این سریال که به سفارش گروه مجموعههای تلویزیونی شبکه 2 در 15 قسمت 45 دقیقهای تولید شده است، داستان پسر پانزده سالهای است که پس از فوت پدرش خود را مرد خانواده میداند. او که با مادر و خواهر بزرگش زندگی میکند، با وجود مخالفت مادر و عمویش تصمیم میگیرد ویلای از کار افتاده و مخروب پدربزرگش را که به عموی سربازش ارث رسیده، بازسازی کرده و از طریق اجاره آن به مسافران، از آن کسب درآمد کند. او در این راه مشکلاتی را پشت سر میگذارد، اما پا پس نمینهد.
در این مجموعه که داستان به صورت اپیزودیک و در شمال کشور روایت میشود، بازیگرانی همچون فاطمه گودرزی، لاله صبوری، امیر نوری، مهران رجبی و مهرداد بخشی ایفای نقش میکنند و هر بار با حضور مستاجران این ویلا با بازی زیبا بروفه، بیژن امکانیان، آتیلا پسیانی، رحیم نوروزی، نصرالله رادش و... ماجراهایی رقم میخورد.
این سریال که به لهجه شیرین گیلکی روایت میشود و در شمال کشور تصویربرداری شده، به قلم جابر قاسمعلی و براساس طرحی از فریدون حسنپور نگاشته شده است.
شباهتهای نوستالژیک
خانهای روی تپه داستانی ساده، بیادعا و صمیمی دارد که در نگاه اول بیننده را به یاد سریال زیبای «رویای شیرین دریا» (بهروز بقایی) میاندازد. داستان دختر نوجوانی که او هم پدرش را از دست داده بود و هربار در هر اپیزود مشکلی برای او یا یکی از افراد خانوادهاش پیش میآمد که او به عنوان فرزند بزرگ خانواده سعی میکرد راهحلی برای رفع آن بیابد و تجربهای به تجربههای او اضافه میشد. در سریال داریوش یاری نیز ماجراها آبستن چنین موقعیتی است و در راستای بزرگ و پختهتر شدن رسول؛ اما این شباهت نه تنها سریال را از تازگی یا جذابیت دور نکرده، بلکه به دلیل همین شباهت آن را نوستالژیک میکند و سبب میشود مخاطب بزرگسال با این کار همراه شود.
در این سریال که با فاصله کمی بعد از سریال همه بچههای ما (تاجبخش فنائیان) پخش شده است، کار کودک و نوجوان نهتنها نکوهش نشده که ستایشبرانگیز خوانده شده است. سریال «همه بچههای ما» که به کودکان کار و خیابان پرداخته بود، با نیم نگاهی به وضع اجباری کار برای این قشر یا سوءاستفادههای بزرگترها از آنها، این مقوله را مد نظر قرار داده بود، اما در سریال خانهای روی تپه، کار کردن همراه تحصیل با انتخاب هوشمندانه و وظیفهشناسانه خود نوجوان با توجه به موقعیتی که در آن قرار گرفته و با حمایت خانواده و دوستان، راهی برای رسیدن به تکامل و رشد شخصیت اجتماعی عنوان میشود. قرار دادن این دو سریال پشت سر هم در کنداکتور پخش شبکه دو سیما ـ که شبکه کودک و نوجوان است ـ به صورت هوشمندانه باعث شده این دو کار پیام یکدیگر را کامل کنند.
استفاده هوشمندانه از گویش
تولید مجموعهای تلویزیونی با استفاده از گویش یک منطقه، این نگرانی را همراه دارد که دیگر مناطق کشور از درک و دریافت دیالوگها و به تبع آن بعضی بخشهای فیلم عاجز باشند و سریال را پس بزنند. اما کارگردان این سریال هوشمندانه از این گویش استفاده کرده است. اگرچه شخصیتهای اصلی و ثابت همه گویش محلی دارند، اما در بیشتر موارد از لهجههای مختلف شمالی سود برده و در موارد اندکی که محتوا کاملا قابل فهم است از گویش خاص این خطه استفاده شده است و در مواردی که قابل فهم همگان نیست، از دیالوگ شخصیت مقابل یا واکنش او، مفهوم کلمات مشخص میشود. البته در بازی بعضی شخصیتها گاه خطاهایی کوچک وجود دارد که میتوان آن را نادیده گرفت. به عنوان مثال فاطمه گودرزی که نقش مادر رسول را بازی میکند، صداسازی غلطی دارد. او برای رسیدن به لحن و آهنگ شمالی صدایش را بم کرده است که البته در بعضی مواقع آن را از دست میدهد. اما به واقع ساکنان این خطه عموما صداهای زیر و نازکی دارند و اگر قرار به تیپسازی منطقهای و بومی باشد، بهتر است از آنچه به گوش و توقع ذهنی بیننده نزدیکتر است، استفاده شود تا مخاطب آن را آشناتر بپندارد و باورپذیرتر بیابد. البته این بازیگر خوب سینما و تلویزیون در حرکات بدنی مثل شیوه راه رفتن بخوبی از عهده این تیپسازی برآمده است.
نقشهای باورپذیر
در مجموع، بازیها در این سریال بسیار روان است و شخصیتها که در فیلمنامه بدرستی پرداخت شدهاند، در ابعاد مختلف شخصیتی همچون رفتارهای روزمره و نوع اعمالی که از آنها به عنوان «اکت» یا «ریاکشن» سر میزند، کاملا درست و بجا هدایت شدهاند. مهران رجبی در این سریال مثال مناسبی است برای آنچه گفته شد. او که بیشتر نقشهایش را به خود واقعیاش شباهت داده، در خانهای روی تپه در نقش یک بنای سختگیر ظاهر میشود که با وجود دل ساده و مهربانش، زبان تیز و اخلاق تندی دارد. او حتی در خرده «اکت»ها و رفتارهایش، خود را به نقش نزدیک کرده است و بازی متفاوتی ارائه میکند که نشاندهنده توانمندی او در ایفای نقشهای متفاوت است. مهرداد بخشی که عموی جوان و سرباز رسول است، همزمان که از مرگ برادر محزون است، به فکر ارث پدری است که شفاها به او رسیده و با وجود رابطه خوب و نزدیک او با زن برادر و فرزندانش، از بابت بالا کشیدن ویلای پدری از سوی آنها نگران است و زبانی کنایی برای بیان دیالوگهایش برگزیده است تا این تناقضها را به آهستگی و با نرمش بیشتر کنار هم بنشاند.
خانهای روی تپه گذشته از بخش فیلمنامه، در تولید و ساخت نیز موفق است. انتخاب لوکیشنها در شمال به دلیل مناظر بکر و خوشرنگ، جلوه خوبی به تصاویر داده است که از اجتماع رنگهای شاد و زنده و فرمهای مختلف در مناظر طبیعی و معماری بهدست میآید. بخصوص اینکه کارگردان در انتخاب میزانسنهای مختلف و البته درست، سلیقه و وسواس زیادی به خرج داده است که حاصل آن قابهای زیبایی است که هر کدام به اندازه یک عکس زیبا، بیننده را به وجد میآورد. ریتم نه چندان تند فیلم با تمپوی درونی اثر همسان است و در مجموع هیچ لحظهای از فیلم احساس کسالت و رخوت به بیننده دست نمیدهد.
استفاده درست از شخصیتهای مهمان
یکی از ویژگیهایی که عموما سریالهای اپیزودیک را پویا نگه میدارد، استفاده از شخصیتهای مهمان است که با حضور خود تازگی و تنوع به ارمغان میآورند، اگرچه این راهکار در برخی سریالهای تلویزیونی لوث شده و تا حدی ناموفق عمل کرده، اما استفاده بجا از این وضع میتواند به یک سریال طراوت دیگری بدهد. در این مجموعه تلویزیونی به دلیل درستی رابطه علت و معلولی حضور شخصیتهای جدید که در قالب مسافر وارد ویلای اجارهای میشوند و آمد و شد آنها از لحاظ ساختار داستانی (شروع، اوج و پایان) و محتوایی توجیهپذیر است، این پویش و جذابیت را برای فیلم به همراه آورده است.
توجه به عنصر امید
موضوع دیگری که این روزها با وجود تاکید دستاندرکاران و مسئولان صدا و سیما، از بیشتر تولیدات تلویزیونی رخت بر بسته است یا در صورت بودن، سرشار از تصنع و ظاهرفریبی است، عنصر امید است. امید نه به معنای آرزوی قلبی برای حل مصائب و رسیدن به آرزوها در آینده دور یا نزدیک، بلکه به عنوان عنصری محرک که باعث تحرک و تکاپو در شخصیتهای نمایشی شده و آنها را در جهت رسیدن به اهداف، پیش براند؛ اما در این سریال همه شخصیتها تلاششان را برای نیل به خواستههای واقعی و قلبی خود میکنند و اگر گاهی ناامیدی بر آنها عارض میشود، بسیار کوتاهمدت و ناکارآمد است. مادر برای حفظ آرامش فرزندان بیدریغ کار میکند، رسول برای راحتی مادر و خواهر هم درس میخواند و هم موانع را از سر راه خواستههای شغلی خود برمیدارد. خواهر نیز اگرچه گاه با او کلکل میکند اما به برادر امید دارد و به او کمک میکند. دوست رسول گاه باعث دردسرهایی برای رسول میشود، اما به جبران مافات از طریق دیگری میاندیشد و در این راه از هیچ کوششی فروگزار نمیکند، بنای پیر اگرچه چشمش از رسول کمسن و سال آب نمیخورد، اما برای گذران زندگی برای او بنایی میکند و مزدش را میگیرد.
مریم رها/ قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد