تنبیه، سرزنش و بیدار کردن عذاب وجدان به سمت ارزش های خود هدایت کنید اتفاقا تلاش کنید تا اندکی به او نزدیک شوید.

صبور باشید و به یاد داشته باشید که اندکی همدلی با فرزند او را نرم می کند و از مقاومتش در مراحل بعدی می کاهد. بدانید که نمی توانید او را به انجام کاری مجبور کنید، اما با جلب اعتماد او می توانید به طور مستقیم و غیرمستقیم بر تصمیم گیری هایش نظارت داشته باشید و با هم فکری و مشورت راهنمایی اش کنید.

۴) به پاره ای از رفتارهای او بی اعتنایی کرده و از بگومگو کردن خودداری کنید: توصیه می شود شما به عنوان پدر تا حد ممکن مرزها و حرمت‌ها را نگه دارید و زیاد با فرزندتان وارد بحث و جدل نشوید زیرا در این صورت همین اندک حرمت هم به زودی از بین خواهد رفت. اندکی دست از کنترل او بردارید و سعی کنید با آرامش به فضای او نزدیک شوید. فعلاً او را همان گونه که هست، بپذیرید تا رفته رفته آن فرزندی شود که شما دوست دارید بیش از اندازه خود را متوجه او نشان ندهید و با بی اعتنایی از کنار تعدادی از رفتارهایش بگذرید.

۵) برای او حقوق ماهیانه در نظر بگیرید و از او بخواهید نیازهایش را از همان منبع تامین کند: تعدادی از خانواده‌ها به اشتباه تصور می کنند بخش زیادی از مسئولیت آن‌ها در قبال فرزند جوان شان برطرف کردن نیازهای مالی او است. این دسته از افراد با نادیده گرفتن نیازهای معنوی، ریشه ای و شخصیتی فرزندانشان فقط به نیازهای مالی آنان اهمیت می دهند.

محبت مالی و اشباع بی رویه موجب اختلال در عملکرد خانواده می شود. نوجوانی که شرایط دشوار زندگی را تجربه نکرده است با کوچک ترین اعتراض یا انتقادی واکنش تند و نامناسبی از خود بروز می دهد و با ایجاد شرایط پرخاشگری موجب هتک حرمت و بی احترامی به والدین خود می شود. حقوق ماهیانه ثابتی برای فرزندتان در نظر بگیرید و از او بخواهید مایحتاج خود را از همان منبع تامین کند تا اندکی با شرایط استقلال مالی آشنا شود و بیش از این روی والدین فشار وارد نسازد.

۶) ارتباط خود و همسرتان را در حضور فرزندان اصلاح کنید: تفاوت های نظام تربیتی پدر و مادر فرصتی را فراهم می سازد تا نوجوان با حمایت های افراطی یکی از والدین، زیاده طلب شود و برای برآورده شدن نیازهایش دست به هر کاری بزند به طوری که در صورت تأمین نشدن کوچک ترین خواسته‌اش چنان آشوبی در خانه به پا می کند که حتی خود والدین هم گاهی از داشتن چنین فرزندی پشیمان می شوند.

۷) در حضور جمع از رفتارهای ناشایست او گلایه نکنید و او را با افراد دیگر مورد مقایسه قرار ندهید: تعدادی از خانواده‌ها برای موعظه کردن فرزندشان از بزرگان فامیل کمک می گیرند و در نتیجه درباره ایرادات رفتاری فرزندشان با آن‌ها درددل می کنند. با انجام چنین حرکتی نه تنها اعتماد فرزندتان را از خود سلب می کنید بلکه «امنیت روانی» او را در جمع آشنایان نیز به خطر می اندازید و در واقع او را بی اعتبار می کنید. همچنین تعدادی از خانواده‌ها با مقایسه کردن فرزندشان با دیگر نوجوانان و جوانان فامیل و به رخ کشیدن آن‌ها مستقیما به «هویت» او حمله می کنند.

۸) به مشاور خانواده مراجعه کنید: روانشناس و مشاور خانواده می تواند با ذهنی عاری از هر گونه سوگیری همدلانه شنونده درد دل های فرزندتان باشد و او را در مسیری قرار دهد که به رشد اعتماد به نفسش کمک کند و به شیوه ای اصولی او را برای تجربه یک زندگی سالم هدایت کند|خراسان|ملیحه شهرستانی (کارشناس ارشد مشاوره خانواده)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها